که برنامههای داوطلبان برای چهار سالی که قصد نشستن بر کرسی سبز مجلس را دارند چیست؟
تجربه انتخابات کشور در نزدیک به سه دهه اخیر نشان می دهد آنچه در عصر انتخابات بیش از هر چیز برای جذب آرای مردم لازم است، برنامه های ارائه شده از سوی احزاب،گروه ها و یا نامزدهاست.با این وجود، چیزی که در عرصه انتخابات زیاد محسوس نیست برنامه های کسانی است که داوطلب ورود به مجلس می باشد.این وضعیت،کار رای دهندگان در انتخاب نمایندگانی که باید برای مدت چهار سال بر سرنوشت قوه قانونگذاری کشور حاکم شوند را بسیار مشکل می کند.
در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز که از مدتها قبل مباحث پیرامون آن آغاز شده و کم کم به نقطه اوج می رسد نیز همین روال جاری است. از تابستان امسال که به تدریج حال و هوای انتخابات بر فضای سیاسی کشور سایه افکنده ،بسیاری از بحث های جناح های سیاسی کشور برای این انتخابات بر مدار نام های موجود در فهرست نامزدهای این یا آن حزب، گروه و اتئلاف سیاسی و به ویژه بر نام فرد یا افرادی که می توانند به عنوان سر لیست این یا آن حزب و گروه و ائتلاف قرار گیرند چرخیده است.
به جرات می توان گفت در این مدت آنچه که بیش از همه مورد غفلت قرار گرفته ارائه برنامه های سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی و اجتماعی از سوی این یا آن حزب و گروه برای اداره جامعه در چهار سالی است که آمادگی اشان را برای در دست گرفتن قوه مققنه طی آن اعلام کرده اند.
علت بی برنامگی چیست؟شاید بتوان علت اصلینبود برنامههای منسجم انتخاباتی را در مولفههای فرهنگ سیاسی و تاریخ جامعه ایران جستجو کرد. در تاریخ گذشته ایران مردم جایگاهی در اداره امور جامعه نداشتهاند.آنها به عنوان رعایاییمحسوب میشدهاند که در برابر قدرت بیحد و حصر حاکمان هیچ اراده و اختیاری نداشتهاند.
در چنان شرایطی آنان همیشه برای رفع مشکلات خویش منتظر قهرمانان اسطورهای بودهاند تا همچون رستم با اتکا بر زور بازوی خویش به میدان آیند و کاستیها را برطرف کنند.طبیعی است در این نگرش چنین قهرمانانی بیش از آن که به برنامه نیاز داشته باشند به نیروی ذهنی و بدنی فردی متکیبودهاند.شاید هنوز هم تحت تاثیر این نگرش است که با وجو د اینکه نزدیک به سه دهه از انقلاب اسلامی و تجربه مردم سالاری گذشته است ، برخی از افرادی که در عرصه انتخابات حاضر میشوند دم از رفع یکجای همه مشکلات آن هم یکشبه میزنند.
باید واقعیت را پذیرفت. واقعیت های سیاسی، اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی امروز جامعه ما جایی برای قهرمانان اسطورهای که یک تنه با زور فکر و بازوی خویش به مصاف همه مشکلات بروند باقی نگذارده است.شاید به علت درک صحیح این واقعیت ها بوده که مردم دریافته اند که برای حل مشکلات جامعه نباید منتظر قهرمانان اسطوره ای باشند.
در عصر مردمسالاری قهرمانان واقعی خود مردم هستند.آنها با اتکای به خرد جمعی خویش و اقتدار ملی قادر به رفع هر گونه مشکل خواهند بود.اما پرسش این است که این قهرمانان واقعی چگونه باید به مصاف مشکلات بروند.یکی از راههایی که تجربه عقلایی بشر کارآمدی آنرا در پرتو آزمونهای متعدد نشان داده است "انتخابات"است . اما برای این که انتخابات از عرصه انتخاب قهرمانان به عرصه انتخاب برنامهها تبدیل شود یک عنصر دیگر سیاسی نیز لازم است و آن احزاب سیاسیاند.
جامعه ما تا این واقعیت را به خوبی درک نکند که بین نظام انتخاباتی و وجود احزاب سیاسی واقعی و قدرتمند و نه شکلی یا موسمی ارتباط وثیقی وجود دارد به طوری که این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند، همیشه در زمان انتخابات اعم از انتخابات مجلس،شوراها و ریاست جمهوری با مشکل احزاب بدون برنامه،گروههای خلق الساعه و ائتلاف های بی انسجام و نامزدهای بیبرنامه روبهرو خواهد بود .عدم ارائه برنامههای منسجم و دقیق از سوی احزاب ،گروهها و نامزدها در رقابت های انتخاباتی عوارض منفی گستردهای میتواند به دنبال داشته اشد.
اولین معضلی که بیش از هر کس دامن خود نامزدها را میگیرد تبدیل نقد برنامهها به نقد افراد است.طبیعی است در جو ملتهب انتخابات این وضعیت بازی سیاسی را به نازلترین سطح تنزل میدهد که در آن بسیاری از ارزش های اخلاقی و انسانی قربانی میگردد.
علاوه بر این، فقدان برنامهها زمینه را برای عوام فریبی و فرصتطلبی فراهم میکند.وقتی که برنامهای در کارنباشد از آن سو نقد آن نیز امکانپذیر نیست. در چنین شرایطی میدان برای شعارهای کلی و وعدههای جذاب فراخ میشود.[سیری در شعارهای انتخاباتی مجلس ششم] هر کس در طرح چنین شعارها و وعدههایی هر چند بیبنیاد بتواند گوی سبقت را برباید بهتر میتواند خود را بیشتر مطرح کند.
مشکل مهم دیگر فقدان برنامه احزاب ،جناح ها و گروههای سیاسی حاضر در عرصه انتخابات این است که رای دهندگان نمی توانند به راحتی تفاوت های موجود بین دیدگاهها ،نگرش ها و رویکردهای احزاب و گروهای مختلف را- که برای یک انتخاب آگاهانه از اهمیت زیادی برخودار است - درک کنند و در پرتو چنین وضعیتی ممکن است آراء تحت تاثیر شرایط احساسی و غیر عقلانی قرار گیرد.
همچنین فقدان برنامه احزاب،جناح ها،گروه های سیاسی و نامزدهای حاضر در عرصه انتخابات ارزیابی عملکرد آنان پس از انتخاب شدن و بدست گرفت قدرت را نیز بیسار مشکل می کند.در این شرایط آنان سعی دارند واقعیت عملکرد خود را به عنوان اهداف تعیین شده قبل از انتخابات تلقی کنند و بدین طریق از نقد و ارزیابی بگریزند.