سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۱
۰ نفر

همشهری دو - مریم سمائی: پسرک کنار الوارهای سوخته کز کرده و از ترس برخود می‌لرزد. دست خواهرش در دستانش است.

 نگاهي با بغض به او مي‌كند و دستش را مي‌فشارد. شعله‌هاي آتش هنوز از پنجره‌ها بي‌رحمانه زبانه مي‌كشد و هر چه در سر راه دارد مي‌بلعد. 2 كودك در كنار در ايستاده‌اند و دود شدن زندگي‌شان را با چشماني خيس نظاره مي‌كنند. مادر مريض احوال است و پدر به همراه همسايه‌‌‌ها تلاش مي‌كنند آتش را به زانو درآورند.

روز چهارشنبه حوالي غروب بود كه آن اتفاق ناگوار افتاد. پدر خسته از كار روزانه به خانه رسيده بود و داشت استراحت مي‌كرد. مادر در آشپزخانه مشغول پختن غذا بود و محدثه مشق‌هايش را مي‌نوشت اما محمد در گوشه‌اي از اتاق دور از چشم پدر و مادر داشت با فندك بازي مي‌كرد كه ناگهان شعله‌هاي آتش خانه را در آغوش كشيد.

همه‌‌چيز در يك چشم به هم زدن دود شد. تمام وسايل خانه در آتش سوخت و خانواده، بي‌سرپناه شدند؛ خانواده‌اي كه مادر هنوز تحت درمان براي سرطان است و پسر كوچولو به مشكل پلاكت خون دچار است. اين زوج 10سال است كه ازدواج كرده‌اند و حاصل اين ازدواج دختري 8ساله و پسري 3‌ساله است.

پدر محمد با چشماني غمبار مي‌گويد: ساعت 5:30 بعدازظهر بود كه از سركار به خانه برگشتم و در گوشه‌اي از اتاق دراز كشيدم تا استراحت كنم. پسر 3 ساله‌ام هم كنار من بود اما نمي‌دانم كي از پيش من بلند شد و فندك را از آشپزخانه برداشت و آن اتفاق افتاد.

او با بغضي در گلو مي‌گويد: نمي‌دانم چه كنم. پسرم مشكل پلاكت خون دارد و از 9ماهگي تحت نظر پزشك است و هرچند وقت يك‌بار به بيمارستان مي‌رويم. او هر بار خون دماغ مي‌شود و چند روزي طول مي‌كشد تا مشكلش برطرف شود. مشكلش به‌گونه‌اي است كه هر چه از زمان خونريزي مي‌گذرد خونريزي بيشتري مي‌كند.

همسرم هم 2 سالي مي‌شود كه با سرطان مي‌جنگد و تا‌كنون 2 بار عمل كرده است. هر 25روز يك‌بار بايد يك ميليون و 200هزار تومان براي آمپول‌هاي همسرم كنار بگذارم؛ هزينه‌هاي آزمايش، ماموگرافي، سونوگرافي و... هم به كنار. من راننده سرويس مدارس هستم و تا جايي كه توانسته‌ام سعي كرده‌ام كه از كسي پول دريافت نكنم و خودم از پس مشكلات بر‌آيم اما يك جايي آدم كم مي‌آورد و هر كاري مي‌كند اوضاع رو به راه نمي‌شود.الان سال‌هاست مسكن مهر ثبت‌نام كرده‌ام اما هزينه‌هاي درماني باعث شده كه هيچ پس‌اندازي نداشته باشم كه مابقي پول را پرداخت كنم حالا هم آتش‌سوزي خانه‌ام به مشكلات اضافه شده است.

  • زندگي در زيرزميني نمور

يكي از همسايه‌هاي اين خانواده كه از همان لحظات اول آتش‌سوزي در كنار آنها بوده به ما مي‌گويد: اين خانواده با 2 فرزندشان در اين زيرزمين نمور و تاريك زندگي مي‌كرد. بنده‌هاي خدا مشكلات زيادي دارند و حالا سوختن وسايلشان باري ديگر بر مشكلاتشان افزوده است. صاحبخانه از روزي كه اين اتفاق افتاد به آنها گفته بايد خانه را خالي كنند و دليلش هم اين است كه مستأجر ديگرش از اين وضعيت راضي نيست و مي‌گويد كه امنيت ندارد. تا‌كنون همسايه‌ها سعي مي‌كردند حداقل براي هزينه‌هاي درماني همسر و پسرش كمكشان كنند اما حالا آتش گرفتن تمام زندگي‌شان مشكل را دوچندان كرده است.

فرش‌هاي سوخته در گوشه‌اي از حياط افتاده و مابقي وسايل نيمه‌سوخته هم زير باران خيس و غيرقابل استفاده شده‌اند. يكي از مردان همسايه در حال رنگ زدن خانه است تا صاحبخانه حداقل از اين بابت از آنها پولي نگيرد. همسايه ديگر گفته يخچال به آنها مي‌دهد و آن يكي فرش مي‌دهد اما باز هم مشكلات اين خانواده زياد است.

  • همسايه‌ها همراه شدند

همسايه ديگري كه در حياط ايستاده مي‌گويد: اين بنده خدا راننده سرويس مدرسه است و به‌خاطر بيماري زن و بچه‌اش خيلي در مضيقه است. براي همين زيرزميني كه لوله فاضلاب از اتاقش رد شده ماهي 430هزار تومان پول مي‌دهد و در كنار آن مخارج درماني خانواده‌اش را هم دارد. مگر يك آدم چقدر توان دارد كه بتواند از پس همه مشكلات برآيد. همسايه‌ها از وقتي كه متوجه شده‌اند اين خانواده مشكلات زيادي دارد تا جايي كه توانسته‌اند كمكش مي‌كنند. يكي از خانم‌هاي همسايه برخي اوقات مادر محمد را تا بيمارستان همراهي مي‌كند تا شيمي‌درماني او انجام شود. ما همه همنوع هستيم و اگر وجدان داشته باشيم از غم يكديگر ناراحت مي‌شويم و سعي در كمك‌كردن به هم مي‌كنيم.

او مي‌گويد: آن شب بچه‌ها از ترس مثل بيد مي‌لرزيدند. وقتي چشم‌ام به محمد 3ساله افتاد ياد دختر خودم افتادم و خيلي ناراحت شدم. من پدر هستم و درد پدر محمد را مي‌فهمم. آن شب بچه‌ها را با خودم به خانه بردم تا كمتر احساس ترس كنند.

  • فقط براي رضاي خدا

از همسايه‌اي كه مشغول رنگ كردن خانه است مي‌پرسيم چند روز است كه وقت‌تان را براي رنگ‌كردن اين اتاق‌ها گذاشته‌ايد و او مي‌گويد: از فرداي روز حادثه من اينجا هستم الان 4-3 روزي مي‌شود. تمام سيم‌كشي‌هاي خانه سوخته بود همه را عوض كرديم. الان در و ديوار خانه 5دست رنگ خورده اما هنوز نياز به رنگ دارد.

او مي‌گويد: هيچ وقت براي پول كار نكرده‌ام الان هم فقط و فقط براي رضاي خدا اينجا مشغول كار هستم و اميدوارم مشكلات اين خانواده هر چه زودتر برطرف شود.

  • مي‌خواهيم خانه دار شوند اما

همان همسايه‌اي كه به ما زنگ زد و ماجرا را به ما اطلاع داد مي‌گويد: صاحبخانه اصرار دارد كه آنها را از زيرزمين خانه‌اش بيرون كند. تمام تلاش ما هم اين است كه اين بنده‌هاي خدا صاحب خانه شوند تا حداقل از اين بابت مشكلي نداشته باشند. گويا مسكن مهر ثبت‌نام كرده‌اند اما پولشان كم است و نتوانسته‌اند تحويل بگيرند. تا الان تعدادي از همسايه‌ها براي وسايل خانه كارهايي انجام داده‌اند اما هنوز براي خانه پولي جمع نشده و نياز به همراهي افراد بيشتري است.

  • شما چه مي‌كنيد‌‌؟

به تازگي خانه استيجاري‌شان دچار آتش سوزي شده و تمام وسايلشان در آتش سوخته است. مادر شيمي درماني مي شود و محمد 3 ساله به مشكل پلاكت خون دچار است. شما براي كمك به اين خانواده چه مي كنيد؟ نظرات و پيشنهاد‌‌هاي خود‌‌ را به 30003344 پيامك كنيد‌‌ يا با شماره تلفن 84321000 تماس بگيريد‌‌.

کد خبر 353330

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha