چهره معصوم و مثبتش باعث شده اکثرا نقشهایی با این ویژگیها به او پیشنهاد شود. اگر سری به سینماها بزنید، این بار او را در فیلمی از پوران درخشنده میبینید. گفتوگوی ما با او را درباره «بچههای ابدی» و بازیگری بخوانید.
آیا در زندگی واقعیتان با بچههایی که سندرم دان دارند، برخورد داشتهاید؟ چقدر برداشتتان از روی فیلمنامه بود؟
برخورد خاصی نداشتم. راستش سعی هم نکرده بودم که از نزدیک با آنها ارتباط داشته باشم. خیلی از ما فکر میکنیم باید از آنها دوری کنیم. وقتی فیلمنامه را خواندم، دیدم موقعیت خوبی است که با دنیا و خلق و خوی این بچهها آشنا شوم. آن قدر دوست داشتنی و مهربان و پاک و زلال هستند که از بچههای عادی هم راحتتر میشود با آنها ارتباط برقرار کرد؛ بهخصوص علی چون پدر و مادرش خیلی روی تربیت او کار کرده بودند؛ از نظر ادب و شخصیت فوقالعاده است. با اینکه بعضی چیزها را بعد از چندین بار تکرار متوجه میشود ولی گاهی شک میکردم که او ناتوانی ذهنی دارد. «بچههای ابدی» برای من تجربه خوبی بود و از اینکه توانستم این چیزها را بفهمم، خوشحالم.
چقدر سینمای پوران درخشنده را میشناختید؟
به هر حال، خانم درخشنده همیشه مسائل و مشکلات و ناهنجاریهای اجتماعی را در فیلمهایشان نشان میدهند. «بچههای ابدی» هم موضوع بکری داشت که قبلا فیلمسازی سراغش نرفته بود. فیلمهایش همیشه برایم جذابیت خاصی داشت. وقتی «پرنده کوچک خوشبختی» اکران شد، سن کمی داشتم. چندین بار این فیلم را دیدم. یک بار از طرف مدرسه به سینما رفتیم و یک بار هم با خانوادهام؛ هر وقت هم که از تلویزیون پخش میشد، مثل بار اول میدیدمش. پوران درخشنده ناهنجاریها را طوری نشان میدهد که برای همه قابللمس است.
همان زمان بچگی فکر میکردید روزی در فیلمی از پوران درخشنده بازی کنید؟
فکرش را نمیکردم اما همان موقع هم کارهای هنری و بازیگری را دوست داشتم.
8-7 ماهی است که سرکار تازهای نرفتهاید. این سختگیریها برای چیست؟ از فراموش شدن نمیترسید؟
در حال حاضر، «بچههای ابدی» اکران است، «محیا» - به کارگردانی اکبر خواجویی – را در جشنواره فجر دارم، سریال «شهریار» هم که پخش میشود. به نظرم زیاد دیده شدن هم خوب نیست؛ باید خوب دیده بشوم. هنوز «زیر تیغ» از ذهن مردم پاک نشده. دلم میخواهد در کاری بازی کنم که با محتوا و ارزشمند باشد و وقتی خودم کار را میبینم، بگویم «خدا را شکر، نتیجه کار خوب شده»؛ البته حرفه ما بازیگری است و باید به قول شما کار کنیم تا دیده بشویم. وسواس بیش از حد باعث میشود فراموش شویم.
چقدر برای نقشهایتان تحقیق میکنید؟
هر وقت نقشی به من پیشنهاد میشود، حتما دربارهاش تحقیق میکنم. مثلا نقشم در زیر تیغ خیلی خاص بود؛ از لحاظ حسی واقعا سخت بود که نقش دختری را بازی کنم که دچار یک چالش درونی شده. با کمک آقای هنرمند توانستم به نقش نزدیک شوم. ولی اولش وقتی نقش را خواندم، خیلی استرس داشتم که آیا میتوانم از عهده این نقش برآیم؟!
اصلا چطور شد که در سریال زیر تیغ - با آن قصه تلخش – بازی کردید؟
زیر تیغ قصه جذابی داشت؛ پر از ستارههای سینمایی بود که کمتر در تلویزیون بازی کرده بودند. محمدرضا هنرمند هم کارگردان کاربلد و شناختهشدهای است؛ حتی برای خودم جذاب بود که در کنار پرویز پرستویی، فاطمه معتمدآریا و آتیلا پسیانی بازی کنم. مطمئن بودم وقتی اولین تبلیغ این سریال پخش شود، همه میخکوب میشوند، همین هم شد؛ البته همان موقع هم به آقای هنرمند میگفتم «این همه گریه و غم چرا؟ بیننده چه گناهی کرده؟» اما دیدم که داستان قوی همه اینها را کمرنگ میکند. قرار نیست همهاش سریالهای شاد ببینیم.
میخواهید بازیگر سینمایی باشید یا تلویزیونی؟
فرقی نمیکند. این طور نیست که بگویم اصلا کار تلویزیونی قبول نمیکنم. برایم ملاک فیلمنامه خوب است؛ هر دو را در کنار هم دوست دارم.
در سریال «حضرت یوسف(ع)» هم بازی دارید، چطور برای این کار انتخاب شدید؟
کارهای تاریخی را خیلی دوست دارم. به نظرم ارزش خاص خودش را دارد؛ با آن لباسها و گریمهای خاص. بدون تردید پیشنهاد را پذیرفتم. وقتی هم که فیلمنامه را خواندم و فضا را دیدم مطمئن شدم سریال جذابی میشود؛ یکی از قصههای قرآنی که داستان عاشقانهای هم دارد.
نقش شما در این سریال چیست؟
من نقش «آثنات» -همسر حضرت یوسف– را بازی میکنم و زمانی وارد قصه میشوم که او عزیز مصر شده.