به گزارش ایسنا، دکتر محمد نقیزاده در افتتاحیه کنفرانس بینالمللی مطالعات چین، به مقایسه ضمنی ژاپن، چین و ایران پرداخت. وی ضمن انتقاد از اینکه در ایران در مطالعات کشورشناسی به مسائل روز و اعداد و ارقام روز و نظریهها نگاه میشود، اصل کار را بر اساس علل و روند دانست که اعداد و ارقام نتیجه آن است. به گفته دکتر نقیزاده، مبانی فکری و فلسفی توسعه کشورهاست که اهمیت دارد و افزود: «در ایران بهجای دنبالکردن الگوی کشورهایی مثل ژاپن، چین، هند یا اندونزی، باید مبانی فکری-فلسفی توسعه این کشورها را جستجو کرد و بهجای مباحث نظری، فکر را به نسل بعد انتقال داد.»
این استاد ژاپنشناس، دهه ۱۹۷۰ را پرتنشترین و پراتفاقترین دهه در قرن نوزدهم و بیستم در جهان خواند که برای مطالعه تحولات کشورها، دههای بسیار مهمی است. در این دهه چین مناسبات خود را با آمریکا تقویت کرد. بهدنبال آن ژاپن نیز خود را به آمریکا نزدیک کرد. چین همچنان خود را کشوری در حال توسعه میداند، نه توسعهیافته. با این عنوان همچنان بهدنبال دریافت حمایتهای آمریکاست و تقویت نیروهای متخصص خود بوده و هست، نه دریافت کمک مالی از این کشور.
دکتر نقیزاده در ادامه سخنان خود به شباهتهای چین و ژاپن در جریان توسعه خود اشاره کرد. نخست آنکه آنچه اهمیت دارد مبانی فکری و نگرش است، نه نظریه. ژاپن در ۱۵ سال و چین در ۴۰ سال این روند را طی کردند و به موفقیت امروز خود دستیافتند.
شباهت دوم در این است که هردو سرمایه اولیه را از بخش کشاورزی گرفتند. در بحث تأمین سرمایه اولیه، ژاپنیها از سرمایههای خارجی ترس داشتند و از پسانداز ملی استفاده کردند. ۸۰ درصد سرمایههای اولیه توسعه چین از طریق چینیهای ساکن در خارج از چین تأمین شده است. آخرین جنبه بررسی دکتر نقیزاده، قطع رابطه طلا با دلار و جداشدن از خامفروشی و صادرات مواد خام بود. به باور وی همچنان قدرت در علوم پایه در دست آمریکاست، زیرا علوم پایه هزینهبر است در حالی که فناوری درآمدزاست.
دکتر نقیزاده ابراز امیدواری کرد با پیگیری دکتر عاملی و تکیهگاه علمی دکتر شاهنده، بهزودی رشته مطالعات چین در دانشکده مطالعات جهان دایر شود.
نظر شما