ولی فردای روز خرید که از مدرسه اومد، رفت توی اتاق. صداش که زدم، بیرون نیومد. رفتم سراغش، دیدم چشماش قرمزه. کاملا معلوم بود که گریه کرده. هر چی پرسیدم، گفت هیچی نشده. باباش هم هرچی باهاش حرف زد، جواب نداد. آخر سر هم، زد زیر گریه که دست از سر من بردارین. شب که داشتم کیفشرو چک میکردم، دیدم جامدادی جدیدش نیست و به جاش یه جامدادی کهنهست.»
«دیروز دخترم که از مدرسه رسید، هنوز لباسهاشرو درنیاورده بود که زد زیر گریه. اولش از شدت گریه حتی نمیتونست حرف بزنه. بعد از 10دقیقه که آروم شد، بهام گفت که امروز زنگ تفریح بچهها توی بازی راهش ندادن. همهش هم زیر سر یکی از همکلاسیهاش به اسم ترنمه که از دختر من خوشاش نمییاد. ترنم به بچهها گفته که حق ندارن دختر منرو تو بازی راه بدن.»
قلدریکردن، قربانیشدن و شاهد ماجرایی غمانگیز بودن، وضعیتهایی هستند که میتوانند تجربه تلخ و عوارض پایداری به همراه داشته باشند. البته ممکن است تا صحبت از قلدری میشود، تصاویری خاص برای شما تداعی شود. اما واقعا منظور از قلدری چیست؟
امان از شوخیهای گریهدار
در فیلمها زمانی که میخواهند بچه قلدری را در مدرسه نشان دهند، قلدری فیزیکی را نمایش میدهند؛ کودکی که به زور از همکلاسیهای خود پول میگیرد. باید توجه داشت که این نوع قلدری موارد دیگری را نیز شامل میشود، از جمله: بهزورگرفتن و تصاحب وسایل از همکلاسیها یا کتکزدنشان. البته منظور از کتکزدن این نیست که کودک قربانی لزوما با صورتی کبود به خانه میرود. گاه کبودیهای جزئی بر اثر نیشگونگرفتن یا سرخیهایی در پشت کودک، میتواند تنها نشانههای این ماجرای ناراحتکننده باشد. البته بعضی وقتها مثل زمانی که دختری موی همکلاسی خود را میکشد تا او را وادار به انجام کاری کند، این نشانههای جسمی غیرقابل رؤیت هستند.
شاید در بسیاری مواقع آغاز قلدری عاطفی با شوخی باشد؛ مثل زمانی که برای خنده و شوخی، بچهها اسامی یا القابی را به هم نسبت میدهند و این سرآغازی است برای داستانی که همیشه پایانی غمانگیز دارد. موارد دیگری که در این طبقه قرار میگیرند عبارتند از: نگاههای تند، مسخرهکردن، در گوشی درمورد دیگـری حـرفزدن، تـکه انداختن و غیبتکردن.
قلدری اجتماعی سختترین بخش برای تشخیص است. زمانی که یکی از بچهها همه همکلاسیهای خود به جز یک نفر را به جشن تولدش دعوت میکند، در واقع اینجا نیز ما با یک قربانی قلدری روبهرو هستیم. از موارد دیگر این دسته، خارج کردن یکی از بچهها از گروه یا بازی و به نوعی قرنطینهکردن اوست.
قربانی تلافی میکند
معمولا نابرابری در خانه یا زورگویی یکی از والدین یا خواهر و برادری بزرگتر میتواند یکی از اصلیترین دلایل قلدری بچهها در مدرسه و در مقابل دیگر بچهها شود. البته این تنها علت نیست چون گاهی اوقات بچهای که در خانه قدرت زیادی دارد و در خانه حرف، حرف اوست نیز مستعد این نابهنجاری است.
به این فهرست، عصبانیت از والدین و ناتوانی در بیان آن به دلیل ترس یا دیگر دلایل را نیز اضافه کنید. باید توجه داشت که در مورد قلدری، چرخهای وجود دارد که متاسفانه در اکثر مواقع نیز تکرار میشود؛ قربانیان قلدری، خود در جایی دیگر - زمانی که فرصتی مییابند - دیگران را قربانی میکنند. باید توجه داشت که هرچه زودتر این چرخه شکسته شود، بهتر است.
البته ممکن است با خود فکر کنید که کودکانی را میشناسید که در خانه مورد ظلم و زورگویی قرار میگیرند اما در محیط مدرسه نه تنها کودکانی آراماند که حتی در رابطه با دیگر کودکان، به قول معروف توسریخور نیز هستند.
در این رابطه باید توجه داشت کودکی که دارای قدرت فیزیکی نسبی، هوش اجتماعی بالا و بهویژه قدرت بالا در روابط بین فردی است، بیشتر احتمال دارد که دست به زورگویی و قلدری در مدرسه بزند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که اثرات چنین تجربیاتی تا دوران بزرگسالی نیز ادامه پیدا کرده و در روابط بعدی زندگی مثل زناشویی، ارتباط با والدین یا در محیطهای کاری، خود را نشان میدهد.
فرشتههای کوچک، قلدران بزرگ
قلدریکردن میتواند در فرد زورگو نوعی عزت نفس کاذب ایجاد کند. احساس قدرت و مهمبودن، عاملی است که میتواند بچهها را تشویق به ادامه این کار کند. از طرف دیگر، قلدریکردن همیشه و همیشه نیاز به تماشاچی دارد؛ تماشاچیانی که این احساس عزت نفس کاذب را تقویت میکنند. از طرف دیگر، بعضی قلدران به دلایلی خاص دچار کمبود همدلی یا مهربانی هستند؛ برای همین فکر میکنند که این اتفاقات در هر حال بر سر قربانیان آنها میآمده و در نتیجه همین طرز تفکر، چندان دچار احساس گناه نمیشوند.
نکند کودک من هم یک قلدر باشد؟
البته تشخیص این موضوع خیلی آسان نیست، پس باید دقت کنیم. در صورتی که فرزند شما تعدادی از علائم زیر را داشته باشد، کمی جای نگرانی دارد:
* اگر فرزندتان عادت دارد از دیگران انتقادات تندی کند، تا جایی که گاه این انتقادات تند تبدیل به دعوا میشود.
* فرزندتان نسبت به دستورات بزرگترها بیتوجه است و این بیتوجهی توام با بیاحترامی یا به نوعی تحقیر بزرگترها همراه است.
* کودک شما نسبت به احساسات دیگران بیاحساس است یا خیلی توجه نشان نمیدهد؛ مثلا در زمان دیدن فیلمهای غمانگیز، احساس ناراحتی نمیکند یا دیدن گریه کودکی کوچک یا زمین خوردن فردی، تنها میتواند باعث خنده او شود.
* فرزندتان مدام با دیگران و به ویژه بچهها دعوا میکند و همیشه نیز اعتقاد دارد که طرف مقابل اوست که مقصر است و به دیگران اتهامهای زیادی میزند.
* فرزند شما در مقابل بدیها و اشتباهات دیگران خیلی سریع دست به انتقام میزند و این را حقی برای خود میداند؛ حتی اگر شکلی تندتر از رفتار اشتباه اولیه پیدا کند.
* کودکتان نسبت به حیوانات خشونت نشان میدهد و از آزاردادن آنها لذت میبرد.
* فرزندتان از مدرسه وسایلی را با خود به خانه میآورد و میگوید که آنها را از دوستاناش هدیه گرفته است و این مسئله بسیار تکرار میشود، یا بدون مناسبت و بیدلیل صورت میگیرد.
باید توجه داشته باشید که قلدری، همیشه واضح نیست و تشخیص آن، گاه بسیار مشکل است؛ چون بچههایی که قلدری میکنند خیلی زود یاد میگیرند که کی این کار را انجام دهند تا بزرگتری خبردار نشود و او را بازخواست نکند. البته بین دختران و پسران در این زمینه تفاوت وجود دارد؛ معمولا پسران قلدر این کار را به شکل فیزیکی و کلامی نشان میدهند ولی دختران به صورت مسخرهکردن، توهینکردن، غیبت و درگوشیصحبتکردن در مورد دیگری و مانع فعالیت او شدن، نشان میدهند.
کجاست قربانی؟
باید توجه داشته باشید که هرچه فرزند شما بزرگتر باشد، احتمال اینکه خودش در مورد مشکلش با شما صحبت کند، کمتر میشود؛ به همین دلیل نیز لازم است که به نشانههای کمکی توجه کافی داشته باشید:
* اگر کودکتان در گذشته از طرف دوستاناش به مهمانی دعوت میشده اما چند وقتی است که دیگر از دعوت خبری نیست.
* فرزندتان شکایاتی در مورد مسائل جسمی دارد؛ مثل سردردهای تکرارشونده یا ناراحتیهای گوارشی - مثل معدهدرد - که دکتر تشخیصی برای آن نداشته است.
* کودکتان دچار بیخوابی شده یا بیشتر از گذشته و بدون دلیل میخوابد. در رابطه با تغییرات خواب، توجه داشته باشید که سرنخ خیلی معتبری نیست؛ چرا که بهعنوان مثال، تغییرات بلوغ نیز میتواند چنین نتیجهای را بهوجود بیاورد. پس در این مورد، با احتیاط قضاوت کنید.
* فرزندتان مدتی است که نسبت به مدرسه رفتن علاقه نشان نمیدهد و با بهانههای مختلف، میخواهد از رفتن به مدرسه شانه خالی کند.
* کودکتان با سر و وضعی آشفته از مدرسه به خانه میآید و سعی در کوچک یا پنهانکردن دلیل آن دارد.
* فرزندتان با چشمانی قرمز که نشان میدهد گریه کرده، به خانه میآید یا در اتاقش، حمام و یا در زمان خواب، مخفیانه گریه میکند و به هیچ عنوان، حاضر نیست قبول کند که گریه میکرده و در صورت قبول آن نیز دلیلش را به شما نمیگوید.
* فرزندتان با وجود اینکه برای او غذا یا خوراکی تهیه میکنید، بسیار گرسنه به خانه میآید.
* کودکتان وسایلش را در مدرسه زیاد گم میکند و این گمشدن، بیشتر شامل حال وسایل نو و جدید او میشود.
بد نیست بدانید که تشخیص قلدریکردن یا قربانی آن شدن، نیازمند دقتی خاص است. البته این مرحله اول کار است. عوارض این مسائل، نوع و میزان مداخله والدین و البته راههای پیشگیری، مسائلی است که در شماره بعدی به آنها خواهیم پرداخت. همراه ما باشید.