همکلاسیهایش هم او را زیاد دوست ندارند چون بیشتر وقتها مزاحم آنها شده و به اصطلاح به آنها گیر میدهد! سامان بهجای اینکه روی صندلی بنشیند وکارش را انجام دهد، بیشتر وقت را زیر یا کنار نیمکت خود میگذراند.
دست خط نامرتب و کثیفی دارد و اغلب تمرینهایش را نصفه و نیمه رها کرده است. او مرتب وسایلش را گم کرده و هنگام روخوانی هم نمیتواند خودش را به کلاس برساند. اگر هم به او کاری محول شود، به ندرت میتواند آن را کامل انجام دهد.
سامان درخانه هم غیر قابل کنترل است، مدام وول میخورد و آرام نمینشیند. والدیناش میگویند که باید صدبار به او یادآوری کنند تا کارهایش را انجام دهد.
او در همسایگی دوستان همسن و سال کمی دارد که اغلب هنگام بازی با آنها کار به دعوا و گریه و زاری میکشد؛ بنابراین او ترجیح میدهد که با بچههای کوچکتر یا بزرگتر از خودش بازی کند.
به نظر شما این کودک بیمار است یا فقط کمی بیشتر از حد معمول بازیگوش است؟اغلب والدین وقتی با یادداشتی از مدرسه فرزندشان به اصطلاح احضار میشوند، دچار اضطراب شده و از خود میپرسند «باز این بچه چه کرده که مرا خواستهاند؟!» به حرف معلم گوش نکرده، نمرهاش کم شده یا با کسی دعوا کرده؟!
اما شاید علت این دعوت، رفتار بیمارگونه کودک و ناشی از اختلال بیش فعالی و کم توجهی (ADHD) باشد؛ نوعی اختلال رفتاری که خیلی از والدین آنرا نشناخته و به همین دلیل سالها خود و کودکشان از آن رنج میبرند.
چنین کودکانی حتی وقتی میخواهند دانش آموزان خوبی باشند، رفتار تکانهای و عدم تمرکز اجازه نمیدهد به درس توجه کنند و به همین علت معمولا دچار مشکلات مختلف میشوند.
معلم، والدین و دوستان چنین کودکی میفهمند که یک جای رفتار این بچه ایراد دارد اما نمیتوانند دقیقا بگویند کجای کار میلنگد! هرکودکی ممکن است درجاتی از عدم تمرکز، فعالیت زیاد، گیجی و پریشانی و تحریکپذیری داشته باشد اما برای تشخیص این بیماری باید علائم آن پیش از 7 سالگی در کودک مشاهده شده و خیلی بارزتر از همسالان آنها باشد.
همچنین لازم است علائم حداقل 6 ماه تداوم یابد. این اختلال در3 تا 5 درصد کودکان در سنین مدرسه دیده میشود. اگرچه علائم در سنین پیش از دبستان آغاز شده اما ممکن است تا بزرگسالی ادامه پیدا کند.
شایع اما ناشناخته
این اختلال از اوایل 1900 شناخته شده و یکی از مشکلات دوران کودکی است که تحقیقات زیادی نیز درباره آن انجام شده.
تئوریها به تدریج پیشرفت کرده اما با این حال، هنوز علل این اختلال ناشناخته باقی مانده است.
در سال 1994 انجمن روانپزشکی آمریکا این اختلال را به 3 دسته تقسیم کرد:
1 - گروهی که در آنها عدم تمرکز غالب است: ژیلا از این دسته است.
او اگرچه باهوش است اما نمیتواند به جزئیات توجه کند. در نتیجه معمولا در تمرینها بیدقتی کرده و آنها را غلط انجام میدهد.
اغلب معلمش او را سرزنش میکند که به جای خیره شدن به بیرون پنجره به تخته نگاه کند اما او نمیتواند جلوی حواس پرتی خود را بگیرد.تنها بق بقوی یک کبوتر کافی است تا حواس او را از تمرین ریاضی به جای دیگری ببرد!
2 - بچههایی که بیشفعالی و رفتار تکانهای در آنها غلبه دارد: کامیار 8 ساله در این گروه است.
او دائم روی صندلی وول خورده و خودکارش را اینور و آنور میاندازد. معلماش اغلب برای والدینش نامه میفرستد چون او نمیتواند آرام سرجایش بنشیند و به جای اینکه صبر کند تا نوبتش شود، دائم وسط حرف معلم میپرد. در بازی هم نمیتواند صبر کند تا نوبتش برسد و حتی اجازه نمیدهد مامانش با تلفن صحبت کند.
3 - گروه سوم که ترکیبی از 2 گروه بالاست: بیش فعالی و عدم تمرکز را باهم دارد. مانند سامان که پیشتر راجع به او گفتیم. اغلب پسران اختلالی از نوع ترکیبی دارند اما در دختران مبتلا، معمولا فقط علائم کم توجهی مشاهده میشود.
اشتباه نکنید
لازم است بدانید این اختلال یک اختلال بیولوژیکی است، نه رفتاری! اگرچه ممکن است قربانیان آن مشکلات رفتاری در خانه و مدرسه را هم تجربه کنند.
علاوه براین، اختلال بیشفعالی یک اختلال یادگیری نیست اگرچه بسیاری از این کودکان در یادگیری نیز مشکل دارند؛ درضمن این اختلال به دلیل ضعف والدین یا معلم ایجاد نمیشود، اگرچه ضعف و ناآگاهی آنها میتواند علائم اختلال را تشدید کند.
متاسفانه مبتلایان به این اختلال، اغلب از مشکلات دیگری هم رنج میبرند مانند افسردگی، اضطراب، شب ادراری، تیک و... طبیعی است رفتار کودکان روی عملکرد آنها در خانواده، مردم و مدرسه تأثیر سوء میگذارد و باعث واکنشهای منفی اطرافیان، خانواده، کادر مدرسه و همسالان میشود.
این رفتارها مشکلات جدیای در مدرسه و جامعه ایجاد کرده و باعث کاهش اعتماد به نفس و احساس بیکفایتی در این کودکان میشود .
ممکن است آنها از مدرسه و جامعه متنفر شوند. کودکان طبیعی به خاطر رفتارهای مناسب و موفقیتهای تحصیلی و اجتماعی زمینه زیادی برای تشویق شدن دارند و همین تشویقها موجب پرورش اعتماد به نفس آنها می شود ولی کودکان دچار ADHD کمتر به این موفقیتها دسترسی پیدا میکنند.
بنابراین کودکان ADHD ممکن است به صورت ثانویه دچار اختلالات ارتباطی، مشکلات تحصیلی، اضطراب، افسردگی و بزهکاری شوند.کمک به چنین کودکی و تشخیص اینکه کدام رفتار او پایه بیولوژیک داشته و کدام رفتار را آموخته، برای والدینی که از این شرایط خسته شدهاند، تقریبا ناممکن است، بنابر این لازم است یاد بگیرید چطور با این کودکان کنار بیایید. هر چقدر میتوانید در مورد این بیماری بیاموزید زیرا هرچه بیشتر بدانید، بیشتر میتوانید به کودکتان کمک کنید.
قانون بگذارید
مقررات مشخص و سادهای برای کودکتان وضع کنید. به او بگویید چه کاری میتواند انجام دهد و به ذکر نبایدها بسنده نکنید. برای اینکه کودکان قوانین را بیاموزند و از آن پیروی کنند، لازم است قوانین را برای آنها واضحتر، در فواصل کمتر و دفعات بیشتر بیان کرده و سیستم تشویق و تنبیه قویتری را با آن همراه کنیم.
این بیماری را به عنوان یک نقص خفیف در مراحل اولیه رشد مغز دانسته و به کودک خود به دید کودکی تنبل، نافرمان، شرور و فضول- که اگر بخواهد میتواند رفتاری طبیعی داشته باشد- نگاه نکنید چون او تلاش میکند با ناتوانی خود- که خارج از کنترلش است- کنار بیاید. البته والدین نباید تصور کنند که کودکشان به دلیل این ناراحتی مسئول اعمال نامطلوب و خلاف خود نیست بلکه کودک باید اینگونه رفتارها را جبران کند.
تشویق کنید
کودکتان را وقتی کار صحیحی انجام میدهد تشویق کنید. باید راههای دیگری برای تشویق، تقویت اعتماد بهنفس و ایجاد احساس موفقیت در کودکتان بیابید. فعالیت ورزشی، هنری، فنی و اجتماعی میتواند فرصتهایی برای نمایان کردن تواناییهای این کودکان ایجاد کند. علاوه بر این به کودک اجازه میدهد انرژی بیش از حد خود را تخلیه کرده و در ساعات باقیمانده آرامتر باشد.
حامی وهماهنگ باشید
بهترین برخورد والدین با کودکان بیش فعال این است که پدر و مادر روش یکسانی داشته باشند تا فضایی برای سوء استفاده کودک باقی نماند.
با سایر والدین که مشکلی مشابه شما دارند صحبت کنید. در این تماسها میتوانید از تجربه و حمایت عاطفی آنها بهرهمند شوید.
مرتبا با معلم فرزندتان در تماس باشید رفتار کودکتان در منزل را به معلم اطلاع دهید و از رفتارهایش در مدرسه بپرسید. هرگز فراموش نکنید که شما بهترین حامی فرزندتان هستید.
زندگی و نحوه برخورد با یک کودک طبیعی اما پرهیجان و با رفتاری غیرقابل پیشبینی را بیاموزید. اگر کودک شما، جسور است و بازیهای سرخود انجام میدهد، بیشتر مراقب او باشید تا به خود آسیبی نرساند.
مراقب غذاها باشید
لازم است بدانید نقش رژیم غذایی در کنترل علائم این اختلال اثبات شده است. نتایج بررسی جدید محققان انگلیسی- که در مجله لانست چاپ شده- نشان داده رنگهای مصنوعی و «بنزوات سدیم»- که یک ماده نگهدارنده است- علائم این اختلال را زیاد میکنند.
با حذف غذاهای آماده و نوشابه و کاهش مصرف شیرینیجات و رعایت «رژیم سلامت»- که حاوی میوه و سبزیجات بیشتر و کربوهیدراتهای پیچیده است- و افزودن ویتامینها (مثل ویتامینهای گروه B)، مواد معدنی (مثل روی و منیزیوم)، اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب ضروری و کنترل قند خون، علائم بیماری به وضوح کم میشود (البته ناپدید نمیشود!).
در نهایت، اگر زندگی با کودکتان خستهکننده شده یا رفتار او به درسش لطمه میزند، حتما با روانپزشک اطفال مشورت کنید.