البته شنيدهبوديم استاد دانشگاه هم هست و خودش هم «مهندسي پزشكي» خوانده؛ اما كدام دانشگاه؟ نميدانستيم!
آقاي دكتر مهندس، بهعنوان معلم، چند ويژگي منحصر به فرد داشت. اول اينكه با دوچرخه به مدرسه ميآمد؛ پس خاكي و ساده بود.
دوم اينكه در روزهايي كه بازار تست و جزوههاي پيچيده، داغ بود، ساده درس ميداد و دلش ميخواست ما منطق رياضي را بفهميم و از آن لذت ببريم و آخرسر اينكه درانتهاي برگههاي آزمونهايش، جملههايي صميمي و ساده مينوشت و به ما يادآوري ميكرد كه سختترين آزمون رياضي هم در برابر آزمونهاي زندگي هيچِهيچ است.
عبارت پاياني همهي امتحانهايش هم اين جمله بود: «با انديشيدن و تلاش، موفق و پيروز باشيد!»
در يكي از سالهاي دانشگاه، يكهو دلم هوايش را كرد؛ بهسختي پيدايش كردم. با حامد، يكي از دوستان دوران دبيرستان، سراغش رفتيم. قرارمان سر ساعت دو بعدازظهر، در آزمايشگاه دانشگاه صنعتي اميركبير بود.
براي رسيدن لحظهي ديدار، ثانيهشماري ميكردم. از روزهاي تحصيل و باهم بودن، خيلي گذشته بود و فكر ميكردم كه مرا نشناسد؛ اما خيلي زود مرا شناخت و گرم تحويلم گرفت و زود رفتيم سر اصل مطلب:
-دكتر! يادم ميآيد اطلاعات پزشكي بهروزي داشتيد؛ اما معلم رياضي ما هم بوديد و شنيده بودم كه در دانشگاه، مهندسي خواندهايد. خلاصه من كه نفهميدم شما پزشك هستيد يا مهندس؟
لبخندي زد و رفت انتهاي آزمايشگاه. درِ يكي از قفسهها را باز كرد و بعد از جابهجاكردن كلي وسيله، دستي مصنوعي برايمان آورد. حامد گفت: «واي دكتر! اين ديگر چيست؟»
- اين يك دست مصنوعي «سيبرنتيك»ي است و آن را براي كسي ساختهايم كه دستش از آرنج، قطع شده. ويژگياش هم اين است كه با استفاده از عصبهاي آرنج، از مغز فرمان ميگيرد و كاملاً تحت كنترل معلول است.
حالا بهنظر شما، يك مهندس مكانيك يا الكترونيك ميتواند بدون آگاهي از آناتومي بدن و اطلاعات پزشكي، چنين دستي را طراحي كند؟
و يا برعكس، يك پزشك ميتواند با همهي شناختي كه از بدن انسان دارد، چنين دست الكترومكانيكي پيچيدهاي را طراحي كند و بسازد؟
قطعاً جواب شما منفي است.
همين نياز باعث شد كه رشتهي مهندسيپزشكي ظهور كند و متخصصان خلاقي پرورش دهد كه با كسب همزمان مهارت در رشتههاي فنيمهندسي و پزشكي، به توليد چنين ابزارهايي بپردازند.
- اولين قدمها در ايران!
من و حامد، حسابي حيرت كرده بوديم؛ دستي كه بتواند با فرمان مغز، بهشكلي طبيعي حركت كند! گفتم: «پس احتمالاً اين رشته، خيلي تازه است و كارشناس اين رشته، بايد خيلي بهروز باشد؟»
-همينطور است. در زمان تحصيل من، اين رشته وجود نداشت. بهخاطرهمين، در دورهي كارشناسي و كارشناسي ارشد، در رشتهي مهندسي «برق، الكترونيك» تحصيل كردم؛ اما از همان سالها، محو زيبايي و مهندسي پيچيدهي خداوند در آفرينش انسان بودم كه در صنعت وجود نداشت.
در همان سالها (1367)، پروژهي دست سيبرنتيك، با همكاري دكتر هاشمي گلپايگاني (وزير علوم دورهي دوم رياست جمهوري مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني) كليد خورد و من هم عضو آن تيم شدم. همان پروژه هم منجر به تأسيس دانشكدهي مهندسي پزشكي در دانشگاه اميركبير (ابتدا در مقطع دكترا) شد.
حامد ادامه داد: «پس با اين حساب، همهي ابزارهاي كاربردي دنياي پزشكي را بچههاي رشتهي شما ميسازند.»
دكتر با لبخند تأييد كرد: «بله؛ ازگوشي سادهي پزشكي گرفته تا دستگاههاي پيچيدهي تصويربرداري و اتاق عمل!»
- انساني كه چيتا خلق كرد!
با ترس و لرز، به دست مصنوعي، دست زدم و گفتم: «حالا اين دستاورد پيچيده، چرا توي قفسهي آزمايشگاه جا خوش كرده؟»
دكتر خيلي جدي گفت: «اين محصول، پروژه و رسالهي دورهي كارشناسي ارشد و دكتري من و حدود 20 نفر از دانشجويان گروه است كه در زمان خود (سال 1374)، كاملاً منحصربهفرد بود و حدود 10 سال هم درگير آن بوديم.
در همان سالها به توليد نيمهصنعتي هم رسيد؛ اما با بيمهري مسئولان وقت مواجه شد و اين روزها، در اين آزمايشگاه خاك ميخورد. البته اين ماجرا مرا نااميد نكرد و پروژههاي ديگري را آغاز كردم.
- دكتر! غير از دست مصنوعي، چه ابزارهاي پزشكي ديگري ساختيد؟
- سيستم كنترل قند خون، الاستوگرافي (يكي از دستگاههاي تصويربرداري)، ويلچري كه براي حركت، از مغز فرمان ميگيرد و...
حامد كه معلوم بود ياد دوران دبيرستان افتاده بود پرسيد: «با اين حساب، تنها كساني بايد جذب اين رشته شوند كه بتوانند محصولي خلق كنند؟»
- اينطورها هم كه فكر ميكنيد نيست. فارغالتحصيلان اين رشته در گام اول ميآموزند كه چهطور دستگاههاي موجود را تعمير و از آنها نگهداري و بهرهبرداري كنند.
در مرحلهي بعدي، به اين توانايي ميرسند كه بتوانند دستگاههاي پزشكي و توانبخشي موجود دنيا را كمي ارتقا دهند؛ و البته در نهايت، فارغالتحصيلان ويژهي اين رشته هم ميتوانند به جايي برسند كه محصولات پزشكي جديد اختراع كنند.
ياد آقاي مزيني، همسايهي ديوار به ديوارمان افتادم. انگار او هم، همرشتهي دكتر بود و در بخش خريد تجهيزات پزشكي يكي از بيمارستانها كار ميكرد. كمي از شغل او گفتم و دكتر هم فكر مرا تأييد كرد.
- هر بيمارستاني بايد يك كارشناس مهندسيپزشكي داشته باشد تا كار خريد، نگهداري و تعمير دستگاههاي پزشكي را انجام دهد كه البته اين نكته در برخي بيمارستانها رعايت نميشود كه بايد آن را اصلاح كرد.
حامد، موضوع المپيك لندن و اولين حضور يك دوندهي معلول با پاهاي مصنوعي معروف به «چيتا» را مطرح كرد. همانموقع با اينترنت گوشي، اسمش را هم پيدا كرديم؛ «اسكار پيستوريوس» دوندهي اهل كشور آفريقاي جنوبي.
- به موضوع خوبي اشاره كرديد. البته اين روزها پاهاي مصنوعي مدرنتري هم ساخته شده، اما پيشرفت فناوري در دنياي مهندسي پزشكي حيرتآور است. قلب مصنوعي، حلزون گوش مصنوعي و دهها اختراع ديگر به كمك انسان آمده تا كمبودهايش را كمتر احساس كند.
- شاخ و برگها!
دكتر به شاخههاي گوناگون اين رشته هم اشاره كرد:
شاخهي بيوالكتريك: دانشجويان اين شاخه ميآموزند كه چگونه از علوم الكترونيك، مغناطيس و الكترومغناطيس در حوزهي پزشكي استفاده كنند. بيشتر فارغالتحصيلان اين شاخه در زمينهي ساخت دستگاههاي کمکحرکتي، الکترونيکي، تصويربرداري، سيستمهاي بهکاررفته در بيمارستانهاو... فعالاند.
شاخهي بيومكانيك: ساخت انواع پروتزها و ابزاهاي مصنوعي، دستهگلي است كه فارغالتحصيلان شاخهي بيومكانيك به جامعهي بشري تقديم كردهاند. پس در اين شاخه، ارتباط ميان علم مكانيك، انتقال حرارت و سيالات (گازها) براي ساخت اعضاي مصنوعي بدن انسان آموخته ميشود.
شاخهي بيومواد: انتخاب مواد مناسب براي كاشت و پيوند در بدن انسان، يكي از مهمترين دغدغهها است كه دانشآموختگان اين شاخه، با تسلط بر علومي مثل شيمي، پليمر، مواد و بررسي سازگاري آنها با بدن انسان، از پس آن برميآيند.
البته بايد گفت كه براي انجام بسياري از پروژههاي اين رشته، دانشآموختگان هر سه شاخه بايد در كنار هم باشند تا به نتيجهي مطلوب برسند.
- انديشه... تلاش!
دكتر به گرايش «فناوري اطلاعات» و «مهندسي ورزش» هم اشاره كرد كه تنها در مقطع كارشناسي ارشد ارائه ميشود و اينكه بچههاي اين رشته بايد پژوهشگر باشند و اگر مثل بسياري از رشتهها تلاش كنند، در اين رشته هم ميتوانند شرايط اقتصادي مناسبي پيدا كنند و ...
تلفن دكتر به صدا درآمد. انگار پدرشان بدحال بودند. براي پدر دعا كرديم و از او جدا شديم. در مسير بازگشت، كلي با حامد دربارهي رشتهي مهندسيپزشكي و دكتر، حرف زديم. دوباره ياد جملهي معروفش افتادم كه هميشه پاي برگههاي امتحانش مينوشت: «با انديشيدن و...»
به حامد گفتم كه انگار دكتر، به اين جمله اعتقاد دارد و بعد از گذشت اين همهسال تلاش در حوزهي صنعت و فرهنگ، مردي اميدوار و خستگيناپذير است و هر لحظه، ميانديشد و تلاش ميكند تا به موفقيت و پيروزي برسد.
- بازار كار در رشتهي مهندسي پزشكي
1. فعاليت در بيمارستانها و مراكز درماني براي خريد، تعمير و نگهداري از وسايل پزشكي
2. فعاليت در شركتهاي واردكنندهي قطعات پزشكي براي خريد و فروش وسايل پزشكي
3. فعاليت در كارخانههاي توليد محصولهاي پزشكي
4. فعاليت در پژوهشگاههاي دانشگاهي براي توليد قطعات و وسايل پزشكي
قدم به قدم تا رسيدن به مهندسي پزشكي
- سپاس!
از آقاي دكتر «علي فلاح»، معلم عزيز و مهربان سالهاي نوجوانيام، و دانشيار و عضو هيئتعلمي دانشگاه صنعتي اميركبير تشكر ميكنم كه مرا در تهيهي اين مطلب، صميمانه ياري كردند.
نظر شما