يكي از اين عناصر و اجزاي فرهنگي كه همگي با هر دين و مسلك و مرامي به آن افتخار ميكنيم و به آن احترام ميگذاريم، فرهنگ مقاومت است كه در حد اعلاي خود در سالهاي دفاعمقدس بروز كرده است. در تاريخ اين كشور، هيچ زماني خالي از مقاومت نبوده است. هر دوره تاريخي را كه بررسي كنيد، مردماني را ميبينيد كه بر سر خاك، دين، ناموس و... ايستادهاند، مقاومت كردهاند و تاريخساز شدهاند. فرهنگ امري است يادگرفتني و آموزش و تربيت، مسيري است كه به فرهنگ ختم ميشود. اما چه فرهنگي؟! آيا ما در تربيت كودكمان، آنهم در دنياي امروز، حواسمان به آشنايي او با فرهنگ مقاومت هست؟ اصلا ميدانيم چرا بايد كودك را با اين مفاهيم آشنا كنيم؟ آيا فرهنگ مقاومت صرفا براي زماني است كه كشور در ناامني و جنگ است يا به درد زندگي شخصي كودك هم ميخورد؟ آيا آشنايي كودكان با فرهنگ مقاومت يعني آموزش خشونت به آنها؟ و اينكه در نهايت چطور ميتوان كودكي را با فرهنگ مقاومت آشنا كرد و اين دست مفاهيم را با توجه به روح حساس كودك، در سلامت به او آموخت؟ در ادامه به پاسخ اين سؤالات خواهيم پرداخت.
- درسش را بخواند كافيست!
چند درصد از پدرومادرهاي امروزي به آشنا كردن فرزندشان با فرهنگ مقاومت اهميت ميدهند يا تربيت به شيوه فرهنگ مقاومت برايشان دغدغه است؟ برخي از ما كه آنقدر در چنگ روانشناسيهاي متفاوت و غيربومي اسير شدهايم كه مدام در حال افراط و تفريط هستيم. اصلا خودمان هم آشنايي چنداني با فرهنگ مقاومت، ضرورت و پيامدهاي آن نداريم. تمام هم و غممان اين است كه كودكمان خوب درس بخواند تا براي خودش كسي بشود، يعني كسي شدن را فقط از يك مسير و آنهم از دانشگاه و دكتر و مهندس شدن، ميسر ميدانيم. درحاليكه اگر قرار است فردي بار بياوريم كه براي خود و جامعهاش مفيد باشد و روحي بزرگوار و سالم داشته باشد، به جز درس خواندن و تشويق و تنبيه او بايد به مسائل ديگري هم اهميت بدهيم.
- فرهنگ خشن يا فرهنگ مقاومت؟
همين كه سخن از انتقال فرهنگ مقاومت به نسل جديد ميشود، بعضيها در ذهنشان كودكاني تفنگ بهدست را تصور ميكنند كه خشونت از آنها ميبارد و توانايي صلح، دوستداشتن و مدارا كردن با كسي را ندارند؛ آدمي كه كشتن و كشته شدن برايش عادي است. اما فرهنگ مقاومت الزاما بهمعناي آموزش خشونت نيست، بهمعناي تفنگ دست گرفتن هم نيست. فرهنگ مقاومت اتفاقا به مدارا و صلح ميانجامد. آموزش درست فرهنگ مقاومت، به كودك ما ميگويد كه دشمن كيست و در برابر چه كساني و چه چيزهايي بايد مقاومت كرد و به او مفاهيم ايثار و گذشت را ميآموزد كه جزء جداييناپذير مقاومت هستند.
- راههاي آموزش فرهنگ مقاومت به كودكان
1- از همان كودكي، حواستان باشد كه ستيزهجويي و خودخواهي دقيقا نقطه مقابل فرهنگ مقاومت است. كودك شما بايد در مرحله اول دوست داشتن را فرابگيرد. هرگز به او نگوييد: «هركي كتكت زد تو هم بزنش» اين تربيت، از كودك شما فردي عصبي ميسازد كه گمان ميكند تنها راه دفاع از خود كتكزدن ديگران است. از آنهايي هم نباشيد كه اجازه نميدهند كودكشان هيچكدام از وسايلش را با ديگران شريك شود؛ «بدو اسباببازيهاتو قايم كن كه الان پسرخاله مياد همه رو خراب ميكنه» يا «ماشين كنترليتو ندي دست بچهها كه خرابش ميكنن» شما با اين جملات، كودكي مسئول و مراقب نخواهيد داشت، آنچه نصيبتان ميشود فردي خسيس، ستيزهجو، بدون داشتن روحيه گذشت و بخشش است.
2- كودكتان را به بخشش و گذشت تشويق كنيد؛ «ميتوني عروسكت رو به دوستت بدي» «اگر همكلاسيات مداد رنگيشو يادش رفته بود، بهش كمك كن» «از لقمه غذات به پسرخالهات هم بده» همه اينها پايههاي بنيادين فرهنگ مقاومت، يعني بخشش و گذشت هستند. تا كودكي مهربان، باگذشت و بخشنده نداشته باشيد، نميتوانيد انتظار جواني را داشته باشيد كه ميداند چگونه و چرا بايد مقاومت كند. كودكي كه قرار است با فرهنگ مقاومت و پايداري بزرگ شود بايد توانايي گذشت از آنچه دوستشان دارد را داشته باشد.
3- از اسطورههاي مقاومت كمك بگيريد. اين فرهنگ، اين مرز و بوم و اين ادبيات، سرشار از اسطورههايي است كه هم جذابند و هم اخلاقي! هم روحيه مقاومت در سراسر زندگيشان جريان داشته و هم آدمهاي مهربان و اخلاقگرايي بودهاند. به الگوها و شهدايي كه در همين 50سال اخير در كشور داشتهايم توجه كنيد، همگي قابليت اين را دارند كه تبديل به داستانهاي شبانه براي كودك شما شوند. وجه مشترك همگيشان هم زيربار حرف زور نرفتن است.
4- كوچه، خيابان و بزرگراههاي ما مزين به نام شخصيتها و اغلب شهداي دفاعمقدس هستند. آيا وقتي ميگوييم «همت» فرزند ما تنها يك اتوبان را بهخاطر ميآورد يا ميداند شهيدهمت كه بود و چه كرد؟ اين رفتوآمدهاي شهري را خالي از آموزش نگذاريد، هر زمان كه از كوچه يا خياباني با اين نامها گذر ميكنيد، يك وجه از شخصيت آن فرد را براي كودكتان در قالب داستان بسيار كوتاه بگوييد و هر بار كه از آنجا گذر ميكنيد به خاطرش بياوريد.
5- وجهه بسيجيها يا افرادي كه اين روزها از همهچيزشان گذشتهاند و در سوريه به مقاومت مشغولند، در ذهن كودك شما بسيار مهم است. از مدافعان حرم براي كودكتان بگوييد. از آنها نباشيد كه با آمدن هر قافله شهيد گمنام، آه و فريادشان بالا ميرود كه چقدر شهيد! يا آنهايي كه از صبح تا شب توي گوش آدمها ميخوانند: «اينا پول ميگيرن ميرن ميجنگن» اتفاقا اين رفتارهاست كه به دوست نداشتن آدمها و بدگماني و بياعتمادي ميانجامد.
6- قدرشناسي كنيد و كودكتان را در اين قدرشناسيها شريك كنيد. شايد تعداد جانبازان بازمانده از دفاعمقدس كم باشد، اما بالاخره هستند آنهايي كه بتوان بهعنوان يك مرجع و الگوي زنده به كودك معرفيشان كرد. قرار نيست آن جانباز براي كودك شما از سختيهاي جانبازي يا حتي آن قسمت كشت و كشتار جنگ بگويد؛ همين ارتباط نزديك با روحيه مقاومت و آشنايي با افرادي كه بهخاطر آسايش ما خودشان را تا پاي جان به خطر انداختهاند، اثرات خودش را دارد. اين روزها خانوادههاي شهداي مدافع حرم در اطرافمان هستند. با كودك و نوجوانتان از اين رشادتها بگوييد، به ديدار خانوادهها برويد و بگذاريد فرزندتان با اين فضا آشنا بشود.
7- به ايمان و ارتباط كودك با خدا حساس باشيد. تاريخ نشان داده است، آدمهايي كه باورهاي قويتري داشتهاند آدمهاي مقاومتري بودهاند. معنويت و ارتباط با خدا و آشنايي با دين اسلام كه سرشار از فرهنگ مقاومت است، در اين مسير كار شما را بسيار آسان ميكند. او را به مجالس مذهبي ببريد و با اين كار او را واكسينه كنيد.
8- از نشانههاي مقاومت فاصله نگيريد. بازديد از موزه دفاعمقدس، بازديد از مناطق جنگي، استفاده از وسايلي كه نماد مقاومت هستند مثل سربند، چفيه، ياريدهندهاند. درست است كه اينها ظاهر ماجراست اما از ظاهر هميشه پلي به باطن خواهد بود.
9- دشمنشناسي را دستكم نگيريد و به آن به چشم يك سوژه بيفايده و لوث نگاه نكنيد. فرزند شما بايد بداند جهان امروزي، جهاني است كه ممكن است هر لحظه آنكه ادعاي دوستي كرده و برايش پيام تبريك سال نو فرستاده، بر سر بزنگاه، بزرگترين خيانتها، عداوتها و كشتارها را در جهان راه بيندازد. نگوييد ما سياسي نيستيم. آنچه در جهان امروزي جريان دارد، چيزي فراتر از سياست است كه بايد با كودك و نوجوان در حد و اندازه خودش با زباني مناسب سن و سالش به گفتوگو نشست.
10- كودكي عاشورايي تربيت كنيد. عاشورا يكي از صحنههاي بسيار مستعد براي ترويج فرهنگ مقاومت است و پر است از داستانهايي كه به درد هر سن و سالي ميخورد. هر مفهومي كه لازمتان باشد را دارد؛ از ايثار و گذشت تا دشمنشناسي و ظلمستيزي و...
- در تمام مسير آموزش چند نكته را فراموش نكنيد
از تكرارهاي بيهوده پرهيز كنيد. تكراري و طولاني بودن هر امري كودك را خسته و دلزده ميكند.
از هنر كمك بگيريد. فيلم، ادبيات، نقاشي و... ميتوانند غيرمستقيم و با زباني لطيف با كودكان صحبت كنند.
داستان و شعر را جدي بگيريد. بچهها با هر چيزي كه در قالب داستان و شعر عنوان شود، ارتباط بهتري ميگيرند.
بازي و شادي و هيجان، جزء لاينفك زندگي كودكان است. هر آنچه با اينها پيوند بخورد تأثير بهتري خواهد گذاشت.
تشويق كردن او را ولو با يك بوسه، بهخاطر بسپاريد. رفتارهايي كه به ازخودگذشتگي، ايثار، بخشش و... ربط دارد را حتما تشويق كنيد.
نظر شما