در اين سالها، واژهاي ابداع شده است به اسم «لاكچري» كه كجوكولهشده همان كلمه «لوكس» است. لوكس در يك معنا، يعني هر چيز گرانقيمت و خاص كه ميتواند ما را از ديگران متمايز كند. گروهي از مردم بهدنبال مفهوم لاكچري حركت كرده و در شبكههاي اجتماعي، به نحو خيلي عريان، برشهايي از اين نوع سبك زندگي را نمايش ميدهند. لاكچري، مدافعان زيادي دارد تا جايي كه برخي با توسل به توجيهات جذاب علمي مدعي شدهاند فرهنگ نمايش ثروت (بخوانيد فرهنگ لاكچري) ميتواند به ايجاد انگيزه در جوانان و تلاش عمومي براي توليد ثروت و متعاقبا توسعه كشور بينجامد. اما نگاه دقيقتر به وضع موجود گواهي ميدهد كه علاقهمندان لاكچري عموما دچار آسيب شده، برخي از آنان در رقابتهاي كاذب گرفتار و برخي به افسردگي مبتلا شده و حتي برخي به بزههاي اجتماعي روي ميآورند؛ چرا كه باور كردهاند بايد يكشبه پولدار شد و اين در حالي است كه جوان ايراني، نه در خانواده و نه در نظام آموزشي، براي توليد ثروت و كارآفريني، كمترين آموزشي نديده اما ميخواهد از ثروت، لذت ببرد. فرهنگ لاكچري در لايه پنهان خود، لذتبردن از تجملات خاص زندگي را بازنشر ميدهد.
در شرايطي كه آمار بيكاري رو به افزايش است و فاصله فقر و غنا، به شكافي سهمگين رسيده، به رخكشيدن داراييها، به يك دغدغه گروهي تبديل شده و كار به جايي رسيده كه با هجوم نوكيسهها، نمايش ثروت، جايگزين فضايل انساني شده و حتي يك عكس سلفي در كنار يك ماشين گرانقيمت، در انظار تينيجرها (نوجوانان) جذابيتهاي فراواني پيدا كرده است. در مقابل، عدهاي هم فكر ميكنند به طنز يا فحش آنان را له و لورده كنند. به اين پست تلگرامي دقت كنيد: «بيشترين زماني كه در زندگي احساس پولداري كردم آن موقعي بود كه يك سكه 200توماني از جيبم افتاد كف تاكسي و حال نداشتم بردارم و بيخيالش شدم»! عجالتا بدانيم گرچه وسعت فرهنگ لاكچري فراگير نيست اما پيامدهاي آن خطرناك و پردامنه است.
نظر شما