آنها خودشان را بزرگتر از تیم و بزرگتر از فدراسیون میبینند و حتی سرمربی و رئیس را مجبور میکنند با خواستههای آنها هماهنگ شوند. در گذشته فوتبال از این ورزشکاران کم نداشت، لگدهایی که در اعتراض به تعویضها به بطریهای آب و ساکهای ورزشی و پزشکی زده شد، کم نبودهاند. همین لگدها جایگاه آنها را در تیمها محکمتر میکرد و هوادارانشان را هم که همیشه حق را به این ورزشکاران میدادند، متعصبتر. بازیکنانی هم بودند که خیلی رو بازی نمیکردند اما در پشت پرده نقش تعیینکنندهای داشتنند؛ اینکه چه بازیکنی در تیم باشد و چه بازیکنی نباشد و یا حتی اینکه کدام مربی روی نیمکت بنشیند.
اگر امروز فوتبال کمتر از قبل نگران بازیکنسالاری است، بهخاطر اتفاقاتی است که در این چند سال در این رشته افتاده. نخستین اتفاق شاید برخوردی باشد که کارلوس کیروش با مهدی رحمتی داشت. روزی که رحمتی اردوی تیم ملی در مقدماتی جامجهانی۲۰۱۴ را ترک کرد و گفت فعلا نمیخواهد در تیم ملی بازی کند، هیچکس تصور نمیکرد آخرین حضور او در تیم ملی باشد.
کیروش روی حرفش ایستاد و همین موضوع کمک کرد تا بقیه حساب کار دستشان بیاید و توجیه شوند که نمیتوانند روی حرف سرمربی حرف بزنند. کیروش همین کار را با هادی عقیلی هم کرد. آن روزها بهنظر میرسید رحمتی و عقیلی ستارههای بدون جایگزین تیم ملی فوتبال باشند. مرد پرتغالی اما ثابت کرد که این تصور اشتباه است. تیم او بدون این ۲ستاره در ۳بازی سخت پیروز شد و به جامجهانی۲۰۱۴ رفت.
اگر پیش از کیروش فوتبال چند تکستاره داشت که هم در تیم ملی حرف اول را میزدند و هم در تیم باشگاهیشان، حالا بیشتر بازیکنان ملی یا به واسطه دوتابعیتی بودنشان یا بهخاطر لژیونر شدن، خارج از ایران بازی میکنند. آنها در این باشگاهها تا اندازهای اخلاق حرفهای را یاد گرفتهاند و از این نظر رشد کردهاند. نبود آنها در لیگ ایران هم دلیل شده تا هواداران فرصت چندانی برای بزرگ کردن ستارهها نداشته باشند. فوتبال ایران در این چندساله به حدی بازیکن داشته که اگر یکی را از دست بدهد نگران پر کردن جای خالی او نباشد. همه شرایط کنار هم دلیل شده تا کسی خودش را نفر اول فوتبال ایران نداند.
با اینکه بهنظر میرسد قدرت ستارههای فوتبال کمتر از قبل شده اما در رشتههای غیرفوتبالی حالا ستارهها نقشی پررنگتر از گذشته پیدا کردهاند؛ نفراتی که حتی روسای فدراسیونها هم در مقابل آنها کوتاه میآیند. سعید معروف، احسان حدادی، کیانوش رستمی و تا حدودی حامد حدادی و صمد نیکخواه بهرامی و سعید عبدولی را میشود در این جمع قرار داد.
از همان سالهایی که موفقیت والیبال شروع شد، صحبت از این بود که معروف اختیاراتی بیش از یک بازیکن عادی دارد.
کسانی که از معروف طرفداری میکنند میگویند او فقط وظیفه کاپیتانیاش را انجام میدهد. کاپیتان والیبال وظیفه سنگینتری نسبت به کاپیتانهای رشتههای دیگر دارد؛ بیشتر از بقیه با سرمربی در ارتباط است و لقب مربی دوم را دارد.
حتی در زمین نقشش مهمتر از مربی است و میتواند نظرش را اعمال کند. این کاپیتان اگر پاسور هم باشد، قدرت مضاعفی پیدا میکند. این طرفداران صحبت دیگری هم دارند؛ اینکه فدراسیون جهانی برای گسترش والیبال به فدراسیونها تأکید کرده است که هوای ستارههایشان را داشته باشند. آنها میگویند فدراسیون برای دهها بازیکن هزینه میکند ولی یک نفر آنها معروف میشود و این حق اوست که جایگاه ویژه داشته باشد.
اما آیا معروف حق دارد به رئیس فدراسیون هم توهین کند؟ زمانی که احمد ضیایی رئیس فدراسیون بود و امیر خوشخبر را از سرپرستی تیم ملی برکنار کرد، کاپیتان تیم ملی والیبال در اینستاگرام نوشت: «کسی رو گذاشتن تو رأس کار که سرعت تخریبش خوب باشه و اصلا نفهمه چیکار داره میکنه. اصلا این آدم شعور درک مسائل رو نداره. نه بهدلیل اینکه زبان والیبال سخت باشه یا من خیلی پیچیده حرف زده باشم؛ نه، فقط قدرت فهمش رو نداره.
سکوت کردیم که قبل بازیهای آسیایی و جامجهانی تیم ضربه نخوره ولی بعد این همه ندانمکاری، برکناری سرپرست تیم بدترین اتفاق ممکن بود. امیدوارم قبل از اینکه داستان ملانصرالدین و حیوون روی پشت بوم خونهش تکرار بشه، وزارت محترم ورزش سریعا قانون بازنشستهها رو اجرا کنه که این آقا فکر نکنه هر کاری دلش بخواد میتونه بکنه. به امید روزی که دیگه آدمهای نالایق رو تو پست ریاست نبینیم. »با وجود این جملات توهینآمیز که حتی ممکن بود پیگرد قضایی داشته باشد، فدراسیون والیبال بعد از برکناری ضیایی، نهتنها معروف را بازخواست نکرد، که سرپرست برکنارشده تیم ملی را دوباره دعوت بهکار کرد!
- هزینه لاکچری
در دوومیدانی هم احسان حدادی یکهتاز است. او تنها ورزشکاری است که برای این رشته مدال المپیکی گرفته. مدال نقره المپیک لندن این فرصت را به احسان داده که خواستههای متفاوتی از فدراسیون داشته باشد. هرچند او قبل از این مدال و بهخاطر قهرمانیهای آسیایی و برنز جهانی شرایط متفاوتی داشت اما بعد از المپیک جایگاه خاصتری برای خودش تعریف کرد. حدادی در این چندساله با کادرفنی اختصاصی خودش کار کرده، مربیاش را خودش انتخاب کرده و محل اردوهایش را هم همینطور.
بودجه سالانه فدراسیون دوومیدانی کمتر از ۴میلیارد تومان است. بیش از ۳میلیارد تومان این بودجه فقط به احسان حدادی اختصاص داده میشود. او در ماههای گذشته رابطه تیرهای با مدیران فدراسیون پیدا کرده، چون حاضر نشدهاند ۵میلیارد تومان بودجه درخواستی او برای آمادهسازی قبل از المپیک را بپذیرند. گروهی به حدادی حق میدهند که همه شرایط و امکانات را برای تمرین کردن داشته باشد اما بعضی هم از وضعیت اردوهای او شاکی هستند. آنها میپرسند اگر احسان فقط بهدنبال تمرین خوب است چرا بهجای آمریکا در لهستان که بهترین مرکز برای پرتابگران دیسک است، تمرین نمیکند؟
انتقاد اصلی به احسان حدادی این است که خودش را بالاتر از فدراسیون میداند و برای حل مشکلاتش نه با رئیس فدراسیون که فقط با رئیس کمیته ملی المپیک و وزیر ورزش وارد مذاکره میشود. او اخیرا در مصاحبهای مدعی شده بود که بهتر از رئیس فعلی فدراسیون، این رشته را مدیریت خواهد کرد. این جملات شایعه نامزدیاش در انتخابات پیشروی فدراسیون را جدیتر میکند.
- عبدولی، حامد حدادی و نیکخواه بهرامی
در کشتی، سعید عبدولی بعد از باخت در المپیک لندن که هنوز هم روی عادلانه بودن یا نبودن داوری بحث زیاد است، خودش را محق میداند هر وقت که بخواهد در اردوی تیم ملی شرکت کند، اگر در انتخابیها هم کشتی نگیرد به اردوی تیم ملی دعوت میشود و... کیانوش رستمی هم قبل از المپیک ریودوژانیرو حساب خودش را از فدراسیون و تیم ملی جدا کرد. او بهتنهایی تمرین میکند و حتی برای تمرینات هزینه جدایی از کمیته ملی المپیک میگیرد. حامد و صمد فوقستارههای بسکتبال ایران هستند. هرچند آنها به اندازه سعید معروف و احسان حدادی قدرت ندارند ولی در مقاطعی علیه مربیان تیم ملی و فدراسیون موضع گرفتهاند.
آخرین مورد در رونمایی از اسپانسر و لباس تیم ملی اتفاق افتاد که نه حامد حدادی در عکسهای دستهجمعی این مراسم بود و نه صمد نیکخواهبهرامی. آنها به بهانه اینکه کار دارند، قبل از عکس گرفتن به رختکن رفته بودند. در جنجالهایی که چند ماه اخیر در بسکتبال به راه افتاده و رد پای صمد و حامد هم در آنها دیده شده، جامعه بسکتبال بیشتر خود فدراسیون را مقصر میداند. بسکتبالیها معتقدند که در دوره محمود مشحون هر چقدر هم که او در دیگر زمینهها ضعف داشت، اجازه نمیداد هیچکس خارجی از محدوده وظایفش اظهارنظری داشته باشد.
- رؤسای ضعیف
در همه موارد میشود به رؤسای فدراسیونها ایراد وارد کرد. منتقدان میگویند اگر این رؤسا مدیریت میدانستند و بلد بودند چطور با ورزشکار برخورد کنند، ورزشکاران هم حد و حدودشان را میدانستند. در داستان سعید معروف خیلیها خود مربیان و محمدرضا داورزنی را مقصر میدانند. آنها معتقدند در دورهای که ولاسکو سرمربی تیم ملی بود، معروف در کار او دخالت نمیکرد اما زمانی که کواچ سرمربی بود معروف همهکاره شد و حتی حالا که کولاکوویچ سرمربی است، قدرت دست اوست.
با کم و زیاد شدن اقتدار مربیان بوده که معروف هم جایگاه بهتری برای خودش تعریف کرده است. در این میان نباید نقش داورزنی، رئیس سابق فدراسیون والیبال و معاون فعلی وزیر ورزش را هم نادیده گرفت. گفته میشود دوستی معروف با پسر داورزنی در این حمایت بیتأثیر نبوده است.
- قدرتی که اینستاگرام میدهد
رسانههای جدید هم در قدرت گرفتن ستارهها بیتأثیر نبودهاند. در سالهایی که رضازاده به وضعیت حقوقش و غذای رستوران اعتراض میکرد و حمایت میشد، همه میدانستند که وزنهبرداری ایران ستارهای غیر از او ندارد اما کیانوش رستمی با چه اطمینانی سرکشی میکند؟ بهنظر میرسد مخاطبانی که کیانوش رستمی، احسان حدادی، سعید معروف و بقیه در فضای مجازی و بهخصوص در اینستاگرام دارند و حمایتی که آنها میکنند، در نحوه برخورد آنها بیتأثیر نیست. وقتی معروف به رئیس فدراسیون میتازد و نزدیک به ۲میلیون نفر از او حمایت میکنند، فدراسیون چطور میتواند برای او جلسه کمیته انضباطی تشکیل بدهد؟
بهنظر میرسد رؤسای فدراسیونها و حتی مسئولان کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش نگران واکنشهای افکار عمومی هستند. اگر سال آینده احسان حدادی نتواند در المپیک مدال بگیرد و مدعی شود که فدراسیون به درخواست ۵ میلیاردیاش توجه نکرد و بهخاطر همین نتوانسته خوب آماده شود، حتما افکار عمومی از او حمایت میکند و کسی شاید از احسان نپرسد که پرتابگران بزرگ دنیا چقدر برای فدراسیونشان هزینه دارند؟ همه بودجه یک سال یک فدراسیون را برای یک ورزشکارشان میگذارند؟ یا اگر سعید معروف یک روز کنار گذاشته شود، حتما هستند کسانی که پشت او بایستند و فدراسیون را مجبور کنند تصمیمشان را عوض کنند. همه میدانند که فعلا والیبال ایران پاسوری بهتر از سعید ندارد و تا سالها مجبور است به شرایطی که سعید میخواهد تن بدهد و حتی رئیس فدراسیون عوض کند.
نظر شما