جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۸۶ - ۲۰:۰۶
۰ نفر

ایوب آقاخانی*: تئاتر را دوست دارم. این عشق من و حرفه من است.

 اما چه کنم که جوهر و کاغذ، خودنویس و مداد، امان و امکان سیلان از شاخه‌ای به شاخه دیگرش را از من گرفته است. بیشتر نویسنده‌ام.

این را خانواده صمیمی تئاتری‌ام خوب می‌دانند. کارگردانی هم می‌کنم. برایم مهم است و بیش از هر چیز به حدی از کارگردانان نمایشنامه‌هایم، کم‌لطفی به آثارم دیده‌ام که ترجیح می‌دهم هر به چند گاه، (بخوانید سالی یک بار) کاری از خودم را روی صحنه ببرم.

اشتباه نکنید؛ لطف همه نسبت به نمایشنامه‌های من زیاد است و آن‌قدر زیاد که از حد لیاقت من گاه فراتر می‌رود.

اما نتیجه نهایی کمتر مرا ارضاء می‌کند. اجراهای معدودی در این سالیان از نوشته‌های من رخ داده که همدوش کارگردانش، از اثر راضی باشم. به هر رو...

ایمان دارم تئاتر، هر گوشه‌اش را هم بگیری خوب است. امروز پس از 5سال فاصله از آخرین بازیم روی صحنه تئاتر، بار دیگر بازیگرم.

نقش محوری «گرگرز ورل» در نمایشنامه «مرغابی وحشی» هنریک ایبسن که با بازنویسی نادر برهانی و آرش پارساخو  اجرایش کرده‌ایم.

نقش جذاب و وسوسه‌انگیز «گرگرز»، برای یک دورخیز دوباره بازیگرانه، برایم مغتنم بود و دوست‌تر می‌داشتم که این وسوسه را کنار دوستان دیرینم که زبان مشترکی داریم فرو بنشانم که به لطف خدا، شد.

چیزهایی در این نمایشنامه قیاسی صناعی  ایبسن هست که به دلایل شخصی مورد توجه من هستند. شاید به همین دلیل بازی در این نمایش برایم لذتی دو چندان داشت.

این را اضافه کنید به خستگی‌ام از تصدی اجرایی در تئاتر و شرایط فرهنگی موجود. همه اینها سبب شد، لذتم از این اجرا و این نقش و این مسئولیت، بیش از حد نرمال باشد.

تعارف که نداریم؛ تا اینجایش می‌شود نوک دماغ خود را دیدن. برای چه روی صحنه‌ایم؟ مقصود از این بازی‌ها چیست؟ سؤال  من همین است که بیایی و 5 روزی توی صحنه دلبری کنی و به قول ظریفی روح این بنوازی و قلب آن بشکنی؟

کوس رسوایی این و آن بزنی و مشت بر طبل عدل بکوبی؟ آنگاه چه؟ جواب این پرسش من، تنها نزد مخاطب است و بس!

اگر من مهره‌ای شده باشم از موتوری که قرار است با کوبش و کار خود سرانجام به ذهن و تن رنجور و توان محدود مخاطبمان تلنگری بزند که «دریاب مسئله زمانه من و تو در این خاک «فقر» است و همین «فقر» عمر آرمان‌هایمان را یک شبه کرده.»

او در این رهگذر، از حضور و کشف بخردانه لحظه‌ها در بازی من لذت ببرد، پس آقای من، همان شده که می‌خواستم. پس دیگر چه بنویسم بیش از این؟!

*نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر

کد خبر 44101

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز