پسري ۲۵ساله با شكايت از كسبوكارهاي اينترنتي، از كار سوپرماركتهاي آنلاين چنين روايت ميكند: «من تابستان، مدتي را در يكي از اين فروشگاهها كار ميكردم، پول خوبي هم ميگرفتم اما بعد از اينكه به ابعاد مختلف آن فكر كردم، ديگر نتوانستم خودم را راضي كنم كه كارم را ادامه دهم». او شيوه كار بقاليهاي مدرن را چنين توضيح ميدهد: «اين سايتها و اپليكيشنها بعد از مدتي فعاليت، متوجه ميشوند كه فرهنگ خريد و مصرف هر منطقه به چه شكل است. مثلا ميفهمند كه منطقه ظفر، ماهي ۳۰ تا آب پرتقال توسرخ مصرف ميكند. خريد كالا و سيستم توزيعشان را براساس همين الگوريتم ميچينند؛ به اين ترتيب به سود بالايي ميرسند و هيچ ضرري متوجه آنها نيست. با كمترين هزينهها براي ايجاد فروشگاههاي متعدد، ميتوانند تمام نيازها را تأمين كنند». تا اينجاي ماجرا، فقط توضيح روند كار است و مشكلي وجود ندارد اما چالش از جايي شروع ميشود كه در كلاس درس دانشگاهي بحث از«پرولتاريانيزيشن» (proletarianization) ياكارگرسازي به ميان ميآيد؛ به اين معنا كه طي فرايندهايي، آنهايي كه براي خود كسبوكاري داشتهاند و كارفرماي خود بودهاند، به كارگري براي يك سيستم و نظام بزرگتر تبديل ميشوند و امپراتوريشان را در كسبوكار خود، از دست ميدهند.
دانشجوي رشته مطالعات فرهنگي و رسانه، با نگاه انتقادي ادامه ميدهد: «به اين ترتيب كمكم نظام سرمايهداري شكل ميگيرد، كسبوكارهاي خرد سودشان بهشدت افت ميكند و بقالها و سوپرماركتهاي كوچك براي آنكه بتوانند ادامه حيات دهند، پس از مدتي بايد به همين سيستمهاي يكپارچه بپيوندند. اين است كه من فكر ميكنم فضاي مجازي لجامگسيخته در ايران جولان ميدهد و به هيچچيز ديگري جز كسب سود، به قيمت از دست رفتن صنفهاي سنتي كه سالها زحمت كشيدهاند، فكر نميكند». او، از دل جمع دهه هفتاديهاي استارتآپباز به دفاع از پيران بازار ميپردازد و يكيدو نفر از همكلاسيها مقابلش صف ميكشند. يكي از ميان دختران دانشجو ميگويد: «از بين رفتن صنفها و زحمتها و خاطرهها دردناك است، ولي خب، چكار ميتوان كرد؟ منطق رقابتي بازار و دنياي مدرن همين است؛ يا همه بايد مدرن شوند و با تغييرات خود را هماهنگ كنند يا اينكه از بين خواهند رفت. چيز عجيبي نيست، رقابت بازار همين را حكم ميكند. سنتيها هم اگر واقعا فعال اقتصادي باشند و نه فقط يك كاسب، كسبوكارشان را نجات ميدهند. نميتوان آنقدر محكم، همهچيز را در قالب نظريههاي سرمايهدارانه تحليل كرد». كفه نظريههاي علمي به سمت هر كدام از آنها كه سنگينتر باشد، در جايي فراسوي دانشگاه (در دل بازار احتمالا )براي هيچكس اهميت نخواهد داشت. همهچيز بدون توجه به استراتژيهاي توسعه اجتماعي، با سرعتي سرسامآور رو به جلو ميرود.
عباس كاظمي، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات فرهنگي در مقاله مالي شدن شهرها درباره نقطه ظهور تغييرات صنف بقالها مينويسد: «از ابتداي دهه۷۰ شهرداري تهران فروشگاههاي شهروند را تأسيس كرد كه با ساير فروشگاههاي بعد از انقلاب متفاوت بود. اين فروشگاههاي زنجيرهاي جديد، گامهاي اوليهاي بودند براي فهم دمكراتيزه شدن خريد و مصرف در زندگي روزمره. با اين فروشگاهها مفهوم حق خريدار و مصرفكننده و در اختيار گذاشتن كالاها با استاندارد و بستهبندي مطلوبتر براي يك جامعه مصرفي ممكن شد. مردم كمكم درميان برندها و انواع متعدد از يك محصول حق انتخاب يافتند و بهطور كلي هويت جديدي از خريد براي توليد و عرضهكننده كالا پديدار شد كه بايد آن را اقناع ميكرد، به آن احترام ميگذاشت و سلايقش را هم درنظر ميگرفت».
- نسل اول فروشگاههاي بزرگ
اگر در ميانههاي دهه70 ظهور فروشگاههاي زنجيرهاي لرزهاي به دل بقالها انداخت، سالها طول كشيد تا جاي خود را در ميان مردم پيدا كند و همانها هم با ظهور مگامالها تاجوتختشان به لرزه افتاد، حالا هر روز درست شبيه به سازوكار اينترنت پرسرعت، سايت و اپليكيشن جديدي ظهور ميكند و قواعد نظام توزيع را برهم ميزند. البته در حال حاضر آنلاينهاي تازه از راهرسيده در پايتخت متمركز هستند. در قسمت معرفي يكي از بزرگترين سايتهاي سوپرماركت آنلاين كه ماشينهاي حمل اجناس آن نيز در سطح شهر ديده ميشود، آمده است: «اين روزها ارزش وقت بيش از هر زمان ديگر به چشم ميآيد. بعد از يك روز پرمشغله و درگيريهاي روزمره، ما ارزش اوقات فراغت خود را بيشتر از قبل ميدانيم و برنامههاي فشردهاي براي همان زمان كوتاه درنظر ميگيريم. زندگي مدرن، نحوه خريدكردن ديگري را ميطلبد؛ خريدي كه در آن از اتلاف زمانهاي طولاني در صف، ترافيك، آلودگي هوا و... خبري نباشد تا زمان بيشتري را بهخودمان اختصاص دهيم.
همانطور كه ميدانيد پرمصرفترين كالاهاي روزانه ما محصولات سوپرماركتي است. محاسبه زماني كه در طول روز براي تهيه اين كالاها صرف ميكنيم تنها زماني مشخص ميشود كه نحوه خريد خود را تغيير دهيم. ما بيش از ۶هزار نوع كالاي سوپرماركتي را با ارسال رايگان براي سفارشهاي بالاي ۳۰هزار تومان ارائه ميدهيم». همين تعريف ساده نشان ميدهد كه نوپايان آنلاين بر تغيير نحوه خريد و كمبود هميشگي وقت در زندگي مدرن شهري متمركز شدهاند. هر قدر در ميان سنتيها همهچيز بر محور گذر روزگار ميگذرد، آنها استراتژيهاي دقيقي تدوين كردهاند و به پيش ميروند. هنوز هيچ آمار و اطلاعاتي از ميزان فروش و فعاليتشان در دسترس نيست اما بعضي بررسيها نشان ميدهد ۵ سايت فروش آنلاين سوپرماركتي فعاليت ميكنند كه در ميان آنها، يكيدو مورد كاملا فعال و بهروز و پر از محصول هستند.
اما در كنار سايتها و اپليكيشنهاي سوپرماركتي، صفحههاي اينستاگرامي و تلگرامي مختلف نيز هر كدام با فالوئرهايشان قلمرو فرمانروايي ساختهاند و با دسترسي آسان به جامعه هدف چندده هزارتايي و چندصدهزارتايي، به توزيع كالا و دريافت پول از طريق درگاههاي پرداخت اينترنتي مشغولند. خدمات آنها نيز از اقلام سوپرماركتي گرفته تا پاككردن، بستهبندي شيك و ارسال محصول را شامل ميشود. شيوه تبليغ و بازاريابي آنها نيز ساده است؛ صفحههاي چهرههاي پرمخاطب اينستاگرامي با بالاي صد هزار فالوئر را هدف ميگيرند. آنها اصطلاحا نفوذگر ناميده ميشوند و از ميان مردم معمولي هستند. بهازاي مبالغي بسته به تعداد فالوئرها براي هر پست، از تجربههاي خريد آنلاين خودشان مينويسند و صفحههاي جديد را معرفي ميكنند.
- ركود در بقالي ها
در دنيايي كه فرهنگ مجازي آن هر روز بيشتر از داخل گوشيها بيرون ميآيد و همه اركان زندگي را درگير خود ميكند، بسياري از كسبه صنفهاي سنتي بهجاي تكاپو براي رقابت، روزهايشان را به زل زدن به در مغازهها و نگراني از آينده ميگذرانند. اطلاعات از تعداد سوپرماركتهاي تهران متفاوت است و از ۳۳هزار تا ۵۵ هزار مورد روايت ميشود. در يكي از آنها مردي حدودا ۳۵ساله، پشت دخل خلوتي حوالي خيابان بهشتي تهران نشسته و درباره كسبوكار اين روزهايش به همشهري ميگويد: «انتخابات رئيسجمهوري، برجام، توافق هستهاي، اينها هيچكدام فرقي به حال ما ندارد. كارمان هر سال بدتر از پارسال و حتي هر ماه بدتر از ماه قبل است. هركسي ميخواهد خريد كند، به جز خريدهاي دمدستي، ميگذارد آخر هفته با زن و بچه ميرود فروشگاه هاي بزرگ و با تخفيفهاي آنچناني خريد ميكند. چرا بايد بقالي بيايد؟ تازگيها اينترنتي هم كه شده، ديگر هيچ».
نظر شما