در این سنین همچنین بیماری با خوابهای طولانی، سکوتهای طولانی یا جیغ و فریاد و گریههای متوالی همراه خواهد بود.
اما پدر مادرها چگونه میتوانند سالم یا بیمار بودن کودک خود را در مقاطع مختلف سنی تشخیص دهند. از روی علائمی مثل بیش فعالی و نیز بیماری در خود فروماندگی که می تواند به تدریج تبدیل به اسکیزوفرنیشوند.
کودک بیمار در 4 یا 5 سال اول زندگی بیشتر ارتباط با ابزارها دارد تا اشخاص، مثلا ساعتها با یک شیء بازی میکند در عوض او تمایلی به بازیهای گروهی به خصوص با هم سن و سالان خود ندارد. ارتباط نداشتن با مردم از ویژگیهای بارز بیماران در این سن بهشمار میرود.
این بیماران رابطه خوبی با گروه هم سال خود ندارند و بیشتر با کوچکتر از سن خود ارتباط برقرار میکنند. درزمان یادگیری به دروس خاصی علاقه نشان میدهند مثل دروس ذهنیگرا (فلسفه). در بسیاری از مواقع حتی به دانشگاه راه مییابند و این امر موجب میشود تا خانوادهها تصور کنند که فرد بیماریاش کمکم درحال بهبودی است و فرد بیمار نیز به دلیل آگاهی خود از بیماری،میتواند علائم خود را پنهان کند!
اما از آنجایی که در این سنین بیماری سریعتر پیش میرود و به طور ناگهانی بروز میکند خانوادهها بیمار را یا به مراکز درمانی میفرستند یا با تصور خود بیمار که رفتن به خارج در بهبودی وی موثر است او را به خارج میفرستند.
متاسفانه بسیاری از این افراد در خارج از کشور به افراد بیخانمان بدل میشوند یا اگر با توجیه خانواده ازدواج کنند پس از آزارهمسر زندگی آنان به سرعت به طلاق میانجامد. این بیماران بار سنگین اقتصادی را برای جامعه بهوجود میآورند و اگر به حال خود رها شوند به خانواده خسارت وارد میکنند مثل روی آوردن به مواد مخدر، حتی خسارات به اموال خانه و یا تأثیرات رفتاری که روی دیگران میگذارند.