3 گروه بینالمللی بهوضوع آیندهای را طرحریزی میکنند که CIS با آن روبهرو میشود. سازمان کشورهای مستقل مشترکالمنافع در حال دستیابی به سطحی از توازن نظامی با 2مرکز ثقل - روسیه و قزاقستان - 2غول اقتصادی اتحاد شوروی سابق است.
دیگر اعضاء CIS بیشتر به یک سمت و سو متمایلند بهعبارتی دیگر خواهان تشکیل اتحادیههای اقتصادی و سیاسی با درجههای متفاوت ائتلاف هستند.
ساختار این سازمانها قابل انعطاف است زیرا هم روسیه و هم قزاقستان دوستان و دشمنان خود را در بین جمهوریهای سابق شوروی دارند. گاهی اوقات مسکو در انجام آنچه قزاقستان از دستیابی بدان شکست خورده و ناتوان است، موفق میشود و گاهی بالعکس.
ساختار گروه نیز قابل انعطاف است زیرا هم روسیه و هم قزاقستان علائق خود را دارند و هرازگاهی با یکدیگر اختلاف و تضاد پیدا میکنند. هر 2 ملت یاد گرفتهاند که این امر را فعلا بهعنوان یک واقعیت بپذیرند. روسیه نمیخواهد منابع انرژی خود را به یک بازار عرضه کند و قزاقستان هم سیاست مشابهی را دنبال میکند.
روسیه خواهان تنوع بخشیدن به مسیر عبور خطوط لولههای نفتی خویش جهت صادرات است و اتفاقا قزاقستان نیز چنین خواهد کرد. اما این مانع از تبدیل این 2کشور به شرکاء نزدیک نظامی، سیاسی و اقتصادی بین خود یا دیگر ملل CIS نیست.
اتفاقی نیست که از بین تمامی جمهوریهای شوروی سابق، روسیه و قزاقستان تنها جمهوریهایی هستند که از یک نوع شیوه جدیدی از روابط 2جانبه سود میجویند، جدا از آنچه که در دوره شوروی وجود داشته و از راه آزمایش و خطا ایجاد شده بود.
بلاروس همراه با اوکراین میتوانست بهجای قزاقستان باشد، زیرا روسیه لزوما نمیبایست نقش تقویتکننده روابط را بازی کند. برعکس چون مسکو در سالهای دهه 90 نقش سلطهجویانه داشته و سعی بر این داشته است که اتحاد جماهیر شوروی سابق را بهنوعی با عنوان Eu – اتحادیه اروپا – از نو ایجاد کند، که این امر دیگر کشورهای شوروی سابق را از رجعت به گذشته به وحشت میانداخت.
مطمئنا این بهترین ایده کرملین تحت رهبری ولادیمیر پوتین بوده است که از 3سال پیش شروع به طرح شکایت از CIS کردبا این عنوان که CIS، بهمایهدردسر، غیرمؤثر و وصلهای نامناسب در شیوه اتحاد شوروی بوده است.
همزمان با این کار، مسکو شروع به تحریم اختصاص یارانه به کشورهای دریافتکننده نفت و گاز ارزان کرد و این وسیلهای بود کلیدی که کشورهای مستقل مشترکالمنافع را به یکدیگر متصل میکند.
اکنون روسیه و قزاقستان بیشتر با دیده تجاری به نفت و گاز مینگرند تا بهعنوان وسیلهای برای اعمال فشار سیاسی. این تغییر باعث سرعت بخشیدن به روند اصلاح CIS و مهمتر از آن باعث توسعه سیاستهای جدید از سوی اعضاء آن شده است. وقت آن رسیده بود که گذشته را کنار گذاشته و شروع به ساختن آینده کنند.
اجلاس سه گانه در دوشنبه پایتخت تاجیکستان تا حد زیادی موفقیتآمیز بود. روسیه، قزاقستان و بلاروس یک منطقه گمرکی مشترک را پایهریزی کردند، بنیانی محکم برای اتحادیه اقتصادی اوراسیا.
دیگر دستاوردهای این اجلاس شامل، بازار مشترک انرژی، یگان نظامی حفظ صلح سازمان پیمان امنیت دستهجمعی و امضاء یکسری اسناد استاندارد برای مبارزه با جرائم، مواد مخدر و تروریسم بود که قطعا موفقیتی برای روابط میان این کشورها تلقی میشود.
از سوی دیگر آخرین اجلاس سران کشورهای پس از شوروی ولادیمر پوتین، چندین دستاورد مهم ولو ساده بههمراه داشت. قبل از همه مسکو نخواهد توانست از خطاهای سیاسی ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای همیشه استفاده ببرد.
درحقیقت و بهطور یقین غرب سعی میکند سیاستهایش را به کشورهای سابق اتحاد شوروی به شیوهای بسیار تند و خشن بقبولاند تا حدی که بتواند آنها را از مسکو دور کند.
انقلابهای «رنگین» که در چندین کشور (از کشورهای سابق عضو اتحاد شوروی) رخ داده و باعث شده در این کشورها احزاب طرفدار غرب با روشهای غیر از انتخابات بیطرفانه و عادلانه بر سر کار آیند، قطعا یک اشتباه بود.
در آسیای مرکزی این روش از نظر سیاسی افتضاحی در رابطه با غرب بهوجود آورد که تاکنون هیچ تلاشی برای اصلاح این وضعیت به عمل نیامده است.
در ضمن ملل دیگری شامل روسیه، چین و ایران از سوی Eu و ایالات متحده تحت فشار قرار گرفتهاند، با وجودیکه این کشورها در ابتدا فاقد پتانسیل اقتصادی و انسانی لازم بودند.
اما این صرفا شانس بوده و احتمال اینکه دوباره تکرار شود وجود ندارد. زمان آن رسیده است که مسکو سیاست عاقلانهتری را دنبال کند. تا پیش از اینکه منجر به رقابت روسیه، اروپاییها، آمریکاییها و آسیاییها در سرمایهگذاری برای حضور در بازارهای CIS گردد، همکاری را تشویق کند.
کاملا درست است که امنیت عرصهای است که مسکو با تفاهم چندجانبه با کشورهای CIS براساس علائق مشترک بهنحو احسن بدان دست یافته است. هنوز هم ، نباید خیلی و فقط به همکاری نظامی متکی شویم. روابط مدرنتر و مهمتر دیگری نیز مثل شیوه زندگی، فرهنگ و وسایل مناسب و نوین دیگر هم وجود دارد.
سرانجام اینکه یک کار ساده و طبیعی وجود دارد که روسیه لازم است الآن آنرا انجام دهد – باید مرزهای سابق اتحاد شوروی را فراموش کند. واژه روسی near obroad (خارج نزدیک) مدتهاست که دیگر هم معنی اتحاد شوروی سابق نیست.
این واژه بهتدریج شامل چین، افغانستان، ایران و ترکیه که اهداف مهم سیاستهای روسیه شرقی هستند را شامل میشود.
سیستم فعلی رابطه ژئوپلیتیک که جایگزین سیستم سابق –20 سال پیش – شده برای مسکو و شرکایش در CIS تازگی دارد. به هر حال هیچ راهی برای بازگشت به گذشته برای آنها وجود ندارد.
en.rian.ru
9 اکتبر