بوده اند و هستند کسانی که به استناد چنین سخنی، تاسیس حکومت در عصر غیبت را نامشروع و حرام دانسته اند؛ چرا که تاسیس حکومت به انگیزه اقامه عدل را دست اندازی در کار معصومان(ع) قلمداد کرده اند.
آیا واقعاً منظور این گروه، آن است که چنان به گناه و فساد، مجال بروز بدهیم تا جامعه از زشتی لبریز شود و زمینه برای ظهور منجی عادل فراهم شود؟ بعید است آنان چنین صریح به «فساد فی الارض» رضایت داده باشند که در این صورت بطلان حرفشان نیازی به نوشتن و گفتن ندارد.
این گروه هر چقدر هم قشری باشند، این قدر می فهمند که چنان حرفی با وظیفه انسانی هر مسلمان، شرعاً و عقلاً مخالف است. آنها هم - با وجود ذهن بسته و منجمدی که در تفسیر برخی از اصول شریعت (آنجا که با عقل در می آمیزد) دارند - به این نکته باور دارند که انسانی که در انتظار ظهور مصلح به سر می برد، خود باید صالح باشد و گرنه نقض غرض می شود.
این طور به نظر می رسد که این تفسیر آنان در باب مهدویت، به نوع خاصی از تلقی آنان در باب امامت شیعی باز می گردد. آنان معتقدند امامان معصوم(ع) مفسران راستین وحی اند - که چنین هم هست - و پس از آنان هدایت امت اسلامی بر عهده فقیهان جامع الشرایطی است که با برخورداری از علم و عدالت، جا پای پیشوایان دین می گذارند.
مستند اینان هم البته بیشتر «نقل» است و اگر هم گاهی استدلال منطقی می آورند، مقدمات آن، نقلی است. اما سؤال اصلی اینجاست که این فقیهان تا کجا بسط ید دارند و حوزه اقتدار و نفوذشان تا کجاست؟ در پاسخ به همین سؤال است که پرسش از تاسیس حکومت در زمان غیبت مطرح می شود. گروهی - یعنی همین گروه فوق الذکر - می گویند حوزه اقتدار عالمان دین، فقط آخرت و قبر و قیامت مردم است و گرنه حکومت ربطی به آنان ندارد و کار قیصر را باید به قیصر سپرد و فقیه اگر ولایتی هم دارد، در همین حد و حدود است، پس تاسیس حکومت به قصد اقامه عدل و رفع ظلم- چون مستلزم حضوری فراتر از شعائر ظاهری دین است- ربطی به فقیه ندارد.
اما گروه دیگر می گویند لبریزشدن زمین از قسط و عدل، به این معنا نیست که هیچ بنی بشری در دوران ظهور وجود مقدس حضرت مهدی(عج) دست به گناه و ستم نمی آلاید. در آن زمان هم افراد فاسد و تباهگر هستند، اما چون زمام امور جامعه اسلامی به دست حاکم الهی عادل است، از آن گناه و ستم چشم پوشی نمی شود، باطل فرو کوفته می شود و حق به حق دار می رسد.
بنابراین خوی حیوانی انسان در هر حال خود را نشان می دهد. پس چون پلیدی در هر حال هست، نباید دست روی دست گذاشت و منتظر ماند؛ چرا که تفسیر ظاهر شریعت (یعنی همان قبر و قیامت) به تنهایی از آن گناه و فساد نمی کاهد و در برخی موارد هم باید دست به شمشیر برد برای احقاق حق و ابطال باطل. این دست به شمشیر بردن هم - که «بخشی» از وظیفه الهی صاحب الزمان(عج) است- ابزار و قاعده و قانون می خواهد که ورای ظاهر شریعت است و باید آن را در یکی از مدل های مطرح حکومت داری جست وجو کرد.
عقاید گروه نخست گرچه می تواند - به دلیل تفکیک میان برخی عناصر عقلی از ذات دین به کمک دین بیاید و اعتباری فی نفسه و قائم به ذات به آن ببخشد، اما همچنین در معرض این خطر است که در دام نوعی از دگماتیسم، واپس گرایی و اخباری گری مذموم بیفتد.