تحقیقات مأموران حفاظت اطلاعات ناجا برای دستگیری این مرد کلاهبردار بهدنبال شکایت زنی آغاز شد که مدعی بود فریب یک کلاهبردار حرفهای را خورده است.
این زن در توضیح شکایتش به قاضی مهاجری، بازپرس شعبه اول دادسرای فرودگاه گفت: چند هفته پیش همسرم هنگام پیگیری پرونده قضائیاش با مردی به نام اکبر آشنا شد که مدعی بود از مأموران ارشد اطلاعات است و میتواند مشکل قضائی همسرم را در دادگاه حل کند.
وی ادامه داد: از همان زمان، رفتو آمد این مرد به خانه ما شروع شد و او وقتی فهمید همسرم مشکلات مالی زیادی دارد مدعی شد مسئول صندوق یکی از ارگانهای اطلاعاتی است و به راحتی میتواند برای من و همسرم 10 میلیون تومان وام بدون بهره بگیرد.
او چند روز بعد، یک میلیون تومان از ما گرفت تا بهعنوان موجودی اولیه من و همسرم را در صندوق ثبت نام کند، اما این پایان ماجرا نبود او مدتی بعد با این ادعا که میتواند خودروهایی با شرایط ویژه و وام بدون بهره بگیرد، از طریق من 20 نفر از همکارانم را فریب داده و از هر کدام از آنها 2 میلیون تومان برای ثبت نام خودروها گرفت.
با گذشت چند هفته از این ماجرا، وقتی دیدم از خودروها و وام خبری نیست و اکبر نیز ناپدید شده است، فهمیدم کاسهای زیر نیم کاسه است و به همین خاطر تصمیم گرفتم از این مرد شکایت کنم.
پس از اظهارات زن جوان، گروهی از مأموران حفاظت اطلاعات ناجا وارد عمل شدند و به این ترتیب جستوجوهای پلیسی برای دستگیری کلاهبردار حرفهای آغاز شد. نخستین بررسیها نشان میداد مأمور قلابی اطلاعات برای آنکه اعتماد طعمههایش را جلب کند از 3 نوچه بهعنوان محافظ استفاده کرده و گاهی اوقات با خود اسلحه و گاز اشکآور نیز حمل میکرده است.
با این اطلاعات، مأموران که احتمال میدادند مرد کلاهبردار یک مجرم حرفهای و سابقه دار باشد به چهرهنگاری وی پرداخته و متوجه شدند این مرد از مدتها پیش به اتهام جعل عنوان و کلاهبرداری تحت تعقیب پلیس قرار داشته است.
به این ترتیب محل زندگی وی در شرق تهران شناسایی شد و وی نیمه شب 5 دیماه در یکی از پاتوقهایش رد زنی شد و در حالی که سعی کرده بود با گریم و تغییر چهره خود را از دید پلیس مخفی کند به دام مأموران افتاد.
با انتقال کلاهبردار سابقه دار به اداره پلیس وی به کلاهبرداری از زن جوان و همکارانش اعتراف کرد و گفت: 3 سال پیش در حالی که در خرید و فروش ماشین فعالیت داشتم شریکم سرم را کلاه گذاشت و من با شکایت مشتریان روانه زندان شدم. پس از آن بود که تصمیم گرفتم من هم سر دیگران کلاه بگذارم.
برای رسیدن به این هدف، با طراحی نقشهای خودم را بهعنوان مأمور اطلاعات معرفی کرده و از مردم کلاهبرداری میکردم تا اینکه مدتی قبل با زوج جوان آشنا شدم، از آن موقع بود که با همدستی 3تن از دوستانم که نقش محافظ من را بازی میکردند نقشه کلاهبرداری از آنها و همکاران زن جوان را به اجرا گذاشتم و به بهانه پیش فروش خودرو میلیونها تومان کلاهبرداری کردم.
پس از اعترافات اکبر، دیگر همدستان او نیز دستگیر و با صدور قرار قانونی روانه بازداشتگاه پلیس شدند.