امسال هم - طبق معمول هر سال – تهیهکنندگان و کمپانیهای بزرگ فیلمسازی در تلاشاند که بیش از پیش خانوادهها را روانه سینماها کنند .به این ترتیب، فیلمهای کمدی و خانوادگی در رقابت تنگاتنگی سعی در صدرنشینی در جدول فروش دارند .
در این میان، فیلم کمدی «این کریسمس» پیشتاز آخرین ماه سال 2007 است و حال و هوای سال نو و تعطیلات را خیلی زود به سینماها آورده است .
هر چند که از لحاظ درجه بندی، این فیلم در رده فیلم هایی میگنجد که کودکان باید به همراه والدین شان به تماشای آن بنشینند. گرستونای ویت، کارگردان این فیلم - که با هزینهای کمتر از 12 میلیون دلار این فیلم را ساخته است - از فروش بالای آن بسیار خوشحال است و امیدوار است که این فیلم همچنان در جدول پرفروش ترینها بماند. او میگوید: «این کریسمس - فیلم 120 دقیقهای - پر از لحظات خنده و شوخی و در عین حال گاهی هم همراه با چاشنی خشونت است، اما درست مثل یک کریسمس واقعی است».
مدی این کریسمس درست مثل یک عید واقعی است ،اعضای یک خانواده گرد هم جمع میشوند و لحظههای پر از تنش و در عین حال شادی را سپری میکنند.خانواده ویت فیلد یک خانواده پرجمعیت آفریقایی –آمریکایی است که بعد از 4 سال برای اولین بار قصد دارند چند روزی از کریسمس را دور هم جمع شوند.
اعضای خانواده هر کدام به گوشهای رفتهاند و از همدیگر بیخبرند. هر کدام از آنها حالا برای خودشان تشکیل خانواده دادهاند و هر کسی که از در وارد شود، برای خودش رازهایی دارد که فکر میکند اگر خواهر و برادرهای دیگرش بفهمند، خیلی بد میشود . مادیر، خواهر بزرگ خانواده - که نقش او را لورتا دی واین بازی میکند - در واقع رئیس خانواده است.
او از شوهرش طلاق گرفته است و حالا قصد دارد با مردی به نام ژوزف زندگی کند.اما دوست ندارد خواهر و برادرهایش از مشکلات او بویی ببرند. در اصل اعضای خانواده او از رازهای مادیر با خبرند ولی سعی میکنند به روی او نیاورند.
اما بقیه بچههای خانواده هم دست کمی از مادیر ندارند. هر کدام از آنها هم گرفتاریهای ریز و درشت زیادی با اعضای خانواده شان دارند و همین باعث میشود که این فیلم یک کمدی شلوغ و گاهی خندهدار باشد.
پلات فیلم به شکل دایره واری میچرخد و تماشاگر یک دفعه با خانوادهای مواجه میشود که در برخورد اولشان سعی دارند ویترین قشنگی از زندگی شخصی خود برای هم ارائه کنند و بعد یکدفعه وقتی متوجه میشوند که همه آنها مشکلات مشابهی دارند، این بار دعوای تازهای شروع میشود؛ دعوا سر اینکه اول چه کسی میخواهد درد دل بکند. مادیر و بچههایش اما بیش از دیگران دردسر دارند؛ پسر بزرگ مادیر قصد دارد با یک زن سفید پوست ازدواج کند و این در خانواده آفریقایی ویت فیلد یک فاجعه است. شخصیت دیگر کمدی این کریسمس، پسری به نام بچه است.
او حتی ازاینکه خواب هایش را برای خانوادهاش تعریف کند، میترسد. او دوست دارد که خواننده باشد اما حتی اگر این جمله را به زبان بیاورد، مادرش درخت کریسمس را روی سرش خراب میکند. ولی درخت کریسمس و بابا نوئل فضای صمیمی و مهربانی را ایجاد میکنند که باعث میشود اعضای خانواده برای بیان رازهایشان بیتابی کنند .تیم بازیگران این کریسمس هر چند که همگی از چهرههای نامآشنای تلویزیونی هستند اما در جذب مخاطبان به سینما بسیار موفق عمل کردهاند.
آنها به راحتی حس یک خانواده پر جمعیت دور هم جمع شده را برای تماشاگر تداعی میکنند . صمیمیت از هم گسیختهای که یک دقیقه خیلی خوب است و دقیقه بعد - وقتی اعضای خانواده با هم اختلافی دارند - درست مثل یک چماق توی سر هم میکوبند. هر کس در گوشهای حرفی به زبان میآورد، درست مثل این است که رازهایش را وسط برنامه اپرای وینفری فریاد میزند. اما نکته دیگری که در این کریسمس عاملی برای جذب بیشتر مخاطب محسوب شود، موسیقی فیلم است.
کریس براون، خواننده جوان 18 سالهای که اولین آلبوماش در مدت کوتاهی تقریبا یک میلیون نسخه فروش کرد. او در این فیلم نقش بچه را ایفا میکند و باعث شلوغی و جذابیت بیشتر این فیلم شده است .اما دست آخر اعضای خانواده متوجه میشوند که مشکلات هیچ کدامشان بیشتر از مشکلات خانوادههای دیگر نیست و آنها میتوانند با کمی دلگرمی و همدردی زندگی را برای خودشان آسانتر کنند و به این نتیجه میرسند که کریسمس یعنی دورهم جمع شدن و با هم ماندن در دنیای فاصلهها.
گرمابخش سینما در زمستان
«بابانوئل» از بدو پیدایش سینما به عنوان شخصیتی جذاب دستمایه فیلمهای زیادی قرار گرفته و در این زمینه نیز موفقیتهای بزرگی را نصیب این صنعت کرده است. آنچه در افسانههای مسیحیان آمده، بر این مبناست که سالها پیش - در روزگار بعد از میلاد مسیح - در یک شب سرد زمستانی پیرمردی از کنار کلبه خانواده فقیر و تنگدستی - که در برآورده کردن نیازهای اولیه زندگیشان مانده بودند – میگذرد. آن شب برفی، شب تولد حضرت مسیح(ع) بود و پدر خانواده نتوانسته بود به مناسبت آن شب، جشن کوچکی را برای خانوادهاش ترتیب دهد و شب شادی برای بچههایش بهوجود آورد.
پیرمرد متاثر از این موضوع، متوجه درخت کاج شکسته کنار کلبه شد و تصمیم گرفت برای شادی دل کودکان این خانواده کاری کند. پس تمام شاخ و برگهای این کاج شکسته را با شکلات و شیرینی تزئین کرد و از آنجا رفت. وقتی خانواده فقیر این هدیه را دیدند، آن را هدیهای از سوی مسیح دانستند. پیرمرد هم بعدها همیشه به این روش ادامه میداد و دیگر به عنوان بابانوئل میان بچهها معروف شد. بابانوئل همیشه برای سینمای هالیوود هم خوش یمن بوده است.
سرود کریسمس داستان شخصیتی ثروتمند و بسیار خسیس است که به واسطه رؤیاهای شب کریسمس به انسانی مهربان و سخاوتمند تبدیل میشود.
همانگونه که در اکثر فیلمهای ساخته شده درباره کریسمس دیده میشود، بابانوئل به عنوان عنصر اصلی و شادی بخش این فیلمها بوده، آنچنانکه به نظر میرسد فیلمهایی از این دست بدون شخصیت بابانوئل چیزی کم داشته و چندان مقبول طبع مخاطب خود قرار نمیگیرند.
از دیگر فیلمهای موفق گیشه کریسمس، میتوان به فیلم «سرود کریسمس» برگرفته از اثر ادبی و ارزشمند چارلز دیکنز اشاره کرد، این فیلم - که تاکنون نسخههای زیادی چه در بخش انیمیشن و چه در بخش فیلم از آن ساخته شده- توانسته است طرفداران زیادی را در سطح جهان به خود جذب کند. تاکنون فیلمهای زیادی درباره کریسمس ساخته شده که از جمله آنها میتوان به فیلمهای «نیک و نوئل» محصول 1995، «سرود کریسمس» محصول 1999، «کابوس پیش از کریسمس» محصول 1999 و «کریسمس با کرنکها»، «نوئل» محصول 2004، «راه کریسمس» محصول 2004 و «کریسمس بر فراز ابرها» محصول 2005 اشاره کرد.
قطار سریع السیر قطبی
ازجمله موفقترین فیلمهای سال نو میتوان به انیمیشن «قطار سریع السیر قطبی» - بهکارگردانی رابرت زمهکیس - اشاره کرد. این فیلم سال گذشته علاوه بر نمایش موفق خود توانست در مراسم اسکار نیز جوایزی را از آن خود کند.
قطار سریعالسیر قطبی - که بازیگر مشهوری چون تام هنکس در آن در 5 نقش متفاوت بازی میکند- داستان سفر پرماجرای کودکی را با دوستاناش در جریان شب کریسمس به قطب شمال و در پی یافتن بابانوئل روایت میکند که در طول این سفرکودک اعتقاد خود به بابانوئل را حفظ میکند.فروش داخلی این فیلم - که تلفیقی از انیمیشن و واقعیت است- بالغ بر 163 میلیون دلار است.