دوران جنگ سرد هنوز ادامه دارد اما بسیاری از دیپلماتهای ایرانی، آمریکایی و عراقی درباره آغاز دور جدیدی از مذاکرات صحبت میکنند.
آنان بر این اعتقادند که گامهای اولیه به نتایج مؤثر و سازندهای منجر شده است.
اعتمادسازی در روابط دوجانبه ایجاد شده و 2 کشور به این جمعبندی رسیدند که از طریق همکاری و مشارکت میتوانند به منافع و مطلوبیتهای مشترک دست یابند.
صحنه عراق نشان داد که حتی کشورهای متعارض در سیاست بینالمللی نیازمند همکاری در حوزههای منطقهای هستند.
بهطورکلی مذاکرات انجام شده را میتوان ابتکار دیپلماتیک در روابط ایران – آمریکا دانست. هیچگاه تضادها بدون انجام چنین ابتکاری پایان نمییابد.
بهعبارت دیگر، هرگونه تحول در الگوهای رفتاری نیازمند ابتکار دیپلماتیک است. در مذاکرات قبلی، شرایطی ایجاد شد که بهموجب آن ایران و آمریکا توانستند بهموازات تعارضات سیاسی و ایدئولوژیک در سطح بینالمللی، به توافقاتی نیز در ارتباط با آینده عراق دستیابند.
این امر نشان میدهد که نیازهای امنیت منطقهای، کشورها را در شرایط همکاری قرار میدهد. طبیعی است که ادامه روند مذاکرات باید بتواند برخی از مطلوبیتهای راهبردی را برای ایران ایجاد کند.
موضوعات امنیتی پیوند محسوس و ملموسی با مسائل دفاعی و راهبردی دارند. به این ترتیب، انتشار گزارش NIE بدون توجه به روند مذاکرات دوجانبه ایران – آمریکا در عراق قابل تحلیل نیست.
آمریکا بدون مساعدت ایران قادر نخواهد بود فضای جدیدی را در روابط با کشورهای منطقهای ایجاد کند. آنچه را طی ماههای گذشته توسط «رایان کراکر» (سفیر آمریکا در عراق) و «دیوید پترائوس» (فرمانده نظامی آمریکا در عراق) مطرح شده میتوان انعکاس مذاکرات ایران – آمریکا دانست.
افراد یاد شده بر ضرورت ادامه همکاری با ایران تأکید داشتهاند. این امر بهمفهوم آن است که مذاکرات دوجانبه میتواند به مصالحهگرایی متقابل منجر شود. در فضای سیاسی و امنیتی عراق بازیگران متعددی وجود دارند.
هریک از این بازیگران قادر خواهند بود بر روند تحولات منطقهای تأثیر بسیاری بگذارند. ایران را میتوان ازجمله کشورهایی دانست که نهتنها از قدرت منطقهای برخوردار است، بلکه قابلیتهای لازم برای ایفای نقش بهعنوان بازیگر منطقهای را نیز داراست.
شواهد نشان میدهد که مذاکرات آغاز شده تاکنون نتایج مطلوبی را برای ایران و آمریکا ایجاد کرده است. هریک از 2 کشور توانستهاند نشانههایی را منتقل کنند که بیانگر آمادگی آنان برای همکاریهای امنیتی است.
به این ترتیب، فضای موجود را میتوان جلوههایی از آزمونسازی دانست که اراده 2 طرف برای همکاری و مشارکت را در روند امنیت منطقهای منعکس میسازد.
زمانی که تضادهای امنیتی وجود دارد، ابتکارات دیپلماتیک نمیتواند در کوتاهمدت به نتایج مورد نظر نائل شود؛ اما این روند با وجود تمامی فرازونشیب خود زمینههای لازم برای کاهش تضادها را فراهم آورده است.
همچنین با وجود آنکه جورج بوش ایران را بهعنوان تهدید گذشته، حال و آینده آمریکا میداند اما تصمیمگیران آمریکایی به این جمعبندی رسیدهاند که در فضای پیچیده شدن تهدیدات، لازم است با کشورهایی همانند ایران، در روند مصالحهگرایی متقابل قرار گیرند.