دکانی که این روزها با همت «سیروس سلمانی» داماد مرحوم آقا هادی هنوز چراغش روشن است و همچنان به مدد ایده این کاسب خلاق و کارآفرین، افراد مستعد و جویای کار از گرمای تنور این مغازه نان سر سفره میبرند. سیروس سلمانی برای جذب نیروی کار و کشف استعدادهای تازه در هنر تنورسازی و پخت نان، به گوشه وکنار کشور سفر میکند و از طریق فضای مجازی، برای آنها کارآفرینی میکند. در این گزارش سری به مغازه این کاسب زدیم و با او درباره حال و هوای محله و شیوه کسب و کارش به گفتوگو نشستیم.
چند قدم بعد از میدان قزوین، داخل خیابان قلمستان، مغازه مرحوم آقا هادی از آن دست مغازههایی است که با همه تغییرات به وجود آمده در خیابان و مغازههای اطرافش، هنوز به شکل سابقش باقیمانده است. سیروس سلمانی شماره تلفن ۵ رقمی حک شده روی شیشه مغازه که هنوز دست نخورده نشان میدهد و تنور صحبت را با یادی از آقا هادی گرم میکند: «خدا رحمت کند، سال ۱۳۴۰ بود که پدر همسرم سرقفلی این مغازه را خرید. از همان دوران مغازه را به پاتوق کارهای خیر تبدیل کرد. در آن روزها، میدان قزوین و خیابانهای حوالی آن پر از گاراژهای مسافربری شهرهای زنجان، قزوین و قم بود. تلفن مغازه مرحوم چشم امید بسیاری از کارگران و مسافران گاراژهای مسافربری بود. هرکسی که پیغامی داشت یا در انتظار خبری از عزیزانش بود، یک تماس با مغازه کافی بود تا از عزیزانشان خبری بگیرند. روزهای جمعه کارگران برای تماس گرفتن با خانوادههایشان مقابل مغازه صف میکشیدند. برای زنده ماندن نام آقا هادی، اسم مغازه و حتی فضای مغازه را هم تغییر ندادم.»
- خیابان قزوین نیم قرن پیش
صحبت از حال و هوای قدیم خیابان قلمستان و رونق صنفهای مختلف در این خیابان، حسابی گل انداخت. همراه با خاطرات آقا سیروس، به روزگار نیم قرن پیش میدان قزوین وگاراژهای مسافربری رسیدیم. او تعریف میکند: «وجود گاراژهای مسافری در مــیدان قزوین که زمانی دروازه ورودی شهر تهران بود، فرصت خوبی برای راهاندازی بازار فروش لوازم مصرفی مانند، پارچه، لباس و مراکز تفریحی و سیاحتی مانند رستورانها و سینماها شد. میدان قزوین و راسته قلمستان چیزی شبیه خیابان لالهزار بود. هنرمندان، مردم، مسافران شهرهای مختلف که راهی تهران میشدند، برای گردش و سیاحت سری هم به میدان قزوین میزدند.»
- تنور و ابزارآلات سنتی قدیمی
بعد از گذر از حال و هوای نوستالژی میدان قزوین، نوبت به تعریف از شیوه کسب و کار و ابزارآلات قدیمی حرفه نانوایی میرسد. آقا سیروس بالشتک پارچهای رنگارنگی را نشان میدهد و درباره تفاوت کاربرد بالشتک نان لواش و تافتون توضیحاتی میدهد. او در ادامه معرفی کارش، تنورهای گلی گوشه مغازهاش را نشان میدهد و میگوید: «قدیمها خبری از تنورهای ماشینی، وردنههای برقی و دستگاههای چندکاره همزن آرد نبود. کارها به شیوه کاملاً سنتی با کلی نیروی انسانی انجام میشد.
بیشترین ابزار مورد استفاده در نانواییها بالشتک نان برای پخش خمیر و قرار دادن آن داخل تنور بود، که بیشتر زنجانیها به آن «چکه» میگویند، وردنه، سیخ دنده سوراخکن، کارتک، روپوش نانوایی، پارچه ابر، بیشترین ابزار کاربردی نانواییها بود. در کنار آن شاید در یک نانوایی در حدود ۹ تا ۱۰ نفر مشغول کار بودند. خوراک اصلی مردم هم بیشتر نان بود. برای مثال حداقل هر نانوایی در هفته احتیاج به چند بالشتک نان داشت.» ساخت بالشتک نان از آن دست ابزارهای جالب و پرفروشی بود که کاسب کارآفرین همسایه ما به آن اشاره میکند:
«قدیمترها سبد این بالشتکهای نان لواش را افراد هنرمندی در تبریز با دست میبافتند و به تهران میفرستادند. در همین مغازه نیز کارگران با ابر و پارچه بالشتکهای نان را با دست میدوختند و به مشتریها میرساندند. اما امروز تختههای سهلایی و منگه، کار کارگران را حسابی آسانتر کرده است. سبد نان تافتان را هم با چوب «مروا» میبافتند و بیشتر شبیه دمکنی بود.»
- سفرهای کارآفرینی
این روزها با جایگزین شدن ماشین در بیشتر مشاغل و نیز کارهای عادی و روزمره زندگی استفاده از نیروی انسانی کاهش فراوانی پیدا کرده است. آقا سیروس از آن دست کاسبانی است که ترجیح میدهد با کشف و به کارگیری ایدههای تازه، چراغ کسب و کارش روشن بماند و افراد زیادی هم به واسطه این روشنایی نانی سر سفره ببرند. او درباره ایدههای کارآفرینیاش توضیح میدهد: «این روزها استفاده از تنور و پخت و نان، فقط به نانواییها ختم نمیشود. متأسفانه گاهی خمیر نانها کیفیت چندانی ندارد و بعضی از نانوایان هم از «جوزقند» برای ورآمدن خمیر استفاده میکنند. این ماده آسیب زیادی به سلامت معده میزند. برای مثال بعضی از افراد به تجویز پزشک باید نان سالم بخورند.
بنابراین این افراد نمیتوانند از نان این نانواییها استفاده کنند. این افراد بیشک به نصب تنور در خانه نیاز پیدا میکنند. افرادی هستند که برای صنعت تنورسازی، حرفهای زیادی برای گفتن دارند. در یکی از سفرهایم به استان زنجان، بانویی را دیدم که برای ساخت تنور از پشم بز هم استفاده میکرد. زنان سرپرست خانوار و جوانان زیادی را میشناسم که دنبال راهاندازی یک لقمه نان حلال هستند اما دستشان خالی است. سرمایه چندانی برای راهاندازی یک شغل درآمدزا را ندارند.
به همین دلیل تصمیم گرفتم برای این دست افراد کاری انجام دهم. کاری که در آن حرفی برای گفتن داشته باشم. برای همین کارم را با سفر به گشتوگذار در شهرها و روستاهای مختلف و حتی روستاهای اطراف تهران شروع کردم.»همسایه کارآفرین ما، برای ارتباط بیشتر با افراد جویای کار و استفاده از تجربههای صنعتگران هنر نانوایی، به مدد راهاندازی سایت اینترنتی و فضای مجازی به موفقیت خوبی دست پیدا کرده است و توانسته برای افراد زیادی کارآفرینی کند. او همچنان برای زنده ماندن صنعت و هنر نانسازی سالم تلاش میکند و از همه افرادی که در این زمینه تخصصی دارند، حمایت میکند.
نظر شما