شاید قضیه به این شدت هم نباشد که برخی کارشناسان تربیت کودک میگویند نباید شیطنتهای بچهها را زیاده از حد جدی گرفت. تیم گیل، که به تازگی رهبری یک پژوهش گسترده را روی بازیهای بچهها برعهده داشته و سابقا نیز مشاور دولت انگلستان درباره کودکان بوده، معتقد است والدین، اذیت کردن و شوخیهای هم کلاسیها را در مورد فرزندشان بیش از حد بزرگ میکنند.
او میگوید کودکان باید یاد بگیرند که با شوخیهای دوستان و حتی اسمهایی که همکلاسیها روی آنها میگذارند، کنار بیایند. وی معتقد است این موضوع باعث میشود بچهها تحمل، انعطاف و روحیه شوخی پذیری بیشتری پیدا کنند و به قول معروف از خودشان ظرفیت نشان بدهند.
مراقب باشید
تیم گیل در کتابی که چند روز پیش منتشر شد، از والدین و آموزگاران میخواهد تا بین رفتارهای شیطنت آمیز و «زورگویی» فرق بگذارند. وی این چنین بحث میکند که فرزندان ما گاه و بیگاه با رفتاری ناشایست از سوی هم سن و سالانشان مواجه میشوند. اگر والدین و معلمان نام همه این رفتارها را «زورگویی و قلدربازی» بگذارند، مانع از آن میشوند که کودک مهارتهای لازم را برای دفاع از خود به دست بیاورد و اصطلاحا او را لوس بار خواهند آورد.
گیل میگوید: «والدین و روانشناسان تربیتی بسیاری معتقدند که بچهها و پدر و مادرها، حتی جر و بحثهای کوچک را هم به اسم «زورگویی» میشناسند. کودکان همیشه نسبت به هم خوب رفتار نمیکنند؛ ولی بزرگترها هم همیشه نسبت به هم خوب رفتار نمیکنند.»
وی معتقد است چهره دنیا آن شکلی نیست که سعی داریم به کودکان نشان دهیم. یکی از چیزهایی که والدین موقع گم شدن فرزندشان از آن میترسند این است که نکند کودکشان دور از چشم آنها با بچههای دیگر معاشرت کند. اما این موضوع که کودکان بدانند کسی مراقب آنها نیست میتواند سبب ایجاد احساس مسئولیت در آنها شود. آنها حس خواهند کرد که دیگر تنها هستند و خودشان باید عواقب کار خود را بپذیرند.
تیم گیل میگوید: «روزی دختر خود من در پارک بازی میکرد و 3 پسر بازی او را مسخره کرده بودند. او پیش من آمد و با اعتراض گفت که مورد «زورگویی» قرار گرفته. چیزی که باعث تعجب من شد، این بود که دخترم برای توصیف قضیه از واژه «زورگویی» استفاده کرد. «زورگویی» زمانی اتفاق میافتد که قدرت دو طرف برابر نباشد و رفتار ظالمانه ادامه یابد. منظورم این نیست که اجازه دهیم ظلمی اتفاق بیفتد، اما میتوانیم حداقل از فرزندمان بپرسیم: میتوانی خودت مسئله را حل کنی؟»
جامعه بیزار از خطر
گیل در کتاب خود که «رشد کردن در جامعه بیزار از خطر» نام دارد این رفتار بزرگ ترها را با بچهها به عایق بندی کردن کودکان تشبیه میکند؛ چیزی که باعث قطع ارتباط آنها با محیط خارج و مراقبت بیش از حد از کودکان در برابر ضربات بیرونی میشود.
وی میگوید والدین، معلمها، پلیس، دولت و در کل، جامعه در این مورد مقصر هستند چرا که آنها نسبت به خطراتی مانند مواجه شدن کودکان با غریبهها، صدمات و آزارها بیش از اندازه واکنش نشان میدهند.
امروزه برچسب «شخصیت ضد اجتماعی» خیلی زود به بچهها زده میشود. گیل به ماجرایی اشاره میکند که در آن 3 بچه 12 ساله فقط به خاطر بالا رفتن از درخت، دستگیر شده و مورد آزمایش دی.ان.ای قرار گرفته بودند. وی در کتابش همچنین نظام حفاظت از کودکان را مورد توجه قرار داده و نوشته است افرادی که قرار است با بچهها سرو کار داشته باشند باید چندین و چند بار به صورت قانونی مورد بررسی قرار گیرند.
ابیگیل رای، نام کودکی دو ساله بود که چندی پیش ابتدا از مهدکودکش ناپدید و سپس غرق شد. این در حالی است که گیل میگوید یک عابر پیاده ابیگیل را دیده اما مانع او نشده، چرا که میترسیده به بچه دزدی متهم شود.
گیل در کتاب خود مینویسد تمامی این عوامل مختلف، موجب آسیب رساندن به سلامت جسمی، ذهنی و روانی کودکان میشوند.
زورگویی بحث برانگیز
اما بهنظر میرسد عقاید تیم گیل درباره «زورگویی» منجر به بحثهای بیشتری شود. لیز کارنل، یک کارشناس مسائل کودکان میگوید: «چیزی که بهنظر بزرگها یک اسم گذاشتن ساده میرسد ممکن است برای یک کودک بسیار ویرانگر باشد. زورگویی میتواند با یک اتفاق شروع شود و اگر شما همان موقع آن را در نطفه خفه کنید، دیگر تبدیل به یک مشکل بزرگ نخواهد شد.»
گیل فرانسس، مدیر بخش سلامت اداره ملی کودکان انگلستان میگوید: «اینکه دختر آقای گیل میتواند نزد او بیاید و شکایت کند بسیار خوب است، اما خیلی از بچهها هیچ کس را ندارند که به او پناه ببرند.»
خانم فرانسس که سخنگوی یک گروه متحد ضد زورگویی بوده و قصد دارد در این ماه یک هفته را به این نام اطلاق کند، میگوید تا حدودی با آقای گیل موافق است: «بله، ما داریم بچهها را لای زرورق میپیچیم و با این کارمان مانع از آن میشویم که آنها مهارتهایی را که لازم دارند کسب کنند، اما همچنان لازم است اطمینان حاصل کنیم که فرزندانمان همواره مورد حمایت قرار گرفته و میدانند که میتوانند کمک بخواهند.»
اما تیم گیل از سوی والدین و معلمها نیز مورد حمایتهای بسیاری قرار گرفته است. جان پک، مدیر یک مدرسه ابتدایی در ناتینگهام شایر میگوید: «واژه زورگویی به درجاتی مورد استفاده بیش از حد قرار گرفته و گاهی مردم فرقی میان یک جر و بحث ساده دونفره و «زورگویی» قائل نمیشوند.»
گاردین- 28 اکتبر 2007