چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۲
۰ نفر

همشهری آنلاین: اصلاحات، ایده روحانی برای برگزاری رفراندوم و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های چهارشنبه-۲۵ بهمن-جای گرفتند.

نعمت احمدی . حقوق‌دان در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر« رفراندوم برای چه؟»، نوشت:
روزنامه شرق،۲۵ بهمن

دکتر حسن روحانی به علت حضور در سطوح بالای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی و اشراف حقوقی بر مسائل و مهم‌تر از همه سخنداني و توان بالای سخنوري هرازگاهی مطالبی را به اشاره یا تصریح در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های خود بیان می‌کند. اگر فعالان عرصه‌های مختلف، گفته‌ها و خواسته‌های بیان‌شده از زبان رئیس‌جمهور را به مطالبه عمومی تبدیل کنند، بسیاری از بن‌بست‌های به‌وجودآمده را می‌توان به خوبی حل‌وفصل کرد. این حقوق‌دان در آخرین سخنرانی خود در مراسم 22 بهمن امسال به موضوع رفراندوم پرداخت. رفراندوم یا مراجعه به آراي عمومی در اصل 59 قانون اساسی آمده است: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه‌ مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه مستقیم به آراي مردم صورت گیرد.

درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دوسوم نمایندگان مجلس برسد». در این اصل و اصول بعدی به تأیید درخواست رفراندوم و نتیجه آن به وسیله شورای نگهبان اشاره نشده است. یعنی آیا لازم است مراجعه به آرای عمومی موضوع اصل 59 قانون اساسی برای تأیید به شورای نگهبان ارسال شود؟ در اصل 94 قانون اساسی مقرر می‌دارد: «کلیه مصوبات مجلس باید به شورای نگهبان فرستاده شود» اما از همه‌پرسی و مراجعه به آرای عمومی ذکری به میان نیامده است. اما شورای نگهبان نظر تفسیری خود را در تاریخ 19/12/81 دراین‌باره بیان کرده است؛ با این توضیح که دبیر شورای نگهبان استعلامی به شماره 110/ د/81 از شورای نگهبان می‌کند بدون اینکه رئیس‌جمهور یا رئیس مجلس یا دیگر نهاد و سازمان‌های ذی‌ربط ابهامی دراین‌باره داشته باشند. استعلام به شرح زیر است:  شورای محترم نگهبان،‌ نظر به برخی شبهات و تشکیکات ایرادشده درباره شمول اصل 94 قانون اساسی نسبت به مصوبه درخواست مراجعه به آراي عمومی - موضوع اصل 59 قانون اساسی - لطفا نظر تفسیری آن شورای محترم را در این زمینه اعلام فرمایند که اصل 94 قانون اساسی شامل همه‌پرسی مصوبه مجلس شورای اسلامی می‌شود یا خیر؟

با تشکر/ دبیر شورای نگهبان

شورای نگهبان برابر نظریه شماره 81/30/4104 خطاب به دبیر شورای نگهبان اعلام می‌كند:

دبیر محترم شورای نگهبان نامه شماره 110 د/81 مورخ 19/12/81 مبنی بر تقاضای اظهارنظر تفسیری درباره شمول اصل 94 قانون اساسی نسبت به مصوبه درخواست مراجعه به آراي عمومی -موضوع اصل 59 قانون اساسی- در جلسات شورای نگهبان مطرح شد و نظر تفسیری شورا به شرح زیر اعلام می‌شود: «درخواست مراجعه به آراي عمومی موضوع اصل 59 قانون اساسی از مصادیق مصوبات مجلس شورای اسلامی است و باید طبق اصل 94 قانون اساسی به شورای نگهبان ارسال شود». شورای نگهبان در نظریه شماره 9751 مورخ 27/7/62 - طرح قانونی راجع ‌به تفسیر اصل یا اصولی از قانون اساسی را که در مجلس در تاریخ 17/7/1362 تصویب شده بود، مورد بحث و بررسی قرار داد و نظر اکثریت شورا به شرح زیر اعلام شد.

 

مستفاد از اصل 98 قانون اساسی این است که در موارد اختلاف‌نظر در مفاد قانون اساسی چنانچه بر اثر اختلاف‌نظر در مفاد اصلی از اصول برای مقامات و اشخاصی که در ارتباط با آن می‌باشند، بن‌بست عملی ایجاد شده باشد -به‌طوری که رفع بن‌بست متوقف بر کسب نظر مستقیم از شورای نگهبان باشد- شورای نگهبان در صورت تشخیص اجمال اصل، آن را تفسیر می‌کند ولی اگر موضوع مورد اختلاف در مسیر بررسی و تصویب مجلس و مآلا شورای نگهبان باشد، تقاضای تفسیر از سوی یک یا جمعی از نمایندگان یا افراد و مقامات دیگر مورد ندارد. هریک از نمایندگان طبق برداشت خود از قانون اساسی رأی می‌دهند و یا هیئت دولت لایحه موردنظر را مطابق برداشت خود از قانون اساسی تنظیم و سرانجام چنانچه لایحه یا طرح تصویب شد، شورای نگهبان نظر خود را اعلام می‌دارد. در مواردی که تفسیر به‌عنوان الغای خصوصیت یا توسعه و تضییق موضوع مذکور در اصلی از اصول قانون اساسی باشد، در صورتی که احتیاج مبرم به تفسیر احساس شود و شورای نگهبان این احتیاج را تشخیص داد، اصل موردنظر را تفسیر خواهد کرد. بنابراین طرح قانونی مرقوم که به‌طور مطلق اشعار می‌دارد هر وقت هر نماینده‌ای به هرگونه تفسیر اصلی را خواست، می‌تواند از طریق رئیس مجلس از شورای نگهبان بخواهد و شورا را مکلف کند در مدت معینی پاسخ تفسیری دهد، مغایر قانون اساسی است. ملاحظه می‌شود شورای نگهبان رأسا زمانی می‌تواند به تفسیر اصلی از قانون اساسی مبادرت ورزد که اختلاف‌نظر در مفاد اصول برای مقامات و اشخاصی که در ارتباط با آن هستند، به وجود آمده، رفع بن‌بست متوقف بر کسب نظر مستقیم از شورا باشد و مهم‌تر از آن شورای نگهبان - در صورت تشخیص اجمال اصل - آن را تفسیر کند. اصل 59 بسیار روشن و شفاف است: «در مسائل مهم ممکن است اعمال قوه‌ مقننه از طریق همه‌پرسی صورت گیرد»؛ اصل 94 هم به مصوبات مجلس از باب «انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی» نگاه دارد. اما در اجرای اصل 59 قانون اساسی با قانون‌گذاری مواجه نیستیم که الزاما باید نظر شورای نگهبان از باب - انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی - گرفته شود. این اصل اعلامی است یعنی موضوعی را بیان می‌کند که اگر دوسوم نمایندگان مجلس در مسائل بسیار مهم مصوبه‌ای مبنی بر مراجعه به آرای عمومی بگذرانند، رفراندوم برگزار می‌شود. شورای نگهبان در این فرض می‌خواهد چه تأسیسی را با موازین اسلامی یا قانون اساسی تطبیق دهد؟ پس کافی است دوسوم نمایندگان موضوع رفراندوم را در مسائل مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تشخیص دهند. با آنچه بیان شد، استفاده از اصل 59 قانون اساسی با درخواست دوسوم نمایندگان مجلس، رفراندوم می‌تواند برگزار شود. البته رئیس‌جمهور در سخنرانی اخیر خود از مصادیق و عناوین مهمی که نیاز به مراجعه به آراي عمومی داشته باشد، یاد نکرد. لابد مسئله مهمی مدنظر چهره باتجربه‌ای مانند دکتر روحانی است که به هر علت خواستار برگزاری رفراندوم شده است. یا اینکه رئیس‌جمهور در سالروز پیروزی انقلاب به‌عنوان حقوق‌دان به شرح یکی از اصول قانون اساسی پرداخته است. اما کدام دغدغه، باعث شد در یک روز مهم، موضوع برگزاری رفراندوم مطرح شود؟ بر این باورم بعد از طرح موضوع رفراندوم به‌وسیله رئیس‌جمهور وظیفه سنگینی برعهده رسانه‌ها و فعالان سیاسی قرار گرفته است. دومین مقام عالی کشور لابد به بن‌بست‌هایی در برخی امور و مسائل مبتلابه رسیده که بعد از 39 سال مسئله رفراندوم را دوباره مطرح کرده است. وقتی آیت‌الله احمد جنتی درخصوص وضع مالی مردم و شکاف طبقاتی که در جامعه به وجود آمده، ناصحانه می‌گوید کاری از دستشان برنمی‌آید اما زمانی که غذا می‌خورد، ناراحت است و به مردم حق می‌دهد از غصه دق کنند، چون وضع معیشتی مردم بد است؛ همین فقرا در خیابان اعتراض می‌کنند چراکه نمی‌توانند زندگی را تحمل کنند پس حتما این مسئله پذیرفته شده است که اداره کشور با غصه و توصیه حل‌وفصل نمی‌شود و باید وارد عمل شد. مسائلی مانند عملکرد بانک‌ها، نوع خصوصي‌سازي كه به خصولتی‌سازی معروف شد  از موضوعاتی است که می‌توان با راهکار رفراندوم درباره آنها تصمیم‌گیری کرد.

  • راه سخت اصلاح‌طلبي

ثمينا رستگاري در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:

روزنامه اعتماد،۲۵ بهمن

هركدام از ما طرفدار يك روزنامه يا شبكه تلويزيوني هستيم و هرروز و هر شب اخبار و تحليل‌ها را از آنها مي‌گيريم و جهان را از دريچه‌اي كه آنها ساخته‌اند تماشا مي‌كنيم. سياستمداران، كارهايي كه مي‌كنند يا نمي‌كنند، حرف‌هايي كه مي‌زنند يا از گفتنش طفره مي‌روند اين رسانه‌ها براي ما تصوير مي‌كنند. اين رسانه‌ها هستند كه به ما نشان مي‌دهند چگونه فكر كنيم، از چه كسي بدمان بيايد يا از چه كسي طرفداري كنيم. كسي كه فقط اخبار ٢٠و‌سي نگاه مي‌كند با كسي كه فقط اخبار بي‌بي‌سي را مي‌شنود ...

دو آدمند با دو دنياي متفاوت. آنها در يك كشور زندگي مي‌كنند اما در اصل متعلق به دو جهان متفاوتند، با يك‌زبان حرف مي‌زنند اما در اصل زبان هم را نمي‌فهمند. در اين آشفته‌بازار خبر و نظر كسي به دنبال يافتن حقيقت نيست، دل مي‌سپرد به جرياني و تا آخر خط با آن‌ مي‌رود.

در حال حاضر در سپهر سياست ايران جهان‌بيني‌هاي متضادي خلق شده كه هرروز كه مي‌گذرد امكان آشتي، هم‌پوشاني يا پيدا كردن نقاط مشترك ميان‌شان كمتر مي‌شود. اصولگرا و اصلاح‌طلب و خارج‌نشين هر كدام به گونه‌اي درباره اوضاع كشور حرف مي زنند كه اگر اسم ايران را از تحليل‌هاي‌شان ‌برداريد نمي‌توانيد بفهميد كه موضوع سخن آنها يك چيز است. آنچه اصلاح‌طلب بحران مي‌نامد، اصولگرا نقطه قوت مي‌داند و آنچه خارج‌نشين قبح مي‌داند، رسانه داخلي حسن مي‌پندارد.

به طور مثال ٢٢ بهمن فرامي‌رسد، رييس‌جمهور در ميان همه‌كساني كه براي جشن انقلاب به خيابان رفته‌اند سخنراني مي‌كند و مي‌گويد مي‌توانستيم برخي افراد را از قطار انقلاب پياده نكنيم. جمعيت خوشحال مي‌شود و عكس رييس‌جمهور فرداي آن روز در روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب منتشر مي‌شود. اما اصولگرايان از اين حرف برداشتي يكسر متفاوت مي‌كنند. كيهان براي مخاطبش مي‌نويسد «گفتارها و رفتارهاي آقاي رييس‌جمهور مانند انسان‌هاي دوشخصيتي شده است. يك روز دستاوردهاي ٣٩ ساله انقلاب را در زندان و اعدام مي‌بيند روز ديگر انقلابي‌تر از هر انقلابي مي‌شود». سرمقاله‌نويس همان روزنامه هم برخلاف نظر رييس‌جمهور معتقد است در خود قطار دولت ليبرال‌هايي نفوذ كرده‌اند كه مامور به «پيشبرد پروژه بر اندازي‌اند» و آنچه اكنون از نان شب هم واجب‌تر است «زدن ريشه اين ليبرال‌ها و پاكسازي مراكز مهم دولتي از وجود آنهاست.»

اگر مخاطب روزنامه جوان باشيد با خواندن نوشته مديرمسوول اين روزنامه اطلاعات ديگري هم به معلومات‌تان اضافه مي‌شود و مي‌فهميد همين روحاني كه امروز با گفتن اين حرف كه «برخي را از قطار انقلاب پياده كرديم كه مي‌توانستيم نكنيم» مي‌خواهد حساب خود را از صف پياده‌كنندگان جدا كند در حالي كه ايشان فراتر از پياده كردن دنبال حذف فيزيكي و اعدام بود و در اوج بحران و تجزيه‌طلبي، درخواست اعدام ارتشيان را داشت كه با مخالفت جدي شهيد چمران مواجه شد. از نظر مدير مسوول روزنامه جوان «گلايه روحاني از پياده كردن همانقدر چندش‌آور است كه هادي غفاري و خلخالي اصلاح‌طلب باشند و سخنان گل و بلبلي آنان را در رسانه كار كنيم.»

پس شماي اصولگرا از حرف روحاني هيچ بوي خوشي براي بهبود جهان احساس نمي‌كنيد. بلكه با ديدن او يك فرد «دوشخصيتي» با حرف‌هاي «چندش‌آور» مي‌بينيد كه در كار مملكتداري مانده است و بيشتر در زمين دشمن بازي مي‌كند و توان حل مشكلات اقتصادي و ارزي و آلودگي را هم ندارد و مجبور است با اين حرف‌ها حاشيه ‌سازي كند.

اگر از آن دسته مردمي هستيد كه ماهواره‌اي را در پشت‌بام خانه‌تان جاساز كرده‌ايد و حرف‌هاي آن‌وري‌ها را قبول داريد، جهان‌تان شكل ديگري مي‌گيرد. از نظر شما رييس‌جمهور و مخالفانش سروته يك كرباس‌اند و مملكت در حال رفتن به قهقراست و اعتياد و اعتراض و بي‌خانماني و بدبختي از سرتاپاي مملكت بالا مي‌رود و امروز انقلاب نشود فردا حتما مي‌شود. اگر فيلترشكن داشته باشيد و با موبايل‌تان سري به توييتر بزنيد در عرض چند لحظه پرتاب مي‌شويد به وسط معركه يك لشكر سرباز مستعار كه در حال رجزخواندن و نفس‌كش طلبيد‌نند و هركسي را كه در ٢٤٠ كاراكتر ارادت و تعلق خود را به براندازي و انقلاب كردن و زيرورو كردن همه‌چيز نشان ندهد در طرفه‌العيني با خاك يكسان مي‌كنند و براي گفتن ركيك‌ترين فحش‌ها و بدترين تهمت‌ها ثانيه‌اي درنگ نمي‌كنند.

در اين آشفته‌بازار، اصلاح‌طلب بودن سخت‌ترين كار است چرا كه بايد هم از كيهان تهران فحش بخوريد هم از كيهان لندن. در گوشه رينگي گرفتار مي‌شوي كه اگر در مقابل برانداز بايستي با آن‌كسي كه معتقد است در قطار جايي براي تو نيست همكاسه مي‌شوي و اگر انتقادي كني پياده‌نظام آنهايي مي‌شوي كه در خارج نشسته‌اند و جز با ويراني هرچه تو ساخته‌اي به هيچ‌چيز راضي نمي‌شوند. آنها كه براندازند اصلاح‌طلبي را خيانتي بزرگ‌تر از اصولگرا بودن مي‌دانند. از نظر آنها اصلاح‌طلبان در حال بزك كردن سيستم‌اند و باعث مي‌شوند مردم ديرتر به ياري آنها بشتابند و فرش قرمز فتح و ظفر را براي‌شان بگسترند. در محاسبات آنها اگر اصلاحات نبود، اگر اصلاح‌طلبان مردم را فريب نمي‌دانند كه اين سيستم قابل اصلاح است، اگر آنها تكرار نمي‌كردند كه بايد در انتخابات شركت كرد، الان حتما پروژه تغيير رژيم به بار نشسته بود و آنها داشتند در تهران محصول آن را برداشت مي‌كردند.

تصور اصولگرايان از اصلاح‌طلبان هم تصوير خوشايندي نيست. از نظر آنها اصلاح‌طلبان «ماموريت دارند در پوشــش، «مطالبه آزادي»، «شــفافيت» و «مدارا» پروژه براندازي خود را پيش ببرند... آنها مامورند با نفوذ در بدنه مراكز تصميم‌گير و تصميم‌ساز، اولويت‌ها را وارونه جلوه دهنــد تا پروژه خود را پيش ببرند.»

اصلاح‌طلبي هميشه در ميان اين دو لبه قيچي گرفتار بوده است؛ دو لبه‌اي كه بارها به هم آمده‌اند و از وسعت قلمرو اصلاحات كاسته‌اند و اين موقعيتي است كه اصلاحات بالذات به آن دچار است، چرا كه با صداي بلند مي‌توان فحش داد اما حرف منطقي را بايد شمرده زد. با رگ گردن باد كرده مي‌توان كلنگ دست گرفت و خراب كرد اما ساختن صبر مي‌خواهد و حوصله و الان با نهايت تاسف بايد اعلام كرد كه قدرت رسانه‌ها به دست كساني افتاده كه بلندتر فرياد مي‌زنند و متاع اميد و اصلاح را بي‌خريدار مي‌كنند. آنها كه در خارج از كشور نشسته‌اند وظيفه خود را انجام مي‌دهند و بر آنها حرجي نيست، پولي اگر مي‌گيرند بايد به همان اندازه خدمت كنند اما رسانه‌هاي داخلي با چه منطقي اميد مردم را نااميد مي‌كنند و منفعت جناحي را بر منافع ملي ترجيح مي‌دهند؟

  • داستان چوپان و گرگ‌های فداکار

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه کیهان،۲۵ بهمن

  1- مردم در حماسه کم‌نظیر 22 بهمن با وجود تبلیغات دشمن، و سوء مدیریت برخی مدیران، با نشاط تمام پای جشن چهل سالگی انقلاب آمدند. اهمّ و مهم کردند؛ همیشه اصلی- فرعی را تشخیص دادند و گله‌مندی، آنها را از دیدن کینه و کمین دشمن باز نداشت. آمدند و دشمن را عقب راندند. مردم حجت را تمام کردند و حالا نوبت مسئولان است که در تراز همین روحیات انقلابی عمل کنند.

2- افراطیون مدعی اصلاحات که دولت را رحم اجاره‌ای می‌خوانند و آقای روحانی را برای رفتار رادیکال تحت فشار می‌گذارند، ترجیح دادند با اقیانوس ملت در جشن انقلاب همراه نباشند و در کنار ملت دیده نشوند. چرا؟ جز این است که در قبال ضد انقلاب، بند را به آب داده‌اند؟ ارتداد از انقلاب، نگون‌بختی است و گرنه خداوند اراده فرموده کار دین را با مردمانی بی‌ادعا اما پای کار پیش ببرد؛ چنانکه فرمود «اى كسانى كه ايمان آورده‌‌ايد هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى را مى‌‏آورد كه آنان را دوست مى‌دارد و آنان او را دوست دارند؛ با مؤمنان فروتن و در مقابل كافران، نفوذناپذیر هستند. در راه خدا جهاد مى‌كنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى‌ترسند.»

3- زمستان 59 و بهار سال 60 در حالی که ارتش صدام سرگرم پیشروی در عمق مرزهای ما بود، بنی‌صدر در اثر پیوند با منافقین ترجیح داد به جای اهتمام به دفاع مقدس، جنگی موازی را در پایتخت برپا کند. او اواخر اردیبهشت 1360 مردم و مسئولان را با جنجال رفراندوم سرگرم کرده بود، اما یک ماه بعد، سازمان منافقین اسلحه‌ها را بیرون کشیدند و جنگ و ترور را کلید زدند. بنی‌صدر اصرار داشت مقابل نخست‌وزیر رجایی و بزرگان انقلاب در حزب جمهوری اسلامی جبهه باز کند. وقتی دست او رو شد و نمایندگان ملت به عدم کفایتش رای دادند، همان سران نظام (شهید بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، رجایی و باهنر و 70 وزیر و معاون و نماینده مجلس) به دست عوامل سازمان نفوذی در دفتر رئیس‌جمهور به خاک و خون کشیده شدند. مدتی بعد تصاویر سرکرده منافقین که برای عرض نوکری و مزدوری نزد صدام رفته بود، منتشر شد

4- حضرت امام(ره) هنگام تنفیذ حکم بنی‌صدر فرمود: «من یک کلمه به آقای بنی‌صدر تذکر می‌دهم، این کلمه تذکر برای همه است، حب‌الدنیا رأس کل خطیئه. یعنی دنیادوستی در رأس همه خطاهاست». امام بعد از چند نوبت نصیحت فرمود: «من تا آنجایی که اخلاق اسلامی اقتضا می‌کند همه اینها را به آرامش دعوت خواهم کرد نصیحت خاضعانه خواهم کرد. لکن آن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم آن روز این‌طور نیست که باز بنشینم نصیحت کنم، دست همه را قطع خواهم کرد. آن شخص هر که می‌خواهد باشد در هر مقامی می‌خواهد باشد قبل از اینکه شورش پیدا بشود من او را به جای خودش می‌نشانم». ایشان پس از عزل بنی‌صدر فرمود: «خدا می‌داند که من مکرر به این گفتم که آقا اینها تو را تباه می‌کنند این گرگ‌هایی که دور تو جمع شده‏اند و به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین می‌برند، گوش نکرد، هی قسم خورد که اینها فداکار هستند».

5- سخنان دور از انتظار برخی مدیران از کجا آب می‌خورد؟ نقش مشاوران نااهل در این زمینه چیست؟ چرا یک دولتمرد گفت؛ «پیغمبر و امام زمان را هم می‌شود نقد کرد». بله می‌شود به ساحت پیغمبر(ص) بی‌حرمتی هم کرد، چنانکه روزنامه مردم امروز به سردبیری مشاور فعلی همان دولتمرد انجام داد و همزمان با توهین مجله فرانسوی شارلی ابدو به ساحت پیامبر اعظم (ص) تیتر زد «من هم شارلی هستم»! زمانی همینها گفته بودند مشکل توسعه این است که نمی‌توان علیه خدا تظاهرات کرد! اما این قبیل در زمره مشاوران دولت چه می‌کنند؟ مگر بارها نگفتند دولت «رحم اجاره‌ای» ماست؟ چرا سردبیر روزنامه‌های زنجیره‌ای توقیف شده، به عنوان مشاور و دبیر شورای بررسی‌های ویژه ریاست‌جمهوری منصوب می‌شود؟

6- جالب اینکه همین فرد از عناصر ضدهاشمی در سال‌های 76 تا 80 بود و در دوکتاب خود از هاشمی با تعبیر مافیایی «پدرخوانده» یاد کرد. اما پس از چرخش فریبکارانه افراطیون، در زمره تقدیس‌کنندگان هاشمی درآمد. او اولین سردبیرشرق بود؛ روزنامه‌ای که 24 مرداد 94 نوشت «اهمیت هاشمی در اعلام ختم دوره انقلاب است. وی اولین دولت پسا انقلابی را تاسیس کرد و آدم‌هایی را که آمادگی روحی ورود به دوران تازه را نداشتند کنار گذاشت و شکاف تاریخی در انقلاب به وجود آورد». روزنامه آفتاب‌یزد پس از انتصاب همین مشاور نوشت «دولت همین‌قدر که بتواند مخالفان خود را سرگرم نگه دارد، کفایت می‌کند»! مشاورانی از این دست، واقعا به شنیدن صدای مردم باور دارند؟ آنها با گفتن اینکه «باید صدای مردم را شنید»، می‌کوشند از مخاطب اعتراض بودن خارج شوند و توپ را در زمین نظام بیندازند.

7- بر اساس نظرسنجی دانشگاه مریلند است، ۸۵ درصد ایرانیان نظر کاملا نامساعدی نسبت به دولت آمریکا دارند و تنها کمتر از یک درصد نظرشان کاملا مثبت است. در حالی که از محبوبیت آقایان روحانی و ظریف، 17 و 10 درصد کاسته شده، محبوبیت سردار سلیمانی 17 درصد افزایش یافته و به 83 درصد رسیده؛ این افزایش محبوبیت نماد اقبال مردم به رویکرد انقلابی است. تنها 4/9 درصد از مردم معتقدند نظام سیاسی نیازمند تغییرات اساسی است و فقط 8/8 درصد باور داشتند که باید پول کمتری صرف برنامه موشکی شود. از هر ۱۰ نفر، ۸ نفر معتقد بودند دولت باید اقدامات بیشتری برای مبارزه با فساد و جلوگیری از افزایش قیمت مواد غذایی انجام داد.

8- نظرسنجی دوم متعلق به «ایسپا» (نزدیک به دولت) است: «۸۰ درصد مردم، مشکلات اقتصادی را مهم‌ترین عامل نارضایتی می‌دانند. 69 درصد بهبود وضعیت اقتصادی و فضای کسب و کار ، 9/7 درصد آزادی بیان و 2/3 درصد رفع حصر را خواسته اصلی شرکت‌کنندگان در تجمعات اعلام کردند. پاسخ 74/8 درصد به پرسش درباره رضایت از شرایط اقتصادی، منفی بوده است». اما برخی مدیران و مشاوران سعی می‌کنند مطالبات مردم را «فرا اقتصادی و «فرادولتی» کنند. «ح-الف» مشاور رئیس‌جمهور، ضمن تلاش برای تحریف و مصادره به مطلوب همین نظرسنجی می‌گوید «اعتراضات مهر اقتصادی خورده ‌اما لایه زیرین آن سیاسی است [؟!]... مردم به راحتی تفکیک میان دولت و نظام قائل نیستند تا بتوانیم بگوییم دولت ناکارآمد است اما نظام دارای مشروعیت است». همین فرد پس از گفت‌و‌گوی تلویزیونی آقای روحانی اقدام به نظرسنجی از مردم کرد اما چون نتایج نامطلوب بود، پس از چند ساعت، ترجیح داد نظرسنجی را از صفحه توییتر خود حذف کند! تا قبل از حذف این نظرسنجی، بیش از 7 هزار نفر شرکت کردند که رای 82 درصد «ضعیف»، 14 درصد «متوسط» و 4 درصد «عالی» بود.

9- وی بهمن 94 در مناظره تلویزیونی درباره نفوذ گفت «اگر یک عامل اخلالگر بتواند موفق شود اخلال کند آسیبها بسیار بزرگ است. بخش دیگر، این است که یک عده‌ای برای مسئولان تصمیم سازی می‌کنند. اگر مشاور امین و دانا نباشد، می‌تواند مستشیر خود را گمراه کند...نفوذیها در قوه عاقله نفوذ می‌کنند. روی مغز می‌نشینند و خطرات بسیار بزرگ‌تری دارند از ویروس‌هایی که روی پا و دست عمل می‌کنند». اما سخنگوی قوه قضائیه خرداد ماه در پاسخ به سؤالی درباره بازداشت فردی به جرم جاسوسی در دفتر همین شخص گفت «فردی توسط وزارت اطلاعات در ارتباط با محل کار او بازداشت شده است». تاکنون چند جاسوس مرتبط با اطرافیان و دفتر برخی دولتمردان ارشد (نظیر جیسون رضائیان، پدر و پسر نمازی و...) بازداشت شده‌اند. آنها چه قدر در تولید ناکارآمدی و نارضایتی موثرند؟

10- نعل وارونه زدن، به استراتژی برخی مدیران تبدیل شده است.دم از وحدت می‌زنند و بر دوقطبی کردن جامعه اهتمام می‌ورزند. از شفافیت می‌گویند اما مشی شان پنهانکاری است. دم از قانون می‌زنند اما دولت، از 80 درصد احکام قانون بودجه 95 تخلف می‌کند و 16 هزار میلیارد تومان درآمد نفت به خزانه واریز نمی‌شود. از صدای مردم می‌گویند اما نسخه گران کردن انفجاری بنزین را می‌پیچند. دعوت به کینه زدایی می‌کنند در حالی که جز به فحاشی با منتقدان صاحب نظر سخن نگفته‌اند.

11- آقای روحانی روز 22 بهمن، از رفراندوم برسر مسائل اختلافی جناحها طبق اصل 59 قانون اساسی سخن گفت. طبق این اصل، همه‌پرسی اصلا در صلاحیت دولت نیست و ربطی هم به اختلاف جناح ها ندارد. این اظهارات در واقع، تحریف صورت مسئله است. منطق نظام و انقلاب، بی‌اعتمادی مطلق به آمریکاست. آقای روحانی خلاف این منطق مستحکم، براعتماد به شیطان بزرگ اصرار کرد، امتیاز نقد داد و وعده نسیه گرفت. طبق آخرین نظرسنجی‌ها، از برکت سعه صدر نظام درباره مذاکره و توافق، 80 تا 90 درصد مردم نسبت به آمریکا ابراز انزجار و بی‌اعتمادی مطلق می‌کنند و تنها یک درصد خوش گمانند.

12- انصاف آن است که آقای روحانی بگوید درباره براعتماد یکطرفه به دشمن‌اشتباه کرده و جبران می‌کند. او با 4 سال تاخیر گفت «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ می‌گویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل می‌گوید اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورها می‌گوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر ديوانه‌اند كه با شما مذاكره كنند؟». این سخنان در حالی عنوان شد که صاحب نظران منتقد با انواع فحش‌ها نواخته شدند.

13- دشمن به جنگ اقتصادی اهتمام دارد اما برخی دولتمردان، نه! تروریسم اقتصادی سال 90 و 91 مجددا به‌روز‌رسانی شده است. نرخ دلار در پسابرجام با 40 درصد افزایش به 4900 تومان رسید، در حالی که همواره گفته شده دو برابر قبل از برجام نفت می‌فروشیم و طبیعتا باید درآمد ارزی دو برابر شده باشد. از نگاه طیف غربگرای مامور که دولت را رحم اجاره‌ای می‌داند، آشفتگی بازار ارز، آنها را از موضع اتهام و سوء تدبیر یا خیانت در بزک شیطان بزرگ درمی آورد به این معنا شاید بتوانند طیف قائل به فرمول «امتیاز بده هرجا که احساس ضعف کردی» را با خود درباره ضرورت مذاکره و واگذاری امتیاز جدید همراه کنند و از احساس ندامت درباره برجام برهانند! حتی ممکن است وسوسه کنند که با گران شدن ارز، می‌توان درآمدزایی کرد!

14- دی و بهمن 90، فتنه اقتصادی راه افتاد. برخی بانک‌ها و مراکز مشابه به خیال سود یا از سر نفوذزدگی، با سرمایه خودی، در نقشه دشمن بازی کردند! تصور کنید برخی بانک‌ها با صرافی و دلالی ارزی پیوند بخورند؛ می‌شود صرافی آقای «ص» (مدیر نجومی که حقوق 730 میلیون تومانی در بانک... می‌گرفت و دارای پرونده تخلفات سنگین در بانک... بود) و شرکا (قبیل حسین - ف). این صرافی بهمن90 تاسیس شد. مشابه همین صرافی را داماد و فرزند یک مدیر نجومی دیگر دربهمن همان سال تاسیس کردند. چرا این طیف در آغاز عملیات دشمن برای تولید «تورم انتظاری» صرافی زدند؟ این همان اتفاقی است که در جنگ نرم به عنوان فنون جوجیتسو یاد می‌شود؛ استفاده از نیروی حریف علیه خودش.

15- همان موج تورم انتظاری که به سان گلوله برفی عمل کرد و مدعیان اعتدال و اصلاحات در انتخابات 92 بر آن سوار شدند، دوباره فعال شده. چون هدف دشمن، زدن اقتدار ایران است. دولت باید دشمنی دشمن را باور کند؛ همچنانکه بپذیرد برخی موتلفان دوست نما، نفوذی دشمن و بدخواه دولتند. باید رد تروریست‌ها و خرابکاران اقتصادی وابسته به بهائیت و صهیونیسم مسیحی را گرفت. این مسئولیت وزارت اطلاعات، بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، مجلس و دستگاه قضایی است. دشمن می‌خواهد از ملت ایران انتقام بگیرد. نباید مسئله دیگری را بر حضور همه‌جانبه در مقابل جنگ اقتصادی دشمن اولویت داد.

 

 

کد خبر 398261

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha