اما هدف از تولید مشترک در سینمای ایران چیست؟ چه نکات مثبتی فیلمسازان ما را به سمت تولید مشترک با کشورهای خارجی سوق میدهد؟ نقش این تولیدات مشترک در شناسایی سینمای ایران به مخاطب جهانی چیست؟
آیا سرمایهگذاریهای خارجی باعث بهبود وضعیت سینمای ایران میشود یا تأثیری مقطعی و ناچیز دارد؟ به اعتقاد بسیاری، با تعریفی که از مشخصات تولید مشترک وجود دارد، به این نتیجه میرسیم که در کشور ما هیچ فیلمی تولید مشترک محسوب نمیشود. برخی تولید مشترک را حاصل اقتصاد بیمار سینما میدانند و برخی معتقدند تولید مشترک زمانی شکل واقعی به خود میگیرد که باعث مطرح شدن سینمای ایران در بازارهای جهانی شود.
ناصر شفق که در کارنامه فعالیتهایش تهیهکنندگی چند طرح مشترک با همکاری کشورهای خارجی به چشم میخورد در زمینه وضعیت تولید فیلم مشترک در سینمای ایران معتقد است: سینمای ایران احتیاج به یک بازنگری جدی دارد. با پتانسیل قوی که همراه با آغاز انقلاب در سینمای ما به وجود آمد سینمای ما توانست پلههای ترقی را طی کند و بهعنوان یک سینمای دارای اهمیت در دنیا جایگاهی به دست آورد.
اما امروزه این سینما نیاز به یک برنامهریزی مدون و به نوعی نیاز به مهندسی فرهنگی دارد. متأسفانه در طول سالهای مختلف، سینمای ما مورد کم توجهی و بیمهری سیاستگذاران فرهنگ کشور قرار گرفته است. اگر سینمای ما زنده است به مدد سختکوشی خود هنرمندان و آینده نگری آنهاست. تعداد هنرمندانی که در سینمای ایران کارنامه درخشان دارند بسیار معدود و محدود است و این موضوع به بیتوجهی کلان سیاستگذاران مربوط میشود. به اعتقاد این تهیه کننده، سینمای ایران در یک مقطع زمانی رشدی را آغاز کرد و نیازمند بستری برای وارد شدن به عرصه رقابت با دیگر کشورها بود.
سینمای ایران باید این توانایی را پیدا میکرد تا بتواند خود را اثبات کند اما بهدلیل سرمایهگذاری اندک در این سینما، بسیاری از راههایی که میبایست پیموده میشد طی نشد.
برگزاری جشنوارههای مختلف در سینمای ایران و روی آوردن به تولید مشترک با سایر کشورها از جمله نیازهای فعلی سینمای ایران است. اگر به سینما توجه کافی نشان داده میشد و ما میتوانستیم سینمای ایران را آن طور که شایسته است معرفی کنیم، اکنون نیاز به تولید مشترک نداشتیم. بلکه باید این نیاز را دیگران احساس میکردند و به سراغ سینمای ایران میآمدند.
در حال حاضر تولید مشترک سینمای ایران با سایر کشورها بر اساس نیازی که کشور ما دارد تعریف میشود در حالی که ما میتوانستیم در این عرصه قویتر باشیم و آنها را به سمت خود جذب کنیم. متأسفانه در حال حاضر سینمای ایران بدترین دوران خود را پشت سر میگذارد و همانند فرد در حال احتضار است. بسیاری از نیروهای کارآمد سینما جذب تلویزیون شدهاند.
جمعی به خاطر بیتوجهیها به صورت غیرفعال در صحنه حضور دارند و این حضور آنقدر کمرنگ شده که تأثیر آن را در سینما میبینیم. به همین دلیل اکثر تولیدات سینمای ایران در چند ساله اخیر فاقد کیفیت لازم و از اهداف اصلی سینمای ما دور بودهاند.
ناصر شفق، دستیابی به اکران خارجی را یکی از اهداف تولید مشترک عنوان کرده و میگوید: تولید مشترک آن جایی اثرگذار است که باعث شکلگیری مراودات فرهنگی بین 2کشور شود. در هم آمیختن فرهنگها، آیینها و اندیشههای انسانی کشورهای مختلف که باعث بهوجود آمدن تفاهم و تفکر مشترک شود در یک تولید مشترک مورد نظر ماست.
یعنی ضمن اینکه ما در هزینهها و صرف بودجه با یک کشور دیگر شریک میشویم و در ادامه این فیلم در آن کشور خارجی نیز اکران میشود و بهدنبال آن ممکن است فیلم ما در جشنوارههای خارجی امکان اکران یابد، باید به این اهداف هم دست پیداکنیم. هر چند که باز هم معتقدم آنچه در حال حاضر بهعنوان تولید مشترک در کشور ما وجود دارد ناشی از بیسروسامانی سینمای ماست. اگر سینمای ما اقتصاد قدرتمند داشته باشد وضع به گونهای دیگر است.
به اعتقاد این تهیهکننده، از سوی وزارت ارشاد از کسانی که در تولید طرحهای مشترک سینمایی فعالیت میکنند هیچ حمایتی صورت نمیگیرد و آنچه امروزه بهعنوان تولید مشترک در سینمای ایران به سرانجام میرسد حاصل تلاش تهیهکننده و مجری طرح است.
تولید مشترک نداریم
احمد طالبینژاد منتقد نیز معتقد است: در سینمای ایران چیزی بهعنوان تولید مشترک وجود ندارد.
او میگوید: مسئله تولید مشترک در سینمای ایران سابقه دارد و تقریبا به دهه 30 و 40 برمیگردد که تولید محصولات مشترک شروع شد و اوج گرفت. بهعنوان مثال در آن سالها با ترکیه، لبنان و هند تعداد زیادی طرح مشترک سینمایی تولید کردیم که البته آثار نازلی بودند و ارزش هنری نداشتند ولی برای گشایش بازار و بهبود آن چندان هم بد نبودند.
این آثار تنها میتوانست از نظر مالی منافعی را متوجه سینمای ایران کند و علاوه بر آن در هر دو کشور نمایش داده میشدند. اما از نظر فرهنگی چون کشورهایی که انتخاب میشدند کشورهای درجه 2و3 بودند، هیچ کمکی به ارتقای سطح کیفی سینمای ما نمیکردند. البته در موارد معدودی فیلمهای خوبی هم ساخته شد که در آنها یا اسمی از کشور ما برده نشد یا سهم آن بسیار نادیده گرفته شد بهعنوان مثال اورسن ولز فیلمی را با همکاری ایران ساخت که در نهایت هیچ اسمی از ایران برده نشد یا در فیلم کاروانها که سرمایهگذاری آن توسط ایران صورت گرفت، عوامل ایرانی نقشهای حاشیهای و فرعی داشتند. بهعنوان مثال یکی از بهترین بازیگران ایرانی آن دوره در یک نقش بسیار فرعی ظاهر شد.
به اعتقاد این منتقد، تجربههای مشترک آن دوران هیچ کمکی به ارتقای سطح کیفی سینمای ایران نکرد.
اما در زمان حاضر اول باید به این نکته اشاره کنیم که تولید مشترک شرایط و قواعد خاص خود را دارد بهعنوان مثال باید در سرمایهگذاری دو طرف تقریبا هر یک صاحب نیمی از سرمایه ساخت فیلم باشند و موضوعی که انتخاب میشود باید با کشور و فرهنگ آنها در ارتباط باشد و در زمینه بازار جهانی هم سهم دو کشور مشخص شود.
اما امروزه این ماجرا در کشور ما حساب و کتاب چندان دقیقی ندارد و در نتیجه حاصلی هم به همراه نخواهد داشت. هدف اصلی از تولید مشترک راهیابی به بازارهای جهانی است. در غیراین صورت هر فعالیتی که صورت بگیرد خاصیت موقتی دارد و دردهای سینمای ایران باز هم نیازمند مدت زمانی طولانی برای درمان است.
هر فیلمی که در سالهای اخیر با عنوان تولید مشترک مطرح شده عملا تولید مشترک نبوده بلکه در مواردی یک سرمایهگذار خارجی پیدا شده و قصد داشته داستانی را که به نوعی در ارتباط با ایران است یا در ایران میگذرد را بسازد ، در نتیجه یک مجری طرح ایرانی پیدا کرده و آن طرح را پیگیری کرده است.
زمانی تولید مشترک به معنای واقعی انجام میگیرد که ما هم سهم سرمایهگذاری داشته باشیم. امروزه یک جریان جدا از بدنه سینمای ایران به تولیداتی میپردازد که عنوان تولید مشترک را یدک میکشند درصورتی که حتی این موارد بعضا نمونههایی هستند که بعد از ساخت در هیچ کشوری اکران نمیشوند و غیراز این، زمانی که سرمایهگذاری توسط خارجیها صورت میگیرد، مجری طرح ایرانی سعی میکند طرح را با کمترین هزینه ممکن به پایان برساند. نمونههای این چنینی را ما به راحتی در فیلمهایی که در چند سال اخیر عنوان تولید مشترک به خود گرفتهاند، میبینیم.
طالبینژاد تولید مشترک را زمانی مؤثر میداند که فیلم بتواند از شریکی با نفوذ که قدرت ارائه فیلم به بازارهای جهانی را دارد، سود ببرد.
او میگوید: متأسفانه فیلمهای این سالها که عنوان تولید مشترک را یدک میکشیدند نه در کشور خودمان مشتری چندانی داشتند و نه در آن طرف آبها.
نیازمند حمایت دولت
مرتضی رزاق کریمی، تهیهکنندهای که سابقه تولید مشترک فیلم سینمایی و مستند با کشورهای خارجی را دارد، نیز معتقد است: یکی از روشها و الگوهای تولید که امروزه در کشورهای پیشرو در صنعت سینما، در حال رواج است مسئله تولید مشترک سینمایی است. او میگوید: تولید مشترک گذشته از اینکه امکان جذب منابع مالی وسیعتری را فراهم میکند بازار تضمین شدهای برای محصول فراهم میکند.
وقتی سرمایهگذاری مشترکی صورت میگیرد از قبل امکان اکران فیلم در کشورهای مورد نظر به وجود میآید. گذشته از این علاوه بر توجیه اقتصادی خوبی که تولید مشترک دارد و امکانات فنی و تکنولوژیک ایجاد میکند، همچنین بستری برای فرهنگ ایجاد میکند.
این تهیهکننده وضعیت ایران را در تولید مشترک سینمایی مثبت ارزیابی نکرده و در ادامه میگوید: ایران در این زمینه نه تنها از کشورهای اروپایی بلکه از بسیاری از کشورهای همجوار هم عقب مانده است. بهنظر من با حمایت بخش خصوصی و ایجاد شرایط مناسب برای ارتباط با تهیهکنندههای بینالمللی و حل مشکلات و معضلات فنی، امکان تولید مشترک میسر میشود. دولت باید به وظیفه حمایتی خود عمل کند و علاوه بر آن دست بخش خصوصی را برای جذب تهیهکننده باز بگذارد.
رزاق کریمی در توضیح دلایل عدم موفقیت ایران در تولید مشترک میگوید: متأسفانه بسترهای لازم برای تولید مشترک فراهم نشده و حرکتهای جدی و وسیعی در این زمینه صورت نگرفته است. همچنین مشکلات فنی و اقتصادی ما مانع از شکلگیری چنین تولیداتی میشود. شاید موارد استثنایی هم وجود داشته باشند ولی یک یا دو مورد تولید سالانه نمیتواند ملاک خوبی برای نشان دادن موفقیت باشد.
بهتر است ما با کشورهایی که با آنها مشترکات فرهنگی داریم تولید مشترک سینمایی داشته باشیم. یکی از راههای نجات سینمای ایران ورود به بازارهای جهانی است که با تولید مشترک به سهولت فراهم میشود.
اگر در این زمینه پیشرفت کنیم نه تنها در بخش تولیدات جشنوارهای بلکه در زمینه تولیدات تجاری و پرهزینه نیز میتوانیم شریک خارجی داشته باشیم. همچنین اگر سیاستهای تشویقی وجود داشته باشد و شرایط و ضوابط مشخصی تدوین شود و مقررات و آیین نامههایی به تصویب برسد و در مجموع دولت از بخش خصوصی حمایت کند قطعا میتوانیم به آن چه مطلوب ماست دست پیدا کنیم. سینمای ایران از نظر هنری این بضاعت را دارد که در عرصههای جهانی مطرح شود تنها باید سیاستگذاریهای درستی در این زمینه صورت بگیرد. صرفا با حرکت یک نهاد خاص دولتی نمیتوانیم به آن چه از تولید مشترک مد نظرمان است، برسیم.