اين اقدامات از 2، 3 سال گذشته و با تصويب لايحه و دستورالعمل اجرايي سرعت بيشتري بهخود گرفته و تاكنون اقدامات ارزشمندي براي رشد بهتر، آرامش كودكان و آسايش والدين آنها به اجرا درآمده اما فارغ از نگاه كارشناسي، يك مادر همراه تقريبا هميشگي كودك بهخوبي ميتواند شهر، ساختار و امكاناتش را از زاويه دوستدار كودك بودن بسنجد. تهران كودكانش را قلبا دوست دارد اما همچنان تا عمل فاصله دارد.
- يك؛ ناهمواريهاي در مسير
كالسكه دخترم را از چند پله مقابل خانه به آرامي پايين ميآورم و وارد خيابان ميشوم. كنار خيابان به آرامي حركت ميكنم تا راهي براي ورود به پيادهرو پيدا كنم. اولين پل عرض كمي دارد و كالسكه رد نميشود. همچنان راهم را ادامه ميدهم. پل دوم نسبتا عريض است اما ورودياش از سطح خيابان بالاتر است؛ بيشتر از يك پله معمولي. به سختي كالسكه را روي چرخهاي عقبش بلند ميكنم و روي پل ميگذارم. در پيادهرو حركت ميكنم و از مقابل مغازهها ميگذرم تغيير ارتفاع و عرض مسير را هر طور شده با كالسكه طي ميكنم كمي جلوتر اما چند راهبند ميلهاي در پيادهرو نصب كردهاند؛ از همانها كه اجازه تردد به موتورسيكلت نميدهد. حالا من ماندهام و كالسكه و دختركم كه به خواب رفته و 3 راهبند در عرض مسير. ماندهام مسير را تا نخستين پل روي جوي برگردم عقب يا از كسي كمك بگيرم. بالاخره كالسكه و دخترم كه در آن به خواب رفته به كمك يكي از مغازهدارها بلند شده و به سمت ديگر راهبند منتقل ميشوند. تا بازار ميوه و ترهبار چيزي نمانده جز يك مسير با شيب نسبتا ملايم كه از سرعتم تا حدودي ميكاهد. بالاخره ميرسم. ميخواهم سريعتر وارد بازار شوم تا خنكايش حالمان را جابياورد اما دوباره از همان راهبندها در ورودي بازار روز هم نصب شده است. به كارگر بازار كه در كنار ورودي ايستاده اعتراض ميكنم. من تنها مشترياي نيستم كه ميلههاي ورودي ترددش را سخت كرده است. مشتريهاي بازار ميوه و ترهبار بهخصوص آنها كه پيادهاند چرخهاي خريدشان را همراه ميآورند. ورود با چرخهاي خالي و سبك راحت است اما خروج بدون كمك كارگران بازار روز امكان ندارد. كالسكه دختر من هم مثل يكي از همين چرخهاي خريد روي هوا بلند ميشود. «چرخهاي خريد داخل بازار روز را تا پاركينگ خودروها بيرون ميبردند اما بعضيشان دزديده ميشد به همينخاطر اين ميلهها را نصب كردهاند.» اين را همان كارگري ميگويد كه كالسكه را برايم بلند كرده است. حالا چند وقتي است كه او در كنار در ورودي ميايستد و به مشتريها كمك ميكند. كالسكه موقع برگشت سنگينتر است. دخترم را بلند ميكنم و همان كارگر كالسكه را با كيسههاي ميوهاي كه همراهش شده به بيرون در منتقل ميكند. مسير بازار ميوه و ترهبار را تا خانه از كنار خيابان طي ميكنم.
- دو؛ آسايش در مترو
ايستگاه متروي گلبرگ اگر آسانسور نداشت استفاده از كالسكه آن هم بهتنهايي كار سختي بود؛ ورودي ايستگاه با 2رديف پله و بعد 2رديف پلهبرقي تا سكو. نگهداشتن كالسكه حتي در پلهبرقي هم كار سختي است. كالسكه را بهراحتي وارد قطار ميكنم. قطار خلوت است و ميتوانم در گوشهاي بدون ايجاد مزاحمت در كنار كالسكه بايستم. ايستگاه امام خميني كه پياده ميشوم يكراست سراغ اتاق مادر و كودك را ميگيرم. اينجا جزو نخستين ايستگاههايي است كه صاحب اتاق شد. تردد قابل توجه در اين ايستگاه تقاطعي و همچنين نزديك بودن آن به بازار تهران، تعداد خانمهاي مسافر را در اين محدوده زياد كرده و بالطبع مادران بسياري هم هستند كه در رفتوآمد سفرهاي شهري، كودك همراهشان نيازهاي اوليه و ضروري براي رسيدگي دارد. اتاق مادر و كودك ساعاتي قبل از ظهر خلوت است. خانمي قبل از من همراه 2فرزندش در اتاق است. 5، 4 ساله است و مشغول بازي با اسباببازيهاي داخل اتاق و كودك دوم در آغوش مادرش آرام گرفته است. كالسكه را جمع كرده و گوشه اتاق ميگذارم. اتاقي با مبلمان و پرده بنفش و گلهاي شاد رنگي كه نه فقط كودكان ناآرام كه مادران خسته آنها را هم شاد ميكند. جايگاه تعويض كودكان سمت چپ اتاق و پشت يك پرده رنگي است؛ درست مثل اتاق يك كودك در خانه. بدون پرداخت هزينهاي ساعتي براي آرام كردن دخترم در اتاق ميمانم. كودكم آرام گرفته و من با آرامش مسيرم را ادامه ميدهم.
- سه؛ موانع خودساخته
از خانه تا نزديكترين پارك را ميتوان پياده طي كرد. دخترم در كالسكه نشسته است. ورودي اول پارك پله دارد و كنارش يك رمپ ساخته شده اما عملا نميتوانم از آن استفاده كنم. در ميانه رمپ گلدان بزرگ سيماني قرار دادهاند براي زيبايي. كالسكه از كنار گلدان رد نميشود. اين راه اگر باز بود نزديكترين مسير براي رسيدن به زمين بازي كودكان بود. بعد از گلدان بزرگ سيماني، مسير كاملا مسطح و باز است. به ناچار از دومين ورودي وارد پارك ميشوم. تا چند وقت قبل ميلههاي آهني براي جلوگيري از ورود موتورسيكلت در اين ورودي قرار داشت اما مدتي است آنها را برداشتهاند و مسير به خوبي باز شده است. بقيه راه باز و مسطح است به جز يكي، دو پله كوتاه مانع ديگري در مسير نيست. به آرامي كالسكه را حركت ميدهم. مسيري به زمين بازي منتهي نميشود! اين بخش پارك پايينتر از زمين بازي است و بايد حدود 12پله را با كالسكه بالا بروم.
نظر شما