مأموران در جست و جوي آنها بودند كه ناگهان موبايل يكي از آنها زنگ خورد و دستشان رو شد. عصر 28ارديبهشت ماموران پليس تهران در جريان سرقت از خانه اعياني در منطقه زعفرانيه قرار گرفتند. صاحبخانه ميگفت:همسرم به تازگي زايمان كرده بود و من براي مراقبت از او و فرزندمان دختري به نام سروناز را استخدام كرده بودم.
امروز وقتي از محل كارم خارج شدم و با همسرم تماس گرفتم جوابم را نداد. احتمال دادم كه خواب باشد. وقتي به خانه رسيدم هرچه زنگ زدم كسي در را باز نكرد. با كليدي كه همراه داشتم وارد خانه شدم اما اثري از سروناز نبود. به اتاقم رفتم و چشمم به گاوصندوق تخريب شده افتاد.
داخل آن هرچه بود سرقت شده بود. وي ادامه داد: 5هزار دلار، تعداد زيادي سكه به ارزش يك ميلياردتومان، چند سرويس برليان و مقداري پول نقد داخل گاوصندوق بود كه به سرقت رفته بود. هراسان به اتاق فرزندم رفتم و ديدم همسرم بيهوش كنار فرزندم كه خواب بود افتاده است. پس از اظهارات اين مرد مأموران به سراغ همسر وي رفتند و او گفت:
من سرگرم كارهاي فرزندم بودم كه سروناز برايم شربتي درست كرد اما پس از نوشيدن شربت در اتاق فرزندم از هوش رفتم. وقتي چشمان را باز كردم شوهرم را بالاي سرم ديدم. با ثبت اين شكايت، مأموران به سراغ دوربين مداربسته ساختمان رفتند و در بازبيني آن متوجه شدند كه همزمان با بيهوش شدن زن صاحبخانه، دو مرد وارد خانه شدند و يك ساعت بعد به همراه سروناز هر 3از ساختمان بيرون رفتند.
در ادامه سروناز تحتتعقيب قرار گرفت و كارآگاهان با شناسايي مخفيگاهش هفته گذشته با دستور قاضي عليوسيله ايردموسي بازپرس دادسراي ويژه سرقت وارد آنجا شدند و همه جا را جست و جو كردند اما اثري از دختر جوان نبود. ماموران حتي داخل كمدها و زير تخت را هم گشتند اما سرنخي پيدا نشد. كارآگاهان وقتي قصد خروج از خانه را داشتند ناگهان صداي زنگ موبايلي را از بالاي حمام خانه شنيدند. وقتي برگشتند سروناز، نامزدش و برادر وي را كه در سقف كاذب حمام پنهان شده بودند و يادشان رفته بود موبايلشان را سايلنت كنند دستگير كردند.
آنها پس از دستگيري به دادسرا منتقل شدند و سرقت را گردن گرفتند اما هركدام داستاني را براي قاضي بازگو كردند. سروناز چنين گفت:مدتي قبل با بهروز آشنا شدم و با هم نامزد شديم. وقتي متوجه شد كه من در خانه اعياني كار ميكنم و صاحبخانه وضع مالي خوبي دارد پيشنهاد سرقت را مطرح كرد و به زور از من خواست تا با وي و برادرش همكاري كنم. او شرط گذاشت كه براي ازدواج با او بايد سرقت را انجام بدهيم.
بهروز و برادرش اما روايت ديگري را مطرح كردند. بهروز گفت:وقتي با سروناز آشنا شدم، مدعي شد كه دختر پولداري است و به دروغ به من گفت كه آن خانه اعياني متعلق به پدرش است. من اصلا نميدانستم كه او در آن خانه كار ميكند. وي گفت: پدرش پولدار و خسيس است و از سويي پول زيادي در گاوصندوق دارد. او از من خواست تا به گاوصندوق پدرش دستبرد بزنيم تا هزينه ازدواج و عروسيمان جور شود. به گزارش همشهري، هماكنون اين 3متهم در اختيار مأموران پايگاه يكم پليس آگاهي تهران قرار گرفتند و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد تا ابعاد پنهان ماجرا آشكار شود.
نظر شما