در ورزشگاه خانگی الشباب تمام تماشاگرانی که بازی دو تیم الشباب و الجزیره را از نزدیک تماشا میکردند، هرچند اغلب خوشحال به خانههای خود رفتند، اما آنها هم اعلام کردند که توقع بیشتری از این بازی داشتند. حتی کارشناسان شبکههای ورزشی امارات هم به نوعی از این بازی انتقاد کردند. در حقیقت دیداری که قرار بود بهترین بازی فصل شود، بسیار کسلکننده بود. موضوعی که دو بازیکن ایرانی تیم الشباب هم به این مسئله اعتراف میکنند.
ایمان مبعلی میگوید: «ما خودمان انتظار داشتیم که این بازی خیلی بهتر شود.»
جواد کاظمیان هم این را تأیید میکند: «فکر میکنم حساسیتهایی که ایجاد شده بود تاثیر خود را گذاشت…»
این دیدار سه گل به همراه داشت. دو گل از آن تیم الشباب و یک گل هم از الجزیره. این دیدار خیلی سوژه نداشت که بازیکنان ایرانی بخواهند روی آن مانور دهند، اما همین که این تیم موفق شده حساسترین بازی فصل را ببرد و قهرمانی نیمفصل اول دوری الامارات شود، خودش کلی است.
این تیم از سال 95 تا به حال قهرمان لیگ شده و اتفاقی که سهشنبهشب افتاد گام محکم این تیم برای رسیدن به قهرمانی و شکستن این طلسم بود. مبعلی میگوید: «میهمانان زیادی به ورزشگاه آمده بودند و برای ما خیلی مهم بود که این بازی را ببریم.»
- آقای مبعلی، در مورد این بازی حرف میزنید؟
خیلی حساس بود و همین حساسیت باعث شد که بازی خیلی قشنگ از آب در نیاید. ما در این بازی سه امتیاز را میخواستیم که به آن رسیدیم. فکر میکنم خیلی حرفهایتر از الجزیره عمل کردیم. موفق شدیم این سه امتیاز را به دست بیاوریم. در نیمه دوم ما بد بازی نکردیم.
- و تو هم بعد از 4 هفته در لیگ گل زدی.
خودم اعتراف میکنم که خیلی شانس آوردم که پنالتیام رفت توی گل. موقعی که ضربه را زدم گلر حریف مسیر توپ را خیلی خوب تشخیص داد. خودم فکر میکردم شاید بگیرد، اما چون ضربهام را محکم زدم نتوانست آن را مهار کند. اگر کمیآرامتر میزدم شک نکنید که گلر الجزیره توپ را میگرفت. به هر حال بعد از این چند هفته خودم دوست داشتم که گل بزنم و از این بابت خوشحالم.
این را قبول داری که تیم شما هم شانس آورد؟ ضربه یکی از بازیکنان الجزیره در دقایق پایانی خورد به تیر دروازه.
بله، من خودم فکر کردم که این توپ گل شد. بعد از این اتفاق دیگر الجزیره روحیهاش را از دست داد. ولی این تیم انصافا از تیمهای خوب لیگ است و فکر میکنم آنها رقیب اصلی ما در راه قهرمانی هستند.
- در مورد جو بعد از بازی حرف میزنی؟
جو خیلی خوبی بود. بعد از اینکه داور سوت پایان بازی را به صدا درآورد سریع به رختکن تیم رفتم، اما در آنجا هم پر از تماشاچی بود. در خیابانهای دبی هم مردم جشن گرفته بودند. البته بعد از بردهای تیم معمولا طرفداران با ماشین در خیابانها میچرخند و جشن میگیرند.
- فکر میکنی تیم شما قهرمان شود؟
من میدانم که در نیمفصل دوم تیم ما کار خیلی سختتری دارد. ما بازیهای خیلی سختی را پیشرو داریم. فکر میکنم تازه بخشی از راه را رفتهایم و باید در نیمفصل خیلی بیشتر از این تلاش کنیم. ولی الشباب نشان داد که مستحق قهرمانی در لیگ است. شاید خیلیها بگویند که تیم ما شانسی به اینجا رسیده، اما مگر تیمها به ما امتیاز میدهند؟ ما در تمام بازیها زحمت کشیدیم و به اینجا رسیدیم. یک تیم مگر چند وقت میتواند شانسی در صدر جدول باشد؟
ما الان ماههاست که در صدر هستیم و این نشان میدهد که تیم ما شایسته قهرمانی است.
- شنیدیم که در این بازی مصدوم شدی…
بله، در نیمه اول مچ پایم را دوباره زدند. همان جایی خورد که قبلا درد میکرد. همانطور که میدانید در بازی الظفره مچ پای مرا زدند و از آن روز تا به حال این مصدومیت خوب نشده. در بازی الجزیره هم من با درد برای تیم بازی کردم. در نیمه اول بازیکن حریف مرا زد، اما با اسپری و پمادی که روی پایم زدند بهطور موقت درد را فراموش کردم. اما بعد از بازی درست و حسابی نمیتوانستم راه بروم. الان هم مشکل دارم. دارم فیزیوتراپی میکنم و بعید است که به بازی این هفته تیم برسم.
- در این باره با مربی حرف زدی؟
باید حرف بزنم. به هر حال من در این مدت اصلا استراحت نکردم. با پزشک تیم حرف زدم و گفت باید 10 روز استراحت کنی. باید این را به مربی تیم هم بگویم. احتمالا در مقابل حتا بازی نکنم تا این مصدومیت خوب شود. الان یک ماه است که مدام مچ پایم درد میگیرد و باید یک فکری برایش بکنم. از طرفی بازی حتا هم بازی سنگینی نیست. تیم آنها امسال در لیگ خوب نتیجه نگرفته و فکر کنم بدون من هم این بازی را ببریم.
«مربی مرا بازیکن آزاد نمیگذارد. در الشعب که بودم مربی تیم به من میگفت که تو بازیکن آزاد هستی. هر کاری دوست داری در زمین بکن. برو به چپ به راست یا بزن به دفاع حریف. خلاصه در آن تیم خیلی راحت بازی میکردم، اما در الشباب من محدود شدهام. باید در دفاع شرکت کنم. البته کار مربی تیم ما خیلی حرفهای است و نمیتوان از این بابت به او خرده گرفت.
من به فوتبال خودم عادت کردهام، اما فکر میکنم وقتش رسیده که این نوع فوتبال بازی کردن را یاد بگیرم.» با اینکه در بازی الجزیره مربی تیم به جواد توصیه کرده بود که بیشتر در کار دفاعی شرکت کند، اما به خوبی در هنگام حمله نفوذ میکرد و اتفاقا موفق شد گل اول این تیم را به ثمر برساند. او در نیمه دوم این بازی خیلی کار دفاعی میکرد و در مجموع عملکرد خوبی برای الشباب داشت. حرفهای جواد در مورد بازی الجزیره بسیار جالب است. او خیلی راحت حرفهایش را میزند و میگوید: «من هم قبول دارم که در این بازی دو تیم بد کار کردند.» جواد در توضیح این بازی ضعیف حرفهای جالبتری میزند....
- میتوانی توضیح بدهی که چرا بازی زیبا نشد.
حساسیت روی بازی خیلی تاثیر گذاشته بود. ولی من به یک نتیجه جالب در این بازی رسیدم و آن این بود که دو تیم از هم میترسیدند. هم ما میترسیدیم حمله کنیم و هم تیم آنها. در واقع هیچیک از دو تیم جرأت حمله کردن را نداشتند. باز هم نیمه دوم بهتر از نیمه اول بود. تیم ما خیلی تاکتیکی کار کرد. با حوصله بازی کردیم و برنامه اصلی تیم این بود که روی ضدحمله به گل برسیم.
- تیم شما چرا دفاعی بازی کرد، مگر در این بازی میزبان نبودید؟
شما این را هم در نظر بگیرید که تیم الجزیره از تیمهای خیلی خوب لیگ است. باید قبول کنیم که این تیم از الشباب هم قویتر است. مربی تیم ما خیلی باهوش است و در این بازی هم ترکیب تیم را دفاعی چید. قرار بود که روی ضدحمله به گل برسیم. فکر میکنم این تاکتیک جواب داد و ما موفق شدیم ببریم.
- در مورد گلی که زدی حرف بزن. با اینکه بازیکن حریف خیلی خوب روی توپت تکل کرد، اما خیلی قشنگ گلش کردی.
فقط همین را بگویم که اگر آن توپ را هرجور دیگر میزدم فکر نکنید که گل نمیشد. من عادت دارم که همیشه وقتی توپ را میگیرم استپ میکنم یا به سرتوپ میزنم، اما در آن صحنه تا توپ رسید یک ضرب آن را به جناح مخالف زدم. گل خوبی بود چون به هر حال بعد از چند هفته دوباره به گل رسیدم. خیلی دوست داشتم در این بازی گل بزنم. بازی خیلی مهمی بود و خدا به من کمک کرد که گل بزنم.
همشهری امارات