یکشنبه ۴ آذر ۱۳۸۶ - ۰۴:۴۵
۰ نفر

آزاده سهرابی: این روزها تب سریال‌های کره‌ای بالا گرفته است.

 بعد از موفقیت سریال جواهری در قصر، حالا نوبت سریال امپراطور دریاست؛ سریالی دیگر از تولیدات کشور کره. این تب خیلی‌ها را به یاد سال‌های گذشته و تب سریال‌های ژاپنی می‌اندازد.

 فیلم‌های چینی و هنگ کنگی هم که همیشه طرفداران خود را داشته و دارند.
چین، کره، ژاپن و  هنگ کنگ گرچه از زبان، تاریخ، فرهنگ و حتی پوشش و آداب و رسوم مختلفی برخوردارند اما از دید مردمان دور از آسیای شرقی آنها همه چشم بادامی به حساب می‌آیند و در نقد آثار نمایشی شان با یک متر بررسی می‌شوند.

برای همین است که تب سریال‌های کره‌ای بلافاصله تب سریال‌های ژاپنی سال‌های گذشته را یاد آوری می‌کند. حال آنکه تلویزیون به دلایل مختلف در دوره‌های گوناگون مثلا دچار تب سریال‌ها و فیلم‌های آلمانی یا فرانسوی و آمریکایی هم شده اما جواهری در قصر و حالا امپراطور دریا و تب مجموعه‌های کره‌ای با آنها قیاس نمی‌شوند.

چرا که ما فرهنگ تفکیکی این ملیت‌ها را چندان نمی‌دانیم و با چشم پوشی از معدود تفاوت‌هایی که آشکارا به چشم‌ می‌آید آنها را چشم بادامی‌هایی با سلیقه‌های یکسان و تفکر یکسان می‌پنداریم.

البته قصد ما در این فرصت کوتاه عیان کردن تفاوت اقوام چشم بادامی نیست بلکه پرداختن به همین تبی است که می‌گوییم مخاطب رسانه را در بر گرفته و کمی پرداختن به دلایل استقبال مخاطب از سریال‌هایی چون جواهری در قصر و امپراطور دریا.

در اولین نگاه آنچه بدیهی به‌نظر می‌رسد این است که اگر تبی جامعه ایرانی را فرا بگیرد نشان از این می‌دهد که مسئولان رسانه را تبی فرا گرفته است. این رویکرد مسئولان تأمین برنامه‌های خارجی را البته استقبال و تقاضای مخاطب هم تشدید می‌کند اما از آنجا که ما رسانه خصوصی نداریم و رسانه ما ملی است پس می‌توان گفت که بخشی از سلیقه مخاطب را مدیران رسانه جهت می‌دهند اما از آنجا که رسانه فارغ از ملی یا خصوصی، وابسته به نیاز مخاطبش است پس برآیند سلیقه این روزهای مخاطب ایرانی نباید در جهت مخالف تأمین این‌گونه سریال‌ها باشد؛ یعنی به پسند مخاطب هم آمده  اما چرا؟

تبلیغات شفاهی و در جو قرار گرفتن بخشی از مخاطبان سریالی چون جواهری در قصر که به مرور به مخاطبان این سریال اضافه شدند و تنها به‌دلیل عقب نماندن از قافله بحث‌ها و تب روز آن را دنبال کردند، یکی از دلایل است، اما همه دلایل نیست.

نزدیکی آداب و فرهنگ شرقی کاراکترهای این سریال‌ها هم یکی دیگر از دلایل عنوان می‌شود. مثل نگاه‌های همراه با شرمی که در شخصیتی چون یانگوم نمود می‌یافت یا نوع عشق لیلی و مجنون وار و همراه با مصائبی که در هر دوی این سریال‌های کره‌ای وجود دارد.اینها همه دلایل موجهی است برای مخاطب ایرانی که این سریال‌ها را دنبال کند. اما باز هم همه دلایل نیست.

منتقدین سخت گیر یکی دیگر از دلایل توجه مخاطب ایرانی به این نوع سریال‌ها را آسان پسندی مخاطب ذکر می‌کنند و اینکه چون ذات این سریال‌ها قصه محور و قصه هایش عموما بدون پیچیدگی و نیاز به تجزیه و تحلیل است، پس مخاطب آسان گیر ما به این آثار رغبت نشان می‌دهد. بله ممکن است این هم دلیل درستی باشد اما باز هم همه دلایل نیست.

آن دلیلی که کمتر مورد توجه قرار گرفته و در هر دوی این مجموعه‌های کره‌ای بارز است به ساختار قصه گویی آنها برمی گردد. ساختاری که اگرچه مخاطب به آن آگاه نیست  اما ناخودآگاه سبب کشش او به سمت این سریال هاست.

اولین فاکتور مهم در قصه گویی این سریال قهرمان‌سازی‌ و چگونگی قهرمان‌سازی‌ است. مخاطب و هر شنونده قصه‌ای به‌طور ذاتی از قهرمان‌سازی‌ استقبال می‌کند و قهرمان کلید ارتباطی و همراهی شنونده قصه است.

 در سریال‌های وطنی که خیلی وقت است این فاکتور مهم به دست فراموشی سپرده شده و قصه‌ها معمولا به تبعیت از فضای مدرن قصه گویی قهرمان‌سازی‌ می‌کند در حالی‌که سلیقه ذاتی انسان ایرانی آنقدرها هم مدرن نشده است و این به خاطر پیشینه قصه گویی و قهرمان پروری ایرانی‌ها از دیر باز تا به امروز است.

قصه‌های شاهنامه، امیر ارسلان نامدار و حتی شهرزاد قصه گو که خود یک قهرمان زن ایرانی است تأیید این ادعاست. اما از طرف دیگر قهرمان سریالی چون امپراطور دریا (یا شخصیت یانگوم به‌عنوان قهرمان قصه جواهری در قصر) از جنس قهرمان‌هایی که این روزها دنیای قصه سرایی هالیوود را تسخیر کرده‌اند نیست.

 آنها گرچه برتری‌هایی انسانی نسبت به دیگر هم نوعان خود دارند مثلا در شمشیر زنی یا بردباری یا تیزهوشی و... اما نه سوپر من هستند و نه بتمن و نه مرد عنکبوتی و نه جیمز باند. قهرمان این سریال در طول قصه رشد می‌کند و تبدیل به قهرمان می‌شود.این نوع قهرمان‌ها پیچیدگی‌های بسیار بیشتری را به همراه دارند که قصه آنها سبب پیچیدن در ذهن مخاطب هم می‌شود.

گونگ بوگ در امپراطور دریا کارگری است که به مرور تبدیل به امپراطور دریا و تاجری موفق می‌شود. او گرچه از آغاز نشانه‌های یک قهرمان را با خود دارد اما در طول قصه جنبه‌های قهرمان شدنش رشد می‌کند.

از طرف دیگر گرچه گونگ بوگ (یا یانگوم) قهرمان قصه است اما فراز و فرودهای یک انسان معمولی را هم دارد. او درگیر عشق می‌شود. در عشق به نوعی سرخوردگی می‌رسد. درگیر اشتباهات انسانی می‌شود و...

نکته دیگر در قصه گویی این سریال این است که گرچه محور قصه سرگذشت یک شخصیت است اما این سرگذشت در قالب داستان‌های متعدد و مجزایی دنبال می‌شود به‌طوری‌که هر یک یا 2 قسمت سریال، خود آغاز و انجام مشخصی دارد. 

 در یک قسمت تبدیل شدن  گونگ بوگ از یک گلادیاتور به محافظ گروهی تجارتی را می‌بینیم و در یک قسمت پیروز شدنش را بر رقیب تجاری در به سلامت گذشتن از دریا. این چنین داستانی حرکتی پر فراز و فرود را به قصه می‌دهد. چیزی که قطعا در جذب شنونده قصه مهم است.و نکته دیگر در قصه گویی این سریال تاریخی بودن رویدادها و شخصیت اصلی است که باعث جذاب‌تر شدن آن می‌شود.

اما فارغ از قصه گویی می‌توان به تنوع رنگ‌ها و تنوع بصری (چه در پوشش و چه در انتخاب لوکیشن)، جذابیت آشنا شدن با فرهنگ و تاریخ کشوری دیگر و البته بازی خوب بازیگران نیز برای جذب مخاطب اشاره کرد. اینجاست که می‌توان تولیدات تصویری چشم بادامی‌ها را به یک چشم دید.

 اینکه در آثار آنها به وضوح می‌توان اصالت فرهنگی دیر پا را مشاهده کرد که به‌رغم درک نکردن بسیاری از آنها برای مخاطب احترام برانگیز است.پس با وجود این‌همه دلیل برای مخاطب پذیر بودن این آثار بی‌انصافی است که تنها به تب سریال‌های کره‌ای با دلایل سطحی نگاه کنیم. این سریال‌ها خوراکی را به مخاطب ایرانی می‌دهند که مدت‌هاست در آثار وطنی یا پخش تولیدات غربی فراموش شده است.

کد خبر 37411

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز