مسایلی که باعث شد انتشار این گزارش در حجمی وسیع بازتاب داشته باشد عبارتند از:
1 – در یک دهه اخیر برای اولین بار مجموعه نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا اقدام به انتشار یک گزارش واحد و هماهنگ در مورد یک موضوع خارجی کردهاند.
2 – برای اولین بار این گزارش برخلاف مسیر و جریان حاکم سیاسی در آمریکا درباره یک موضوع که به اصطلاح به امنیت ملی آمریکا پیوند زده شده است اظهار نظر قاطع کرده و به یکباره آن را تغییر داده و دگرگون میکند.
3 – این سند یک هفته پس از آخرین گزارش رسمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دبیر کل آن یعنی محمد البرادعی که برای چندمین بار از غیرنظامی بودن برنامه اتمی ایران حکایت میکرد و بلافاصله مورد اعتراض رسمی آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفت، منتشر شد.
4 – انتشار این گزارش همزمان با فعالیتهای شدید و مستمرهیأت حاکمه آمریکا به علاوه اتحادیه اروپا خصوصاً انگلیس، فرانسه و آلمان برای زمینهسازی و تهیه مقدمات صدور قطعنامه سوم شورای امنیت علیه ایران انجام شد، در حالی که کنفرانس آناپولیس تازه به پایان رسیده و کنفرانس منامه در بحرین در حال شکلگیری و افتتاح بود و تحلیلگران سیاسی هدف اصلی از برگزاری 2 کنفرانس اخیر ساماندهی اتحاد اعراب خصوصاً کشورهای منطقه خلیجفارس در مقابل ایران و برنامههای هسته آن ارزیابی کردهاند.
این گزارش باعث شد عدهای از تحلیلگران سیاسی داخل و خارج کشور با شتاب و بدون بررسی اهداف و انگیزههای آن روی عنصر، غیرنظامی بودن فعالیتهای هستهای ایران طی 4 سال اخیر که در گزارش پررنگ مطرح شده بود تاکید کنند و سایر عناصر آن را مورد مداقه قرار ندهند.
اگر با نظام برنامهریزی و مطالعات راهبردی آمریکا و اهداف کوتاهمدت و راهبردی آن کشور آشنا باشیم تصدیق خواهیم کرد که اقداماتی از این قبیل (گزارش 16 نهاد اطلاعاتی – جاسوسی) بدون مطالعه و بدون توجه به اهداف راهبردی این قدرت بینالمللی انجام نمیگیرد.
در خبرها آمده است که این گزارش از ماهها قبل در اختیار رئیس جمهوری، کنگره و سایر مقامات عالی رتبه آمریکا قرار گرفته بود اما انتشار آن تا هفته قبل به تعویل افتاد علت آن چه بود؟
و در این مدت شورای روابط خارجی آمریکا، سازمان اطلاعات و جاسوسی سیا، پنتاگون، کاخ سفید لابی قدرتمند صهیونیست و... دهها موسسه دیگر این کشور در قبال آن بیتفاوت بودند؟! یا از آن اطلاعی نداشتند؟
نکاتی که در گزارش مذکور قابل تامل است و مانع ذوقزدگی خواهد شد عبارت است از:
1 – از سال 2003 روند فعالیت هستهای نظامی ایران متوقف شده است و تاکید بر کاربری امنیتی نظامی این فعالیتها تا قبل از آن.
2 – مقامات نظامی ایران به این توقف و غیرنظامی شدن فعالیتها معترض بودند.
3 – منابع اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا به ایران اشراف اطلاعاتی دارند (اعتراف رسمی به فعالیت جاسوسی دولت آمریکا و دخالت علنی در یک کشور مستقل)
4 – توقف فعالیتهای نظامی هستهای ایران به خاطر فشارهای دیپلماتیک و بینالمللی علیه این کشور بوده است.
5 – تایید نکردن صریح ماهیت صلحامیز فعالیتهای هستهای ایران و القای نوعی ابهام جهت بهرهبرداریهای بعدی.
6 – دوپهلو بودن گزارش که در قسمتی از آن از توقف برنامه هستهای نظامی سخن میگوید ولی در بخش دیگر دستیابی به تسلیحات اتمی را به دلیل نقش آن در ترتیبات سیاسی، امنیت منطقهای از اهداف راهبردی ایران میداند.
با این ملاحظات قطعا انتشار این گزارش با مطالعه و تحلیل آثار و نتایج آن و براساس یک سناریو توسط هیأت حاکمه آمریکا تنظیم شده و چنین بهرهبرداریهایی مدنظر آنان بوده است:
الف: اگر فشارهای بینالمللی و دیپلماسی ادامه پیدا نکند امکان انجراف مجدد برنامه هستهای ایران وجود دارد (زمینهسازی جهت صدور قطعنامه سوم و تداوم فشارهای سیاسی – اقتصادی بر ایران)
ب: استفاده از گزینه حمله نظامی اولویت ندارد زیرا ایران تا دستیابی به توان ساخت سلاح هستهای سالها فاصله دارد ( توجیه عدم توان نظامی آمریکا با توجه به شرایط منطقه به ویژه بحران عراق و افغانستان و پیامدهای سنگین حمله احتمالی به کشور قدرتمند ایران.)
ج: تبلغ نظام دموکراسی به اصطلاح لیرالیستی آمریکا و ایجاد اعتماد نسبت به سازمانهای اطلاعاتی که پس از جنگ عراق و حوادث 11 سپتامبر اعتبار آنان نزد مردم آمریکا خصوصا و ملتهای جهان به شدت خدشهدار شده بود.
د: داشتن برگ برنده از طرف جناح تندرو جمهوریخواه در انتخابات نزدیک ریاست جمهوری آمریکا و خارج شدن از زیر فشار سنگین تبلیغاتی – روانی جناح دمکرات و کنگره آمریکا
ه: ایجاد یک نهاد موازی در کنار آژانس بینالمللی انرژی اتمی و زیرسؤال بودن اعتبار این نهاد فنی جهانی
عقل سلیم حکم میکند به جای شتابزدگی تامل کنیم خداوند متعال نیز توصیه کرده است: اذا جاء کم فاسق بنبافتبینو! هر گاه بدکاری خبر یا گزارشی به مردم ارائه کرد پس بررسی و تحقیق کنید.