به بهانهي عقبنماندن او در درس و مشق، چپوراست، خانهي آنها بودم و او را در درسها كمك ميكردم. تا اينكه... روزهاي سخت در زندگي كاميار همه را غافلگير كرد؛ حتي خودش را... شيميدرماني... ريختن پاييزي موهاي طلايياش و...
از همان سالهاي دبستان دلش ميخواست خلبان هواپيماي مسافربري شود و دور دنيا سفر كند؛ اما حالا دكترها گفتهاند شايد نتواند! اما من دلم ميخواهد كاميار عزيزم را به كامش برسانم... بايد او را به زندگي اميدوار كنم؛ او بايد خلبان شود؛ حتي شده در خيال!
- قدم اول!
با بچهها تصميم گرفتيم يك گروه نمايش تشكيل دهيم و كاميار، نقش خلبان داستان را بازي كند. بچهها با كله قبول كردند! آقاي مرادي، معلم ادبيات هم كمكمان ميكرد؛ بهخصوص وقتي كه فهميد هدف اصليمان چيست. تازه، او رشتهي «نمايش» هم خوانده بود و در اين كار تجربه داشت.
چند روزي من و بچهها، نمايشنامههاي كتابخانه را زير و رو كرديم. اما نقش اول هيچكدام از آنها يك خلبان نبود. تا اينكه سعيد، پيشنهاد كتاب شازده كوچولو را داد؛ خود خودش بود؛ كاميار، بازيگر نقش خلبان ميشد و به آرزويش ميرسيد! اما شازدهكوچولو كتاب بود، نه نمايشنامه!
با غصه موضوع را با آقاي مرادي مطرح كردم. او گفت: «باز به مشكل برخوردي و درهم شدي؟ اين كار به عهدهي من! من داستان را تبديل به نمايشنامه ميكنم و تحويل شما ميدهم. اما تو و گروه هم بايد قول بدهيد حسابي تمرين كنيد. تا روز جشن پايان سال چيزي نمانده و نمايش، بايد بهخوبي برگزار شود.»
- پرواز به دنياي آرزوها
پس از آمادهشدن متن نمايشنامه، آقاي مرادي بهعنوان كارگردان، نقشها را تعيين كرد. كاميار كه خلبان بود؛ من، شازدهكوچولو و سعيد، روباه!
احساس ميكردم روحيهي كاميار بهتر شده و با بيمارياش دارد دوست ميشود. روزهاي تمرين، كاميار ماجرا را حسابي جدي گرفته بود و در نقشش، غرق ميشد.
اما بخش جذاب ماجرا، آقاي مرادي بود. او از پس همهي كارهاي نمايش بر ميآمد؛ آن هم به شكلي كاملاً علمي. نمايشنامه را كه خودش از روي كتاب شازدهكوچولو نوشته بود؛ در بازيگري هم مهارت داشت، كارگردان نمايش هم بود و صحنه را هم خودش طراحي كرده بود.
- خواندن... ديدن!
حدود دوماه تمرين كرديم و كاميار، با وجود بيماري و جلسههاي شيميدرماني، پابهپاي ما پيش ميآمد. اتفاق عجيب اين بود كه انگار نمايش، حسابي دل او را برده بود و علاقه به خلباني روزبهروز برايش كمرنگتر ميشد.
اين موضوع را از تغيير برنامهي مطالعاتياش فهميدم. آخرتا همين چندماه پيش، اتاقش پر از مجلههاي هوا، فضا بود؛ اما حالا نمايشنامه ميخواند و رمان!
بهخصوص جذب گرايش ادبيات نمايشي شده بود. آخر شنيده بود كه اگر تا ديروز، كتابخواندن براي كسي يك تفنن بوده، اما حالا براي هنرجوي رشتهي نمايش، يك اصل بهحساب ميآيد.
يا اينكه اگر براي همه، تماشاي فيلم و تئاتر، برنامهي اوقات فراغتشان است، براي هنرجوي رشتهي نمايش، مهمترين برنامهي زندگياش بهشمار ميآيد.
او عاشق كار گروهي هم شده بود و در اين رشته، كار گروهي غوغا ميكرد.
- معجزهي تئاتر
تا دير نشده خبرهاي خوب را به شما بدهم كه حسابي ذوقزده شويد. اول اينكه نمايش شازدهكوچولو، در سالن نمايش دبيرستان ما به روي صحنه رفت و حسابي كولاك كرد. اما در آخرين صحنهي نمايش، يك اتفاق، همه را بهتزده كرد.
نمايش به آنجا رسيد كه آقاي خلبان يا همان كاميار خودمان، بايد در سكوت مطلق، به آسمان خيره ميشد و ناپديدشدن شازدهكوچولو را تماشا ميكرد.
اما يكهو، بغض كاميار تركيد و به سمت تماشاچيها برگشت و گفت: «من... من از خداي خوب ممنون هستم! من... من از اين نمايش متشكرم كه مرا به زندگي برگرداند! ديروز، در آخرين آزمايش، پزشكها در نهايت ناباوري به من و خانوادهام اعلامكردند كه غول سرطان، از بدن من بهطرف آسمانها رفته است...»
سالن در حال انفجار بود، صدا به صدا نميرسيد؛ اشك امان خيليها را بريده بود. بچهها نمايش شازدهكوچولو را فراموش كرده بودند و به داستان واقعيتري نگاه ميكردند؛ به داستاني به اسم معجزهي نمايش!
- صداي آزادي!
آقاي مرادي دربارهي تاريخ اين رشته گفت: «ريشهي نمايشهاي امروزي دنيا را بايد در آيينهاي كهن هزارانسال پيش جستوجو كرد. البته نمايش يا درام در يونان باستان متولد شد و شايد ارسطو، اولين كسي بود كه با توجه به آثار گذشتگان، قوانين نمايش و نمايشنامه نويسي را تنظيم و تدوين كرد.
ريشهي نمايش در ايران هم به آيينهاي كهن ما برميگردد. از نمايشهاي قبل از اسلام مدارك چنداني در دست نيست؛ اما نمايش در ايران، پس از اسلام شكل جديتري بهخود گرفت؛ نمايشهايي مثل ميرنوروزي، تعزيه و...
در ايران اولين نمايشنامهها هم با ترجمهي آثار بزرگاني مثل شكسپير نوشته شد و روي صحنه رفت. البته هنرمنداني هم بودند كه بهخصوص در دورهي مشروطه و پس از آن، به نوشتن نمايشنامه و اجراي آن روي صحنه پرداختند. نمايشهايي كه معمولاً امكان انتقال مفاهيم عميقي را مثل آزادي، وطن، دين و... به عموم مردم ميداد.»
آشنايي با رشتهي نمايش
- نمايش...! پنج حرف! پنج گرايش
يكبار بعد از تمرين، در سالن مدرسه گفتم: «آقا، همهي اين مهارتها را در دانشگاه به شما ياد دادند؟»
- راستش را بخواهي نه! رشتهي نمايش هم مثل بقيهي رشتههاست؛ يعني اگر دانشجو، علاقهمند و پرتلاش باشد ميتواند آموختههاي دانشگاهياش را گسترش دهد و در آن رشته موفق شود. در دانشگاه به ما اصول اوليه را ياد ميدهند و اين خود دانشجو است كه بايد بقيهي دانش را بجويد؛ حتي اگر زير زمين باشد!
- ادبيات نمايشي
رشتهي نمايش در دانشگاه، پنج گرايش دارد. البته خيلي از درسهاي اين گرايشها، مشترك است؛ مثل تاريخ نمايش، جامعهشناسي، آشنايي با ادبيات كهن ايران و جهان و... اما تفاوتهايي هم ميان آنها وجود دارد.
يكي از اين گرايشها «ادبيات نمايشي» است كه گرايش من هم هست. در اين گرايش به ما آموزش ميدهند كه چهطور يك داستان را براي اجراي روي صحنهي تئاتر، آماده و تنظيم كنيم. بررسي آثار نمايشي جهان هم يكي از بخشهايي است كه بايد مطالعه كنيم.
- كارگرداني
گرايش بعدي، كارگرداني است. از انتخاب بازيگرگرفته تا تمريندادن و نظارت بر نمايش، بهعهدهي كارگردان است. در اين گرايش درسهايي مثل اصول كارگرداني، تحليل نمايش و حتي موسيقي صحنه هم وجود دارد.
- بازيگري
بازيگر، يعني كسي كه ابعاد مختلف يك شخصيت را كشف ميكند و آن را بهشكلي باورپذير، به بيننده منتقل ميكند. از درسهاي مهم اين رشته ميتوان به كارگاههاي بازيگري، شخصيتشناسي، فن بيان، سبكها و شيوه هاي اجرا و... اشاره كرد.
- صحنهآرايي
يك طراح صحنه بايد بتواند حس كلي نماش را با طراحي دكور مناسب به مخاطب منتقل كند. حتي نورپرداز، طراح لباس و چهرهپرداز هم زير نظر او كار ميكنند. طراحي و نقاشي، شناخت مواد، كارگاه ساخت دكور و... هم از درسيهاي اصلي اين گرايش است.
- نمايش عروسكي
نمايش عروسكي يكي از قديميترين انواع نمايشهاست. اين رشته هم براي دانشجويان، جذابيتهاي ويژهاي دارد. بچههاي اين رشته در كارگاههاي عروسكسازي و عروسكگرداني كلي كيف ميكنند. موسيقي در نمايش عروسكي، آشنايي با ادبيات كودك و... از درسهاي اختصاصي اين گرايش است.
- بازاركار در رشتهي نمايش
1. كارگردان نمايش، تلويزيون و سينما
2. كارشناس نمايش در مراكز فرهنگيهنري دولتي مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان صدا و سيما و...
3. بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون
4. طراح صحنه و...
5. نمايشنامهنويس، فيلمنامهنويس، منتقد و...
قدمبهقدم تا رشتهي نمايش
آزمون كنكور سراسري در اين رشته به شكل نيمهمتمركز انجام ميشود. يعني هنرجو پس از شركت در آزمون كتبي و اعلام قبولي چندبرابر ظرفيت، بايد در آزمون عملي هم شركت كند.
بچههاي رشتهي رياضي، تجربي و علوم انساني هم نگران نباشند. آنها هم ميتوانند با شركت در كنكور هنر، در رشتهي نمايش ادامهي تحصيل بدهند.
سپاس!
از خانم مينا صيادي، كارشناس رشتهي «ادبيات نمايشي» تشكر ميكنيم كه ما را در تهيهي اين مطلب، صميمانه ياري كرد.
نظر شما