در واقع درصورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد. کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگر این قانون را به کشورهای ضعیف تحت سلطه تحمیل میکردند.
کاپیتولاسیون در ایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس از آن نیز برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را به علت ضعف حکومتهای قاجاریه کسب کردند.
اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بینالملل پس از جنگ اول جهانی، لغو شد. هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمیگذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد.
کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی بر اعطای مصونیت قضائی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیأت دولت تصویب کرد.
این لایحه در نهایت در یک جلسه پر سر و صدای مجلس شورای ملی با نطق موافقان و مخالفان، با وجود رأی بالای مخالفان در تاریخ 21 مهر 1343 به تصویب رسید.
با تصویب این قانون، مستشاران نظامی آمریکا در ایران تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی از مصونیتها و معافیتهای قضائی بهرهمند شدند. این مصوبه که به صورت قانونی، سند اسارت ملت و دولت ایران را به دست آمریکا امضا میکرد، در حقیقت، روح و جان انقلاب شاه و آمریکا بود که اینک برملا میشد.
اسارت ملت ایران
امام خمینی که از حضور مستشاران نظامى و امنیتى آمریکایى، انگلیسى و اسرائیلى و عملکرد زیانبار و اسارت آور آنها در کشور آگاهى داشت، چند روز پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون براى نظامیان آمریکایى در مجلس شوراى ملى، از ماجرا اطلاع یافت و با مطالعه متن صورت مذاکرات مجلس، از جزئیات آن آگاه شد.
ایشان بلافاصله مراجع و علماى قم را به تشکیل جلسه هفتگى فرا خواند و با ارسال تلگرام و پیکهایى، علماى سایر شهرها را در جریان امر قرار داد. سپس اعلام داشت که در روز 20 جمادى الثانى (برابر با 4 آبان) در منزل خود سخنرانى خواهد کرد.
پیک شاه نزد امام
رژیم پهلوی که از تصمیم امام اطلاع یافت، پیکى به قم فرستاد تا با ایشان دیدار کرده و ایشان را از تصمیم خود منصرف سازد، ولى امام حاضر به دیدار وى نشد و به ناچار او با فرزند ایشان - مرحوم شهید حاج آقا مصطفى خمینی- دیدار و تلویحا امام را تهدید کرد.
امام بدون توجه به این تهدیدها اعلام کرد که حتما سخنرانى خواهد کرد. صبح آن روز امام خمینى در حالى که بسیار بر افروخته و خشمگین بهنظر مىرسید در حضور هزاران نفر از مردم قم وتهران که از ساعاتى پیش در کوچههاى اطراف منزل امام اجتماع کرده بودند بیانات تاریخى خود را ایراد کرد.
استرجاع برای ملت
امام خمینی سخنان خود را پس از نام خدا با آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) شروع کرد که نشان دهنده مصیبتبزرگى بود که بر اسلام و مسلمین وارد آمده است.
همچنین تاثر قلبى خود را از این مصیبت ابراز داشت و اعلام عزاى عمومى کرد: ایران دیگرعید ندارد، عید ایران را عزا کردند...و چراغانى کردند، عزا کردند و دسته جمعى ما را فروختند، باز هم چراغانى کردند، پایکوبى کردند. اگر من به جاى اینها بودم این چراغانىها را منع مىکردم، مىگفتم بیرق سیاه بالاى بازارها و...خانهها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند!
سخنان تکان دهنده، تاثر انگیز و قاطع امام، هر بار با فریاد شیون و زارى مردم حاضر همراه مىشد.
پس از این مقدمه، امام ضمن شرح لایحه کاپیتولاسیون که در مجلس به تصویب رسید نتایج سیاسى - اجتماعى آن را با ذکر مثالهایى خاطر نشان ساخت: اگر یک خادم آمریکایى یا یک آشپز آمریکایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پاى خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد! دادگاههاى ایران حق محاکمه ندارند!...باید پرونده به آمریکا برود و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند...دولت [ایران] با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد.ملت ایران را از سگهاى آمریکایى پستتر کردند!..چرا! براى اینکه مىخواستند وام بگیرند، آمریکا خواست که این کار انجام شود.
امام خمینی، مجلس و دولت را که «ربطى به ملت ندارند» عامل این ننگ و فضاحت دانست و تأکید کرد که اگر روحانیون در مجلس بودند اجازه نمىدادند آمریکا، انگلیس و اسرائیل بر سرنوشت کشور مسلط شوند و عمال خود را بر ملت تحمیل کنند و یک دست نشانده آمریکایى (نخست وزیر)، چنین غلطى بکند.
سپس متواضعانه نسبت به خطر این قانون ننگین به ارتش، سیاسیون، بازرگانان، مراجع، علما و فضلا اعلام خطر کرد و با اشاره به حضور نظامیان آمریکایى در ایران، خطاب به شاه فرمود: نظامىهاى آمریکا و مستشاران نظامى آمریکا براى شما چه نفعى دارند؟ اگر این مملکت در اشغال آمریکاست، پس چرا این قدر عربده مىکشى؟ چرا این قدر دم از ترقى مىزنى؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند، چرا از اربابها بالاترشان مىبرید؟ اگر نوکرند با آنان مثل سایر نوکرها عمل کنید.
تمام گرفتاری ما
امام در همین سخنرانی معروف بود که فرمود: آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدترند، لیکن امروز سر و کار ما با آمریکاست....امروز تمام گرفتارى ما از آمریکاست، تمام گرفتارى ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست...
پس از این سخنرانى، امام اعلامیهاى منتشر کرد و اقدام ننگین و اسارت بار دولت و مجلس را پیرامون تصویب لایحه کاپیتولاسیون افشا و محکوم کرد و آن را «سند بردگى ملت ایران» و «اقرار به مستعمره بودن ایران» و «ننگینترین و موهنترین تصویب نامه غلط دولتهاى بى حیثیت» نامید و نوشت: اکنون من اعلام مىکنم که این راى ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد. مخالف راى ملت مسلمان است. وکلاى مجلسین وکیل ملت نیستند، وکلاى سرنیزه هستند.راى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشى ندارد و اگر اجنبىها بخواهند از این راى کثیف سوء استفادهکننده تکلیف ملت تعیین خواهد شد.
بازتاب سخنان امام
سخنرانى و اعلامیه امام در محکومیت کاپیتولاسیون بازتابهاى متفاوتى داشت؛ از یک سو برخى از وعاظ در منابر، مصوبه اخیر مجلسین را شرح داده و عواقب اسارت بار آنرا متذکر شدند، که ساواک نیز بلافاصله دستور جلوگیرى و تعقیب آنان را داد.
اقدام شدید امام از سوى رژیم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم آمریکا قرار شد که امام خمینی از ایران تبعید شود. لذا در نیمه شب 13 آبان ماه 1343، صدها کماندو منزل امام را در قم محاصره کرده و به دور از چشم مردم، سراسیمه به منزل وارد شدند و ایشان را دستگیر کردند.
امام را از در منزل تا سر خیابان با ماشین فولکس واگن آوردند و سپس سوار ماشین شورولتى که از قبل آماده شده بود کردند.
ماشین امام به همراه چند مأمور محافظ به سرعت از میان صدها کماندو که میدان و خیابان نزدیک منزل امام را اشغال کرده بودند عبور کرد و ساعتى بعد به تهران رسید.
سپس ایشان را به فرودگاه مهرآباد آوردند و با هواپیماى بارى که از روز قبل به دستور شاه آماده شده بود، به همراه 2مأمور امنیتى به تبعیدگاهش (ترکیه) فرستادند.
این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.