حمیدرضا حسینی: تیرماه امسال مجموعه تاریخی بیستون در اجلاس سالانه کمیته بین‌الدول میراث جهانی، به فهرست آثار جهانی پیوست و تحت حفاظت‌های بین‌المللی قرار گرفت.

ثبت جهانی این مجموعه، مطابق با کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان صورت می‌پذیرد که در سال 1972میلادی(1351ش) در سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد(یونسکو) به تصویب رسید و دولت ایران دو سال بعد یعنی در 1353 با تایید مجلس شورای ملی به آن ملحق شد.

با این وجود، در ایران شاید اندکی از مردم، بیستون را به‌درستی می‌شناسند و از فواید و الزامات ثبت آن در فهرست آثار جهانی آگاهند. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور نیز تاکنون اقدام درخوری برای معرفی این اثر صورت نداده است؛

در حالی که برابر اساسنامه خود موظف به «معرفی آثار با ارزش فرهنگی و تاریخی از طریق موزه‌ها، نمایشگاه‌ها و نظایر آن» و نیز «معرفی و شناساندن ارزش‌های میراث فرهنگی به وسیله چاپ و نشر مجموعه مطالعات و تحقیقات انجام‌یافته و استفاده از وسایل سمعی و بصری و ارتباط جمعی است».

بیستون در یک نگاه

بیستون پس از زیگورات چغازنبیل، تخت جمشید، میدان نقش جهان، تخت سلیمان، پاسارگاد، ارگ بم و گنبد سلطانیه، هشتمین اثر ایرانی است که در فهرست آثار جهانی جای گرفت.

این مجموعه بزرگ که در استان کرمانشاه و در 30کیلومتری شمال شرق شهر کرمانشاه قرار دارد، دربردارنده آثاری است که کهن‌ترین‌شان از دوره پارینه‌سنگی به جا مانده و جدیدترین‌شان مربوط به سده‌های متاخر است.

آثار موجود در بیستون، همگی درون یا پیرامون کوهی به همین نام شکل گرفته‌اند که در گذشته دارای مقامی قدسی بوده و با نام «بغستان» به معنی جایگاه خدایان از آن یاد شده است.

کهن‌ترین آثار موجود در این کوه، پنج غار به نام‌های مرخرل، مرتاریک، شکارچیان، مردودر و مرآفتاب هستند که آثاری از دوره‌های پارینه‌سنگی، فراپارینه‌سنگی، نوسنگی بدون سفال و نوسنگی باسفال را در خود جای می‌دهند.

برای مثال تنها از غار شکارچیان، 22هزار شیء شامل سفال، ابزار سنگی، قطعات استخوان حیواناتی مانند گوزن، غزال، گاو وحشی، پلنگ، شغال، روباه قرمز و از همه مهم‌تر بخشی از استخوان ساعد انسان نئاندرتال به دست آمده است.

البته شهرت جهانی بیستون نه به سبب غارهایش که به دلیل کتیبه بزرگ باقیمانده از داریوش اول هخامنشی (486-521 پیش از میلاد) است. این کتیبه که در دل کوه بیستون حجاری شده، به خط میخی و به سه زبان پارسی ‌باستان، عیلامی و بابلی است و داریوش در آن، ضمن معرفی خود و خاندانش به شرح جنگ‌هایی می‌پردازد که در ابتدای پادشاهی او درگرفت و امپراتوری هخامنشی را یک‌چند دچار بحران داخلی کرد.

کتیبه بیستون همچنین دارای سنگ‌نگاره‌ای است که داریوش را به شکل ایستاده نشان می‌دهد. یک کمان‌دار و یک نیزه‌دار، پشت سر او جا گرفته‌اند و پای چپ او بر سینه گئومات مغ(غاصب مقام شاهی) قرار دارد. روبه‌روی داریوش 9 مدعی شکست‌خورده و به اسارت‌گرفته‌شده در یک صف دیده می‌شوند و بالای سر اینان نقش اهورامزدا حجاری شده.

او درحال اهدای حلقه قدرت به داریوش است و داریوش دست خود را به نشانه نیایش بلند کرده است.

کتیبه‌ها و سنگ‌نگاره‌های بیستون به همین‌جا ختم نمی‌شود. برخی از آنها عبارتند از:

1 - کتیبه و نقش برجسته هرکول که در سال 1337 خورشیدی هنگام ساخت جاده همدان- کرمانشاه از زیر خاک بیرون آمد. این نقش‌برجسته مربوط به اواخر دوره سلوکی(250 پیش از میلاد تا 226 میلادی) است و هرکول- خدای یونانی- را در حالی که لم داده و پیاله‌ای در دست دارد، نشان می‌دهد. پشت سر او کتیبه‌ای به خط یونانی به چشم می‌آید که حکایت از نذر و نیاز سلوکیان به درگاه خدایگان یونانی برای جلوگیری از شکست در برابر اشکانیان دارد.

2 - نقش‌برجسته مهرداد دوم- شاه اشکانی- که در فاصله سال‌های 123 تا 110 پیش از میلاد نقر شده است و واگذاری قدرت از سوی مهرداد به بزرگان پارتی را به تصویر می‌کشد.

3 - نقش‌برجسته گودرز دوم اشکانی متعلق به سال‌های 46 تا 51 میلادی که با کتیبه‌ای به خط یونانی، صحنه پیروزی گودرز دوم بر رقیبش مهرداد را نشان می‌دهد.

4 - نقش‌برجسته بلاش اشکانی که روی تخته سنگی چهار ضلعی نقر شده و چون به مرور زمان آسیب دیده، روشن نیست که به کدام بلاش و به چه تاریخی تعلق دارد.

5 - کتیبه شیخ علی خان زنگنه - صدراعظم شاه‌سلیمان صفوی- متعلق به سده یازدهم هجری که روی نقش برجسته مهرداد دوم نقر شده و متاسفانه بخش مهمی از آن را نابود کرده است. این کتیبه از وقف عایدات دو دهکده برای کاروانسرای بیستون یاد می‌کند.

6 - فرهادتراش به طول 200 و عرض 30 متر، جایگاه کتیبه یا نقش‌برجسته‌ای است که گویی قرار بوده در دوره خسروپرویز ساسانی (628-590 میلادی) در دل کوه نقر شود، اما آشوب‌های آخر دوران ساسانی و نهایتاً سقوط این سلسله آن را ناتمام گذاشته است.

این همان محلی است که بومیان معتقدند فرهاد به عشق شیرین(همسر خسرو) در کوه کنده است؛ دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد/ شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد.

ظاهراً خسرو اول قصد داشته کاخی را در پای کوه بیستون بسازد که ساخت آن نیز به پایان نرسیده و بعدها در دوره ایلخانی(سده هفتم و هشتم هجری) کاخ نیمه‌کاره خسرو با ساختن 64 اتاق، بدل به کاروانسرا شده است.

در بیستون همچنین نیایشگاهی از دوران مادها(نیمه اول هزاره سوم پیش از میلاد)، یک کاروانسرای صفوی و دو پل به نام‌های پل خسرو و پل بیستون ملاحظه می‌شود. پل اول متعلق به دوره ساسانی است و پل دوم، در دوره صفوی روی پایه‌های پل قدیمی‌تری از دوران ساسانی ساخته شده است.

ارزش‌های تاریخی و فرهنگی این آثار موجب شده که سازمان یونسکو آنها را به عنوان بخشی از میراث فرهنگی جهان به رسمیت شناسد و تدابیر ویژه‌ای را برای شناسایی دقیق‌تر، حفاظت و معرفی‌شان در نظر گیرد.

در واقع ثبت جهانی میراث فرهنگی ملل برپایه این تفکر استوار است که آثار تاریخی در کشورهای مختلف، فارغ از مرزهای جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی متعلق به فرهنگ بشری است و تمام جوامع و ملل نسبت به حفاظت از آن مسئولیت دارند. در مقدمه کنوانسیون 1972 آمده است:

«با توجه به این که ویرانی یا انهدام هر قسمت از میراث فرهنگی و طبیعی موجب فقر شدید میراث همه ملل جهان می‌گردد، با توجه به این که حمایت از این میراث در سطح ملی غالباً به خاطر کثرت وسایل مورد نیاز و کمبود منابع اقتصادی، علمی و فنی کشوری که اموال مورد حمایت در قلمرو آن واقع است، کافی  نیست،... با توجه به این که برخی از میراث فرهنگی و طبیعی دارای مزایای استثنایی هستند که باید به عنوان میراث جهانی بشریت حفظ گردد... کنفرانس عمومی [یونسکو] تصمیم گرفت که این امر [حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان] موضوع یک کنوانسیون بین‌المللی واقع شود.»

برابر مفاد کنوانسیون 1972، حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی بیش از همه وظیفه کشوری است که یک اثر جهانی را در خود جای داده است، لیکن این وظیفه از سوی جامعه بین‌المللی مورد تأیید و حمایت قرار می‌گیرد. براین اساس در ماده 7 کنوانسیون گفته شده:

«مقصود از حمایت بین‌المللی میراث فرهنگی و طبیعی جهان، ایجاد یک نظام همکاری و مساعدت بین‌المللی به منظور تأیید دولت‌های متعهد کنوانسیون در کوشش‌هایی است که به خاطر حفاظت و تشخیص میراث فرهنگی خود مبذول می‌دارند.»

ثبت آثار از طریق یک کمیته بین‌الدول به نام کمیته میراث جهانی صورت می‌پذیرد که اعضای آن از میان کشورهای عضو کنوانسیون 1972 انتخاب می‌شوند. این کمیته تقاضای  دولت‌ها برای ثبت آثار را بررسی و در صورت احراز شرایط پیش‌بینی شده در کنوانسیون، تصویب می‌کند.

همچنین کمیته مزبور در موارد لزوم فهرستی تحت عنوان فهرست میراث جهانی در خطر شامل اموال مذکور فهرست میراث جهانی که نجات آنها عملیات عظیمی را ایجاب می‌کند و بدین منظور مساعدتی به موجب مفاد کنوانسیون درخواست شده است، تنظیم، تکمیل و منتشر خواهد کرد.

در فهرست آثار مورد خطر فقط قسمتی از میراث فرهنگی و طبیعی که بر اثر خطرات شدید و مشخص در معرض تهدید قرار گرفته‌اند، منظور خواهد شد. خطراتی از قبیل «انهدام ناشی از زوال سریع، طرح‌های عملیات وسیع عمومی یا خصوصی، توسعه سریع شهری و جهانگردی، خطر انهدام به علت تغییرات حاصل از بهره‌برداری یا تملک زمین، ویرانی ناشی از عوامل ناشناخته، متروک ماندن به هر دلیل، برخوردهای مسلحانه، مصایب و سوانح طبیعی، آتش‌سوزی‌های دامنه‌دار، زلزله، ریزش زمین، فوران‌های آتشفشانی، سطح آب سیلاب‌ها و تلاطم امواج.»

بخشی از حمایت‌هایی که از آثار جهانی صورت می‌پذیرد، به شکل مالی و از طریق صندوق میراث جهانی به عمل می‌آید. منابع این صندوق از طریق سهمیه‌بندی اجباری یا داوطلبانه اعضای کنوانسیون و وجوه پرداختی، عطایا و هبه دولت‌ها، مجامع بین‌المللی، دستگاه‌های عمومی یا خصوصی و اشخاص تأمین می‌شود.

سایر حمایت‌ها عبارت است از کمک‌های فنی و مطالعاتی، در اختیار گذاردن کارشناسان و نیروی انسانی لازم، تربیت کارشناسان در همه سطوح و تهیه تجهیزات فنی.

در کنار این گونه حمایت‌های بین‌المللی، برای کشورهای عضو کنوانسیون و دارنده آثار جهانی  وظایف روشنی در نظر گرفته شده که متأسفانه در ایران تا حد زیادی نادیده انگاشته می‌شود.

در ماده 4 کنوانسیون آمده است:«هر یک از دولت‌های عضو کنوانسیون حاضر می‌پذیرد که تعهد، تشخیص، حمایت، حفاظت و شناساندن میراث فرهنگی واقع در قلمرو خود... و انتقال آن به نسل‌های آینده در وهله اول وظیفه همان دولت است و برای نیل به این هدف دولت مذکور با توسل به حداکثر امکانات موجود خود... بذل مساعی خواهد کرد.»

گرچه سازمان میراث فرهنگی کشور به عنوان نماینده دولت ایران در کنوانسیون 1972 یونسکو، اقدامات در‌خوری را برای شناسایی و تشکیل پرونده ثبتی آثار تاریخی انجام داده و ثبت جهانی این آثار مرهون همین تلاش‌هاست، اما چنین می‌نماید که معرفی آثار جهانی در سطح عمومی به درستی صورت نپذیرفته و خصوصاً آثاری مانند زیگورات چغازنبیل، تخت سلیمان و بیستون به شدت ناشناخته مانده‌اند.

اما از اینها مهم‌تر یادآوری الزامات ثبت جهانی یک اثر به سازمان‌های دولتی و خصوصی است که ظاهراً یا به انجام نرسیده یا توأم با موفقیت نبوده است. بند الف از ماده 5 کنوانسیون 1972، «اتخاذ یک سیاست کلی به منظور تفویض سهمی به میراث فرهنگی و طبیعی در زندگی اجتماعی و گنجانیدن امر حمایت این میراث در برنامه‌ریزی عمومی کشور» را از کشورهای عضو خواستار است.

اکنون تنها نشانه‌های اندکی از تحقق این خواسته به چشم می‌آید و جدا از سازمان میراث فرهنگی، مجموعه دولت (به معنای اعم کلمه و نه قوه مجریه) نه فقط حمایت میراث جهانی ایران را در برنامه‌ریزی عمومی کشور به نحو جامع نگنجانده، بلکه بسیاری از سازمان‌های وابسته یا تحت اشراف دولت، خود عامل تهدید این آثار هستند.

برای مثال در سال‌های  اخیر انفجارهای ناشی از عملیات اکتشاف به وسیله شرکت ملی نفت تا چند صدمتری زیگورات چغازنبیل پیش رفته و اثری را که از 28 سال پیش به این سو تحت حفاظت بین‌المللی بوده، با آسیب روبه‌رو ساخته است.

همچنین احداث برج 12 طبقه موسوم به جهان‌نما در حریم تاریخی میدان نقش جهان اصفهان باعث اعتراض‌های مکرر (و البته نافرجام) سازمان یونسکو و کشورهای عضو شده است.

در مورد بیستون نیز انجام برخی فعالیت‌های صنعتی آلوده کننده محیط در نزدیکی آثار تاریخی بیستون نوعی نادیده گرفتن الزامات کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان است.

بسیاری از سازمان‌های دولتی نسبت به تعهدات بین‌المللی دولت در موضوع میراث فرهنگی بی‌تفاوت یا ناآگاهند و غالباً هشدارهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور را نادیده می‌گیرند.

از این گذشته بیشتر مسئولان محلی در استان‌ها اطلاعی از ضوابط و الزامات حقوقی ثبت آثار تاریخی در فهرست میراث جهانی ندارند و بیش از آن که حفاظت از این آثار برایشان مهم باشد، به فکر پیشبرد پروژه‌های محلی مانند احداث قطار شهری یا ساخت واحدهای صنعتی هستند.

این ناآگاهی گاه تا بدانجا پیش می‌رود که چندی قبل یکی از مدیران شهری اصفهان در برابر اعتراض حقوقی و قانونی  یونسکو به احداث برج جهان‌نما گفته بود ما به یونسکو اجازه دخالت در امور شهر اسلامی اصفهان را نمی‌دهیم.

بدین ترتیب شاید بهتر باشد سازمان میراث فرهنگی به موازات ثبت جهانی آثار، تمهیداتی را برای فراگیر شدن حفاظت از آنها در سطح ملی صورت دهد و مجلس و دولت را نسبت به اتخاذ تصمیماتی قاطع در این باره متقاعد سازد؛

زیرا همان‌گونه که ثبت جهانی آثار باعث اعتلای فرهنگی ایران در جامعه بین‌المللی است و مساعدت‌های فراملی را به همراه دارد، نقض مکرر ضوابط حقوقی ناظر براین آثار خدشه‌ای جدی به موقعیت فرهنگی کشور در مجامع فرهنگی بین‌المللی وارد می‌سازد.

کد خبر 4249

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز