بسیاری مدام، از موضعی اخلاقی، مردمی را که در صف خرید خودرو، بنزین، گوشت، دستمال کاغذی، ماکارونی، برنج و نظایر آن میایستند، نکوهش میکنند، بدون آنکه برای یک پرسش مهم، پاسخی ارائه دهند؛ چرا برای خرید خودرو، گوشت، مواد شوینده و دستمالکاغذی صف میکشیم؟
هر یک از کارشناسان بسته به موقعیت و فضای فعالیت خود دلایلی برای این موضوع برمیشمرند. در این میان کارشناسان حوزه علوم اجتماعی نظیر سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران که پیش از این با همشهری گفتوگو کرده، معتقدند پایینبودن سرمایه اجتماعی و نااطمینانی نسبت به آینده، دلیل این موضوع است. علم اقتصاد و دانش بهدست آمده از نحوه عمل بازارها هم، پاسخ خود را برای تشریح ماجرا دارد، که اتفاقا موید نظر کارشناسان حوزه علوم اجتماعی است.
طبق اطلاعات مرکز آمار ایران، میانگین سهم مسکن و حاملهای انرژی در سبد تورم ۳۵.۵درصد، سهم خوراکیها ۲۶.۶درصد، حملونقل ۹.۴درصد، پوشاک و کفش ۵درصد و لوازم خانگی ۴درصد است. البته هریک از این نسبتها بسته به موقعیت جغرافیایی و محل سکونت مصرفکنندگان، میتواند متفاوت باشد. مثلا آمارها نشان میدهد میانگین سهم خوراکیها در سبد هزینه روستاییها ۳۸درصد و میانگین سهم این بخش در استانی نظیر سیستان و بلوچستان ۵۵درصد است.
این اطلاعات نشان میدهد در مجموع و بهطور میانگین در سراسر کشور این ۵سبد هزینهای، ۸۰درصد از کل درآمد خانوارهای ایرانی را میبلعد. پس هرگونه نوسان قیمت در این سبد هزینهای، قاعدتا بالاترین نگرانی را در سطح جامعه بهوجود میآورد؛ چنانکه پژوهش انجامشده در سال۹۶ در سطح شهر تهران نشان میدهد در میان عوامل استرسآور برای شهروندان، نگرانی از ناتوانی در تأمین معیشت، یکی از ۶ عامل اصلی استرسزا بوده است. تجربه عمومی هم عامل مهمی در توسعه صفهای خرید و رشد تعداد مشارکتکنندگان در مسابقه افزایش قیمت است. در یک سال گذشته قیمتها بالا رفته است.
برای مثال قیمت برنج پیش از عید کیلویی ۱۶ تا ۱۹هزارتومان بوده، حالا به کیلویی حدود۲۰ تا ۲۷هزارتومان رسیده است. از نظر علم اقتصاد، علت اصلی رشد قیمتها، نامتعادلبودن کفه عرضه و تقاضاست. در بازار یک اصل مسلم وجود دارد؛ هرگاه عرضه کاهش یابد، قیمتها رشد میکند. مهمترین عامل رشد قیمت همین بیتعادلی روند عرضه با تقاضای خرید با نیت مصرف، ذخیرهسازی یا حفظ ارزش پول است.
برای روشنشدن بحث، اوضاع چند بازار گوناگون را بررسی میکنیم. قیمت خودرو در ۴۰روز گذشته تا ۴۰درصد رشد را تجربه کرده، محاسبات گروه اقتصاد و بورس همشهری نشان میدهد؛ کاهش تولید، ناشی از تامیننشدن برخی قطعات، تحتتأثیر تحریمها، عامل اصلی نابسامانی بازار خودرو بوده، چنانکه آمارهای جدید ارائهشده به بورس، افت تولید در صنعت خودروی ایران را تأیید میکند.
بر مبنای این اطلاعات رسمی که در همشهری پردازششده، مقدار تولید خودرو در نخستینماه امسال ۴۵درصد کاهش یافته است. مشاهده میکنید کاهش ۴۵درصدی تولید در فروردین، موتور محرک رشد ۴۰درصدی قیمت در بازار فروش خودرو بوده؛ پس هیچ افسانه دیگری، حتی اگر از زبان مسئولان دولتی بیان شود، قابل پذیرش نیست.
داستان دیگری را دنبال میکنیم، قیمت مرغ در ماههای اخیر، نوسان بسیاری داشته، بهطوری که شب عید نوروز حتی تا مرز هرکیلوگرم ۱۷هزار تومان هم بالا رفت، اما واکنش وزارتخانههای مرتبط دولتی به این ماجرا چه بود؟ آنها فروش مرغ را به قیمتهای بالاتر از ۱۱هزار و ۵۰۰تومان، ممنوع کردند.
ظاهرا این اقدام تا همین هفته جاری جواب داده بود، اما واقعیت چیز دیگری است؛ خبرهای دریافتی نشان میدهد مرغدارانی که با افزایش هزینههای تولید مواجه شدهاند، بهدلیل زیاندهی ناشی از قیمتگذاری دولتی، مدتی است جوجهریزی را متوقف کرده، یا کاهش دادهاند، نتیجه معلوم است؛ تولید و عرضه مرغ در آینده نزدیک کاهش خواهد یافت و همانطور که گفتیم، کاهش عرضه احتمالا در آغاز تابستان، نتیجهای جز افزایش قیمت را بههمراه نخواهد آورد.
متأسفانه همه کسانی که مردم را با چوب اخلاق شماتت میکنند و همه مسئولانی که همچنان ناآگاهانه گرانی را عامل تورم میدانند و نه برعکس، به این نکته توجه ندارند که علتالعلل همه نااطمینانیها نسبت به آینده و تلاش برای ذخیرهسازی ارزاق و هدایت نقدینگی به بازارهای رو به رشد نظیر خودرو، دلار، طلا، مسکن و نظایر آن، افزایش ریسکهای سیستماتیک است. ریسکهای سیستمی باعث شده خانوارها در مسابقهای ظاهرا بیپایان برای حفظ قدرت خرید و عقبنماندن از قافله رشد قیمتها شرکت کنند.
روند افزایش قیمتها در یک سال گذشته بهگونهای بوده که هرچه زمان گذشته، هرکس که سرمایهگذاری نکرده و عاقبتاندیش نبوده، عقب افتاده، هرچند این مسابقه درنهایت برندهای نخواهد داشت، اما فعلا همه نوک بینی خود را میبینند. البته واقعیت نزدیکتر این است که مصرفکنندههای ایرانی، که بسیاری از آنها از منطق ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک بیخبرند، به شکلی غریزی در تلاشند از کاهش ارزش نقدینگی خود جلوگیری کنند، در نتیجه وارد صفی میشوند که در کوتاهمدت کمی آرامش به خانواده آنها تزریق میکند.
بار دیگر به پرسش اول بحث بازمیگردیم؛ چرا در صف میایستیم و پله به پله گرانتر میخریم و در مسابقه رشد قیمت شرکت میکنیم؟ با توضیحاتی که ارائه شد، حالا قاعدتا پاسخ تاحد زیادی روشن است؛ میزان ریسکهای سیستماتیک در اقتصاد ایران افزایش یافته، در این میان گاه مانند آنچه بر سر بازار مرغ آمد، تصمیمهای غیردقیق مدیران دولتی، ریسک فعالیت اقتصادی را بالا برده و گاه مانند آنچه بر سر بازار خودرو، طلا، ارز و حتی برنج آمده، بالا رفتن ریسک، بر اثر تحولات بیرونی،
بازارها را متلاطم کرده است. پس در نهایت راهچاره نیز مشخص است؛ اگر میخواهیم مشکل اقتصاد، به معنی صف و تورم و رشد قیمت حل شود، باید ریسکهای سیستماتیک کاهش یابد. کاهش ریسک سیستماتیک در یک بخش مستلزم بهکارگیری مدیران کاربلد در صنعت و کشاورزی و اقتصاد و البته اتخاذ سیاستهای صحیح اقتصاد رقابتی و شفاف است، نه افتادن در چاه ویل اقتصاد دولتی و کنترلی که فساد و رانت ایجاد میکند و در حوزه دیگر الزاما فقط تدوین سیاستهای دقیق در عرصه دیپلماسی.
نظر شما