شما ميدانيد كه بايد آن كار را انجام بدهيد اما آن را به بعد موكول ميكنيد. اين كار شما يك تأخير خودخواسته است! البته اگر اين موارد درباره شما صدق ميكند بايد بدانيد كه تنها نيستيد. بسياري از افراد درجاتي از اهمالكاري را تجربه ميكنند.
اين اهمالكاري (يا تعلل ورزي) ممكن است براي به عقب انداختن گرفتن تصميمهاي مهم يا انجام كارها و وظايف داراي اولويت باشد. اهمالكاري معمولا با افزايش اضطراب و از دست دادن فرصتها همراه است و در حالت شديد آن، ممكن است حرفه يا مسائل روزمره شخص را دچار اختلال كند. هميشه كارهاي عقبماندهاي هستند كه ترجيح زماني ما براي انجام آنها، «اكنون» نيست، اما وضعيت طوري است كه اگر آنها را به تأخير بيندازيم، ضرري در پي دارد؛ مثل رفتن به كلاس، دادن يك خبر بد، يادگرفتن يك تكنوژي جديد، تماس با يكي از بستگان براي عرض تبريك يا تسليت، انجام دادن تكليف دانشگاه و يا مطالعه يك واحد درسي. اما چطور اين معضل اهمالكاري را در مشت خود بگيريم و براي انجام آن كارها بدون تأخير و عقب انداختن، بر خود فائق آييم؟
- مسئله را يكبار ديگر مرور كنيد
با خودتان روراست باشيد. افكارتان را براي عقبانداختن كار مدنظر بسنجيد و ببينيد چرا آن كار را عقب مياندازيد. آيا عقب انداختن آن منطقي است؟ آيا فرصتي را از دست نميدهيد؟ به هدفتان از تصميم براي آن كار، فكر و انگيزههايتان را مرور كنيد. شما مدير خودتان هستيد پس سعي كنيد اضطرابهايي را كه تشخيص ميدهيد كاهش داده و رفتارتان را تا تمام كردن آن كار تنظيم كنيد.
- همين الان انجامش بدهيد!
براي انجام كاري قبلا تصميم گرفتهايد و مدتهاست آن را عقب انداختهايد؟ ترجيحا بدون تأخير براي هر دليلتراشي دوبارهاي، همين الان آغاز كنيد.
كلك بعضي از كارها را ميتوان به اين صورت كند؛ مثل زماني كه يك تماس واجب براي وقت گرفتن از يك پزشك بايد انجام شود يا وقتي كه كثيفي حمام مدتهاست روي اعصاب شماست.
البته معلوم است كه اين توصيه مشروط بر اين است كه در كارهاي مهم ديگر شما اخلالي ايجاد نشود. اگر اولويت مهمتري نيست ترجيحا اول صبح، كارعقب افتاده را انجام دهيد. هر چه از روز بگذرد احتمالا شما دلايل بيشتري براي انجام ندادن آن كار پيدا خواهيد كرد.
- پيشگوييهاي منفي را در سطل زباله بريزيد
يك علت به عقبانداختن كارها ترس از ارزيابي منفي ديگران و عزت نفس پايين است. ممكن است از ترس شكستتان براي بر نيامدن از عهده كار مذكور، انجام آن را به تأخير بيندازيد. تا حدي كه ميتوانيد، بيخيال پيشگوييهاي منفي شويد و سعي كنيد با برشمردن نتايج مثبت آن كار و نقاط مثبت خود براي انجام آن، بهخود انگيزه و اميد ببخشيد و توكل به خدا را فراموش نكنيد.
- براي خودتان جايزه تعيين كنيد
بعضي از كارها آنقدر مهم هستند كه ارزش گرفتن يك جايزه را داشته باشند. با خودتان رفيق باشيد و براي انجام يك كار معين كه مدتي است روي دستتان مانده، يك جايزه براي خودتان تعيين كنيد؛ مثلا يك شام خوشمزه، خريد يك لباس مورد علاقه، رفتن به سينما يا هرچيز ديگري كه ممكن است خوشحالتان كند اما در شرايط عادي، آن را انجام نميدهيد.
- يك شريك مناسب پيدا كنيد!
ما معمولا براي انجام كارها وقتي با ديگران هستيم انگيزه بيشتري داريم؛ مثلا زماني دوستي وقتي براي كنكور درس ميخواند از دوستي كه براي آزموني مهم در رشته ديگري درس ميخواند، درخواست كرد كه روزانه ساعات مطالعه خود را به هم اعلام كنند و در ساعات درس خواندن، يك رقابت پر از شوخي به راه انداختند يا اينكه دوستي ميگفت: «براي يك مقاله كه مدتها بود تكميل آن را به عقب انداخته بودم با يكي از همكلاسيها تماس گرفتم و براي اتمام آن مشاركت خواستم». حتي فردي گفته بود: «براي چك كردن يك مسئله پزشكي به يكي از فاميلهاي صميمي كه مشكل پزشكي مشابه داشت، گفتم كه بيا همزمان انجامش بدهيم». اگر يك شريك كاري مناسب پيدا نكرديد، ميتوانيد چنددقيقهاي پاي حرف كساني كه به شما انگيزه عمل ميدهند بنشينيد.
- كاملگرايي را ترك كنيد!
آدمهاي كاملگرا، گاه ويژگيهاي انجام كار را چنان ايدهآل و بزرگ تلقي ميكنند كه آن را قابل دستيابي نميبينند و به همينخاطر آن را عقب مياندازند. وقتهايي كه دائما منتظر يك حال عالي يا زمان كامل و منابع تمام عيار يا موقعيت كامل براي انجام آن كار هستيد، احتمالا كاملگرايي افراطي دارد به شما ضربه ميزند. براي اجتناب از اين موضوع، بهتر است به روند پيشرفت خودتان توجه كنيد. گاهي بهتر است قسمتي از كار را كه نياز به دقت و تلاش زيادي ندارد، در حدي كه به كفايت برسد رهايش كنيد و به بقيه قسمتها بپردازيد و با خود بگوييد كه وقتي كليات كار را كامل كردم در وقت اضافه، به تمامعيار ساختن و كمنقص شدن آن ميپردازم.
- كارها را به قدمهاي كوچكتر تقسيم كنيد
يك مسير براي انجام كار روشن تعيين و آن را تبديل به مراحل كوچك كنيد؛ خصوصا قدمهاي اول را طوري بنويسيد كه فوري و در دسترس و قابل انجام باشند. اين كار به شما احساس رسيدن و موفقيت ميدهد و احساس خستگي بينتيجه را از شما دور ميكند. به هر حال يك برنامه واقعبينانه و منطقي براي انجام آن كار بريزيد. اين برنامه ميتواند زمانبندي لازم براي انجام هر قسمت را هم در بر داشته باشد.
اينكه دقت كنيد كه هر «به تأخير انداختني» لزوما اهمالكاري نيست بلكه به تأخيرانداختن كارهاي كمتر مهم براي انجام كارهاي ضروري و يا احساس خستگي براي انجام يك كار مهم و عقبانداختن آن براي يك مدت كوتاه، يك اتفاق معمول است و جاي نگراني نيست.
نظر شما