مجموع نظرات: ۰
دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۶ - ۰۵:۰۰
۰ نفر

سجاد نوروزی: این مطلب به بررسی نقش سازه‌های سنتی در هویت شهری و عاری بودن شهر‌های ایران از این سازه‌ها می‌پردازد.

 1 -کلان شهرهای ایران و سازه‌های شهری آن را در دهه اخیر می‌توان سازه‌هایی «بدون هویت» نامید از آن جهت که این سازه‌ها نه تنها «مدرن» نیستند بلکه هیچ اثری از «سنت» نیز در شکل و نمای آنها دیده نمی‌شود.

این سازه‌ها، برپایه جهت‌گیری‌هایی ساخته شده‌اند که در تلاش است به کلان شهرهای ایران، ظاهری مدرن ببخشد، اما نه تنها این کلان شهرها مدرن نشده‌اند، بلکه از وجه سنتی دلپذیر خود نیز تهی گشته‌اند.

 تهی شدن شهر از سنت، تهی شدن حافظه اجتماعی از هویت است. هیچ کلان شهری را نمی‌‌توان در کشورهای توسعه‌یافته پیدا کردکه سازه‌های آن عاری از وجوه «هویت ملی» و سنت‌های اجتماعی  باشد.

پاریس نمونه اعلای این امر است، هنوز در متن این شهر سازه‌هایی وجود دارد که «انقلاب کبیر فرانسه» را یادآوری می‌کند و هنوز خیابان شانزه‌لیزه و حمله سن ژرمن از نمادهای سنتی مرتبط با خصایص ملی بهره گرفته‌اند.

2 -  فرهنگ ایران آمیخته‌ای از خصایص ملی ـ اسلامی است. درست است که در شهرهای ایران، نمادهای مذهبی جزء لاینفک طرح‌های زیباسازی شهر محسوب می‌شوند، لیکن بهره‌گیری از این نمادها، هنوز نتوانسته است یک سمت و سوی علمی و  اجتماعی  به خود گیرد.

 استفاده از نقاشی‌های مذهبی بر روی دیوارها در بیشترین حالت یک «تبلیغ مذهبی» را نشان می‌دهد و نمی‌تواند به حضور بی‌انفصال «هویت دینی» در ذهنیت شهرنشینان منجر شود چه آنکه کارکرد اجتماعی یک سازه شهری باید معطوف به تقویت «همبستگی اجتماعی» در شهر باشد.

3 - نمای ظاهری شهرها را باید به نوعی کالبد فرهنگی هر شهر محسوب کرد. هر تازه واردی که به شهری وارد می‌شود، در نگاه اول با تدقیق در شکل و نمای شهر، تلاش می‌کند، اوضاع فرهنگی آن شهر را مورد سنجش قرار دهد.

بنابراین شهری که از وجوه فرهنگی خود در ظاهرآرایی خود بهره‌ای نگرفته باشد، «شهر بی‌فرهنگ» محسوب می‌شود. چه از منظر هر انسان صاحب‌نظری، فرهنگ اگر یک صبغه پراتیک نیابد، فرهنگی ابتر و ناکارا محسوب می‌شود. به بیانی دیگر سازه‌های شهری ما به ازای بیرونی و آشکار فرهنگ غالب و ایدئولوژی هر شهر محسوب می‌شود.

از دید جامعه‌شناسی شهری، «لوونتال» عقیده دارد که شهر دارای کیفیت نمادینی است که در هر عصر، محیط خود را شکل می‌دهد و منعکس کننده هنجاری اجتماعی همان عصر است.

حال پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که کلان شهرهای ایران و مدیریت شهری آنان تا چه حد به این اصول  توجه نشان داده‌اند؟ آیا غیر از آن است که «کپی کردن ناقص» از شیوه‌های مدرن شهرسازی و تاکید بر سنت‌هایی که دیگر کارایی اجتماعی  ندارند، به جای تکیه بر اصول مدرن شهرسازی و توجه به سنت‌های پویای جامعه، کنش غیرمنطقی مدیریت شهری و نهادهای خصوصی مرتبط با سازه‌های شهری بوده است.

کد خبر 33911

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز