به گزارش مجله ونتی فایر، این هنرپیشه و کارگردان صاحبنام هر سال مبالغ هنگفتی از درآمدهاشان را صرف امور خیریه میکنند. زتا جونز که هیچ علاقهای به قبول کردن فرزندخوانده و جنجالهای مطبوعاتی ندارد، سال گذشته تقریبا 2 میلیون دلار از داراییهای شخصیاش را به مؤسسات خیریه بخشید. و اینگونه تلاش کرد از عذاب وجدان خلاص شود، اگرچه هیچکدام از این کارها نمیتواند آنها را آرام کند.
.زتا جونز میگوید: «شرکت در امور خیریه یکی از بزرگترین علاقهمندیهای من و مایک است. گاهی وقتها به نظرم این مسئله پررنگترین نقطه اشتراک ما در زندگی زناشویی است. من قرار نیست در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنم یا ملکه شهر بچههای بیمادر باشم، دوست هم ندارم بقیه در این باره حرف بزنند؛ این کمکها بخشی از عذاب وجدانهای مرا آسوده میکند و باعث میشود که از زندگی خودم لذت ببرم».
مایکل داگلاس و کاترین زتا جونز در حال حاضر یکی از پایدارترین زندگیهای مشترک دنیای سینما را دارند. آنها بیهیچ حاشیهای با هم سفر میکنند و هر دو هنگام بازی و ساخت فیلم، با دیگری همراه میشوند.
زتا جونز چندان مایل نیست زیر سایه همسر نامدارش و پدرشوهر نامدارترش کرک داگلاس قرار بگیرد؛ او به کانون خانوادگیاش اهمیت بسیاری میدهد و بیش از هر چیز سعی میکند دوستان خانوادگیشان را هم از بین کمحاشیهترینهای سینما انتخاب کند.
زتا جونز؛ ستارهای مستقل
او بدون در نظر گرفتن داراییهای شخصی همسرش، یکی از ثروتمندترین هنرپیشههای انگلیسی محسوب میشود؛ داراییهای او تقریبا 40 میلیون پوند تخمین زده شده.
کرک داگلاس پدرشوهر او معتقد است: «دلیل این همه وفاداری کاترین و علاقهمندیاش به زندگی مشترکشان ناشی از تربیت انگلیسی اوست». کاترین زتا جونز از لحاظ ثروت، زن کاملا مستقلی است؛ کمترین قراردادی که برای حضور در یک فیلم امضا میکند تقریبا 10 میلیون دلار است و هر سال به واسطه حضور در جشنوارهها و آگهیهای تبلیغاتی، تقریبا 400 هزار دلار درآمد دارد؛ با این حال از اینکه با مردی که 4 سال از پدر خودش بزرگتر است ازدواج کرده، راضی و خوشبخت به نظر میرسد.
خوششانسی خانم بازیگر
کاترین زتا جونز قبل از اینکه با مایکل داگلاس آشنا شود، عاشق سینمای او بود. او میگوید: «اولین بار
سال 1998 در جشنواره فیلم کن با مایکل آشنا شدم. جشنواره کن آن سال برای من بیاندازه خاطرهانگیز است؛ هنوز هم وقتی با مایکل به این شهر میروم، خاطرات آن روزها برایم زنده میشود. من تازه در شروع کار بودم و با فیلم نقاب زورو به جشنواره کن رفته بودم و نامزد جایزه بهترین بازیگر زن بودم. مایکل به این فیلم علاقه نشان میداد و مرا به کارگردانهای معروف دیگر معرفی میکرد.
رابطه عمیق ما همان جا شکل گرفت؛ هر چند او 25 سال از من بزرگتر بود اما احساس میکردم که او مرد وفاداری است و حالا با انبوهی از تجربهها میتواند پشتیبان خوبی برای من باشد. چند سال پیش، مایکل از همسرش جدا شده بود و پسری دوستداشتنی به نام کامرون داشت؛ بالاخره پس از بارها رفت و آمد ما به ولز و لس آنجلس، تصمیم به ازدواج گرفتیم». کاترین زتا جونز با فرزندانش دیلان و کریس، زنی خوشبخت است.
او موفقیتهای کاری را با وجود خانوادهای مستحکم، یک به یک از آن خود میکند. بسیاری او را از لحاظ وقار با بانوی تمام عیار سینما «مریل استریپ» مقایسه میکنند.
از ولز تا دوباره ولز
کاترین زتا جونز متولد 25 سپتامبر 1969 در ولز است. پدر و مادر او ایرلندی تبار هستند. خانواده او از شرایط مالی خوبی برخوردار نبود؛ پدرش کارگر کارخانه شکلاتسازی بود. او تنها دختر خانواده بود، برای همین والدیناش برای اینکه هیچ حقی از دیگری ضایع نشود، هر کدام بخشی از نام مادرشان را برای نامگذاری این دختر انتخاب کردند؛ کاترین و زتا؛ برای همین است که او نامی عجیب و طولانی دارد.
مادرش پت جونز معتقد است: «کاترین همیشه برای خانواده ما خوشیمن بود. تولدش ما را بسیار خوشحال کرد. او از هر دو برادرش موفقتر است». کاترین زتا جونز از کودکی استعداد فراوانی در کارهای هنری از خود نشان داد و مایکل داگلاس معتقد است: «بچههای ما هوش سرشار و تواضع درونیشان را از مادرشان ارث بردهاند و ماجراجویی تنها چیزی است که بچههایم را شبیه من میکند».
او از 4 سالگی وارد گروه کر کلیسا و کمی بعد تئاتر مدرسهشان شد. او خیلی زود به دنیای جدی سینما و تئاتر وارد شد؛ 15 ساله بود که برای بازی در یک تئاتر، هر هفته 85 پوند دستمزد دریافت میکرد.
شهر «یورک شایر» آغازی جدی برای ورود کاترین به دنیای سینما بود. سال 1991 او در سریال کمدی پربینندهای به نام «حشرههای جذاب ماه می» بازی کرد. کاترین زتاجونز دوستی قدیمی به نام ماریا دارد. او میگوید: «ماریا میدانست که من عاشق بازیگری هستم؛ او یک آگهی برای استخدام بازیگر در روزنامه دیده بود و در اصل، من همه چیزم را به آن آگهی و دوستم ماریا مدیونم. من و مایکل هر سال چند بار با ماریا سفر میرویم».
کاترین در ابتدای بازیگریاش، با کارگردانی انگلیسی نامزد شد اما کمی بعد، این نامزدی به پایان رسید.
بعد از این ناکامی، کاترین برای رسیدن به آرزویش و بازی در سینمای هالیوود راهی کالیفرنیا شد. او میگوید: «در هالیوود همیشه مقهور نام کرک داگلاس و مایکل داگلاس بودم اما هرگز فکر نمیکردم روزی سر راه همدیگر قرار بگیریم». سال 1998 برای او، سالی طلایی بود؛ بازی در فیلم پرفروش «نقاب زورو» همهچیز را برای او رو به راه کرد. کاترین زتا جونز پس از ازدواج با مایکل داگلاس و شناخته شدن در دنیای سینما، دوست داشت به کشور خودش بازگردد.
او موفق شد مایکل داگلاس را مجاب کند تا برای زندگی به ولز بازگردند. داگلاس هر چند به نیوجرسی - زادگاهش- و لسآنجلس وابسته بود اما دوست داشت در کشوری آرام و به دور از چشم خبرنگاران مزاحم پاپاراتزی زندگی کند. هر چند که آنها در حال حاضر، سالانه 300 هزار دلار صرف رفت و آمد به قصرهای خود در ولز، لسآنجلس، مالاگای اسپانیا و جزایر برمودا میکنند اما ولز، اقامتگاه اصلی آنهاست.
زتا جونز از بازی در فیلم «ترافیک» به عنوان یکی از بهترین خاطرههایش نام میبرد، زیرا مایکل داگلاس در این فیلم، همبازی او بود. استیون سودربرگ – کارگردان مطرح سینما – این فیلمنامه را به عنوان هدیه ازدواج به آنها پیشنهاد کرد. مایکل داگلاس معتقد است: «اعتماد به نفس کاترین یکی از عمدهترین دلایل موفقیت اوست. او هیچ وقت فکر نمیکند که ممکن است از عهده نقشی برنیاید؛ او اهل مبارزه است و به این زودیها تسلیم نمیشود. کاترین برای خروج از هر مشکلی، بالاخره راه حلی پیدا میکند. همیشه به او میگویم اگر بازیگر نمیشدی، وکیل خبرهای از آب در میآمدی».
کاترین زتا جونز سماجتاش را به همه ثابت کرد. او طی این سالها، سعی کرده است که مطبوعات زرد و خبرنگاران پاپاراتزی را سرجایشان بنشاند. او سال 2000 بزرگترین دعوای مطبوعاتی را به دادگاهی در انگلیس کشاند و علیه مجلات زردی که بدون اجازه او و همسرش، عکسهای مراسم ازدواج آنها را منتشر کرده بودند، ادعای غرامت کرد. دادگاه، این مجلات را مجبور به پرداخت 9 میلیون دلار جریمه کرد و جونز اعلام کرد که این مبلغ را به مؤسسات خیریه هدیه خواهد کرد. او گفت: «باید به خبرنگاران پاپا راتزی نشان داد که هر آدمی برای خودش حریم خصوصی دارد و نباید زندگی را به کام آدمهای مشهور تلخ کرد.»
سفر به عراق
مایکل داگلاس این روزها قصد دارد دوباره به همراه همسرش، سفری به عراق داشته باشد تا مدرسهای برای بچههای بیسرپرست این کشور درست کنند. کاترین زتا جونز مادر بودن را از هر چیزی بیشتر دوست دارد و همه فرزندان بیسرپرستی که در دنیا وجود دارند را به نوعی دوست دارد؛ شاید به این خاطر که دیگر نمیتواند خودش مادر شود، زیرا مایکل داگلاس اعتقاد دارد واقعا خندهدار است که فرزندت، شصتواندی سال از تو کوچکتر باشد.