نسل من تهران دهههاي 40 و 50 را هم در خاطر دارد و همينطور تهران دهه60 را. در هر دورهاي هم پايتخت درگير مشكلاتي بوده كه در گذر زمان با افزايش جمعيت ساكن در آن، بر دامنه اين معضلات افزوده شده است. درحالي كه مدام بر جمعيت تهران افزوده شده، خيابانها و بزرگراهها هم رشد كمي داشتهاند ولي بهنظر نميرسد اين اقدامات كه قطعا سختيها و دشواريهاي فراواني داشته توانسته باشد مشكلات شهر را حل كند.
مثلا مشكل آلودگي هوا نسبت به گذشته كمتر شده يا بيشتر؟ در مورد صداهاي مزاحم چطور؟ روزانه چقدر خودرو به انبوه اتومبيلهاي موجود در تهران اضافه ميشود؟ با اين همه خودروي تكسرنشين چگونه ميتوان اميدوار بود مشكل ترافيك تهران حل شود؟ در آنچه وضعيت نامطلوب پايتخت خوانده ميشود، هم مسئولان سهم دارند و هم شهروندان. همانقدر كه از فقدان سياستهاي اصولي براي اداره شهر رنج بردهايم و نهادها و سازمانهاي زيادي هم در آن مسئول بودهاند، بايد به كمرنگ شدن مسئلهاي به نام «مسئوليت شهروندي» هم اشاره كنم.
مسئوليت شهروندي يعني اينكه وقتي امكان استفاده از وسايل نقليه عمومي را داريم، با خودروي شخصيمان به خيابانها نياييم، اينكه در پشت ترافيك بوق ممتد نزنيم، اينكه مسائل به ظاهر ساده را كوچك نپنداريم و متوجه باشيم كه همين موارد بهظاهر «خرد» وقتي كنار يكديگر قرار ميگيرند به مسئلهاي «كلان» مبدل ميشوند. اگر مسئوليت شهروندي را جدي بگيريم تهران به شهري قابل تحملتر تبديل ميشود.
بار سنگين مسئوليت شهروندي به دوش تك تك افرادي است كه در اين كلانشهر زندگي ميكنند. اگر ميتوانيم براي تردد از مترو، اتوبوس و ديگر وسايل نقليه عمومي استفاده كنيم ولي بهدليل تنبلي، خودخواهي يا هر دليل ديگري باز هم سوار اتومبيل شخصيمان ميشويم، يعني واقف به مسئوليتي كه بهعنوان شهروند داريم، نيستيم. قطعا يكشبه نميتوان مردم را متوجه مسئوليتشان كرد و در اين زمينه نياز به كار فرهنگي مداوم و مستمر داريم؛ ضمن اينكه نبايد فراموش كنيم آنچه در تهران امروز ميبينيم محصول اجراي برخي سياستهاي غلط نيز هست. اگر مديران شهري درست تصميم نگيرند از شهروندان مسئوليتشناس هم بهتنهايي كاري برنميآيد. همه بايد دست به دست يكديگر بدهند و تهران را به شهري قابل زيستن تبديل كنند.
- بازيگر سينما و تلويزيون
نظر شما