همان اتفاقی که در تمامی سطوح و اقشار جامعه شاهد آن بودیم. از کارگر و دانشگاهی تا ارتشی و نظامی دچار نوعی دگرگونی ذهنی و فکری شدند؛ به گونهای که با شکستن ساختار غلط گذشته پا در مسیر آزادی و سرافرازی گذاشتند.
اما ابرقدرتها که از این بت شکنی (برداشتن غل و زنجیراز ذهنها و دلهای مردم) به هراس افتاده بودند، با ترساندن مردم خاورمیانه که کم و بیش با ادبیات اسلامی آشنا هستند سعی کردند با انگاره صدور انقلاب، مردم منطقه را بترسانند.
پروفسور برت فرگنر- ایران شناس معروف اتریشی- در بیان روحیه ایرانیان میگوید، اگر از آلمانیها بپرسید قدرت آلمان تا کجاست، میگویند تا جایی که شنی تانکهای آلمانی میتوانند بروند، اگر از فرانسویها بپرسید میگویند تا برد مؤثر گلوله توپهای فرانسوی و اگر از اعراب بپرسید میگویند تا جایی که قدرت شمشیر هایمان عمل میکند؛ اما در مقابل ایرانیها گرچه صاحب تمدن و قدرتهای عظیم مادی بودهاند هیچ گاه خود را امپراتور و امثال اینها نخواندهاند، ایرانیها همواره از اصطلاح «قلمروی ایران» یاد میکنند.
قلمرو، به دو معنا یکی به معنای حکم و فرمان حکومتی و دیگری به معنای گستره تفکر و اندیشه که اتفاقا ایرانیها در هر دو مورد سر آمد بودهاند. بنابراین در این معنا قدرت ایران تا جایی از جغرافیای جهان بودهاست که قلم و فکر و اندیشه ایرانی رفته و این بسیار عمیقتر و ماندگارتر از تصرف نظامی و استیلای سیاسی بودهاست.
حال در سیامین فجر پیروزی انقلاب اسلامی، روحیه ایرانی و تفکر اصیل اسلامی چنان با هم عجین شدهاند که بیاغراق میتوان از قلمروی انقلاب اسلامی یاد کرد. در این معنا هر جای این جهان که سخن از برقراری عدالت و مقابله با استکبار و ظلم و تجاوز میرود، قلمروی انقلاب اسلامی محسوب میشود.
بسیار سعی کردهاند انقلاب اسلامی را ایرانی و شیعی معرفی کنند و حدود آن را به مردمی خاص و در جغرافیایی محصور، محدود کنند. بسیار سعی کرده و میکنند ایران ترسی و اسلام هراسی را در جهان ترویج دهند و به هزاران شعبده در پی آنند که نور اسلام را خاموش کنند اما آشکار است که هر روز به طرفداران و حامیان انقلاب اسلامی (که همان افرادی هستند که غل و زنجیرها از فکر و دلها زودوده شدهاست) افزوده میشود.
در تفکر انقلاب اسلامی، در حرکت ابراهیمی با هدف آزاد کردن فکر و روح آدمیان، توقف و رکود بیمعنی است و نمیتوان آن را با ملاکهای مادی، سنجید.
انقلاب اسلامی در پویش تاریخی خود نوع جدیدی از انسان را به جهانیان معرفی میکند؛ در این تفکر سلحشوری و عزت نفس انسان، فوق سایر ارزشها است و انسان مومن معتقد، چون بندگی خدا را میکند اساسا نمیتواند در مقابل قدرتهای این جهان، سر تسلیم فرود آرد.
از این منظر کل مناسبات اجتماعی اعماز فردی و گروهی دگرگون میشود. گرچه در مقابله با انقلاب اسلامی معمولا برامور نظامی و امنیتی تکیه میشود و مقولاتی از این دست، دستمایه سیاستهای ضد انقلاب و ضد ایرانی میشود اما به واقع همه این ترفندها برای بازگرداندن آب رفته از جوی است.
غل و زنجیری که از دلها و مغزهای مردم زدوده شدهاست، تحقق اهداف سلطه گران را غیرممکن کردهاست.
* معاون فرهنگی و روابط عمومی
سازمان عقیدتی سیاسی ارتش