فلسفه به مجموع آرا و نظریات اندیشمندان درباره هستی یا جهان، شناخت و ارزش اطلاق میشود. در این معنا، فلسفه، رشتهای از دانشهای بشر تلقی میشود. باید دید آیا کودکان از لحاظ توان عقلی در سطحی قرار دارند که بتوانند با آرا و نظریات فیلسوفان آشنا شوند. بدون تردید طرح نظریات فلسفی یا آنچه در مکتبهای مختلف فلسفی مطرح شده است، برای کودکان و نوجوانان نه جالب است و نه با سطح رشد عقلانی آنها تناسب دارد(1).
نگارنده 4 جنبه را در کار فیلسوفان متمایز ساخته است. این جنبهها عبارتند از:
1– فعالیتهای خاص
2– روشهای معین
3 - ویژگیهای فکری معین
4- استنباط فیلسوفان از هستی، شناخت و ارزش.
همانطور که گفته شد، معمولا فلسفه را مجموع نظریات فیلسوفان درباره موضوعهای بالا میدانند. بهنظر ما در جنبههای دیگر کار فیلسوفان، میتوان روشهایی را که با تجربیات کودکان و نوجوانان سازگار باشد، مطرح کرد. اکنون 3 جنبه مختلف کار فیلسوفان را مطرح میکنیم و مواردی را که میتوان در آموزش کودکان و نوجوانان از این جنبهها استفاده کرد، میآوریم.
جنبه اول به صورت فعالیتهای خاص در کار فیلسوفان مشاهده میشود. این فعالیتها عبارتند از:
1 - تحلیل زبان و فکر، 2 - ترکیب، 3 - انتقاد، 4 - بررسی ارزشها، 5 - سیر عقلانی و 6 - تفسیر یا بسط نظریات علمی
در برخی فعالیتها میتوان نکتههایی را به کودکان و نوجوانان آموخت.
در تحلیل زبان، هدف مشخصکردن مفاهیم کلمات است(2). کودک بهتدریج بین خود و دنیای خارج فرق میگذارد. ابتدا دنیای خارج در نظر او پیچیده و درهم است و خود را جدا از این عالم مبهم و پیچیده نمیبیند.
کودک میان موجودات زنده و غیرزنده تفاوت نمیگذارد. بهتدریج خود را جزئی از عالم خارج حس میکند و در اثر برخورد با اشیا، مفاهیم تازه وارد ذهن او میشود. تکامل دستگاه عصبی طفل و رشد قوه بیان او موجبات رشد عقلانی وی را فراهم میسازد و محیط اطراف او بهتدریج برای طفل معنا و مفهوم خاصی پیدا میکند.
مشاهده اشیا و مقایسه آنها، بهتدریج قدرت تعمیم و بررسی مفاهیم کلی را برای کودک میسر میسازد. اواسط دوره کودکی (6 تا 12 سالگی) معمولا چند هزار مفهوم در ذهن خود دارد.
به کمک این مفاهیم، قدرت تفکر کودک توسعه مییابد و بهتدریج درباره خود و محیط خود اظهارنظر میکند. مربیان بهتدریج میتوانند از این فعالیتهای فلسفی استفاده کرده و به کودکان و نوجوانان در درک نسبتا درست برخی مفاهیم، کمک کنند.
مراد از «تحلیل فکر» یا «تحلیل نظر»، روشنکردن پایهها و مبانی هر نظر است. این فعالیت پیچیدهتر از مشخصساختن مفاهیم است اما در جریان رشد، کودکان و نوجوانان بهتدریج درباره امور مختلف اظهارنظر میکنند.
مربیان باید باتوجه به تجربیات آنان، کمکم پایه و اساس برخی گفتهها را برای آنها روشن کنند.
در اجرای فعالیتهای ترکیبی، میتوان کودکان و نوجوانان را بهتدریج با اجزای یک شیء آشنا کرد؛ مثلا در شناختن مفهوم «درخت» توجه به اجزای آن (ریشه، ساقه، برگ، شاخه و میوه) برای کودکان جالب است. آنها بهتدریج ارتباط اجزای یک شیء را با هم درک میکنند.
انتقاد به عنوان یک فعالیت دیگر در زندگی کودکان و نوجوانان مطرح میشود. منظور از «انتقاد» در اینجا «ارزیابی رفتار» است.
کودکان بهتدریج اهمیت راستگویی و پرهیز از دروغگویی را فرا میگیرند. در پوشیدن لباس و در بازی، همکاری با همسالان، توجه به دلایل یک نوع رفتار بهتدریج برای کودکان و نوجوانان میسر است.
خوب و بد و مفیدبودن یا زیانبخشبودن یک عمل یا شیء در زندگی کودکان و نوجوانان بهتدریج مطرح میشود. باتوجه به تجربیات کودکان باید بهتدریج به آنها کمک کرد تا ارزش امور را درک کنند.
سیر عقلانی نیز در زندگی کودکان و نوجوانان اهمیت ویژه دارد. چنان که در کتاب «روانشناسی تربیتی» آوردهام، فعالیتهایی که مربوط به ادراک و فهم، تشکیل مفاهیم و بررسی معانی کلی، تفکر و تعقل و پیشبینی و استنتاج و تعیین هدف و انتخاب وسیله و اقدام به حل مسائل است، جزء جنبه عقلانی شخصیت آنها قرار دارد.
باید توجه داشت که جنبه عقلانی شخصیت کودکان و نوجوانان، پایه جنبه اجتماعی، عاطفی و اخلاقی ایشان را تشکیل میدهد. مربی باید با توجه به سطح فهم کودکان و برخوردهای مختلف آنها به ایشان کمک کند تا درباره رفتار خود فکر کنند و قبل از عمل، نتیجه کار خود را پیشبینی کنند.
در انجام دادن اینگونه فعالیتها، باید متناسب با سطح رشد و تجربیات کودکان و نوجوانان رفتار کرد. باید توجه داشت که کودکان در سایه تجربه، امور مختلف را فرا میگیرند.
تجربه، محدود به فعالیتهای حسی نیست. ضمنا کودکان و نوجوانان در فعالیتهای خود منفعل نیستند؛ به سخن دیگر، تجربه بهطور کلی تاثیر متقابل فرد و محیط است. فرد ضمن اینکه تحتتاثیر محیط قرار میگیرد، بر محیط نیز اثر میگذارد، محیط را به صورتی خاص درک میکند و رویدادها، اشخاص و حوادث را برای خود به صورتی معین درمیآورد.
مربیان باید توجه داشته باشند که کودکان از ابتدا تحتتاثیر انگیزههای فطری و تجربیات خود، در برابر حوادث، واکنشهای مختلف ابراز میدارند.
در آموزش کودکان و نوجوانان باید به نقش خود آنها توجه کرد و از آنها انتظار نداشت که حالت پذیرندگی داشته باشند و آنچه را مربی میگوید، بپذیرند. باید توجه داشت که ادراک کودکان از خود و دیگران ابتدا سطحی است و با واقعیت وفق نمیدهد.
مفهوم زمان و مکان برای کودکان روشن نیست. اینگونه امور را کودکان و نوجوانان بهتدریج فرا میگیرند.
نکته اساسی در آموزش، توجه به تفاوتهای فردی در کودکان و نوجوانان است. در آموزش کودکان و نوجوانان باید توجه داشت که رشد عقلانی با حفظ مطالب و پذیرش آنچه ارائه میشود، تفاوت دارد. همچنین تمرین، تکرار و تقلید، دلیل بر رشد عقلانی افراد نیست. باید بهتدریج افراد را تشویق کرد که به صورت عقلانی با امور مختلف برخورد کنند.
دومین جنبه از کار فیلسوفان که در آموزش کودکان و نوجوانان میتواند موجبات رشد آنها را فراهم کند، روش برخورد آنان با مسائل و امور مختلف است. مربیان باید توجه کنند که یکی از فعالیتهای مهم فیلسوفان معرفی روشهای اساسی در برخورد با امور است.
به سخن دیگر، این فیلسوفان بودند که روشهای استقرایی و قیاسی را مطرح کردند. منطق، بیانکننده اندیشههای اساسی فیلسوفان و اندیشمندان در برخورد با امور مختلف زندگی است. آشنایی کودکان با امور جزئی و شناختن هر امر با استفاده از حواس، ذهن و تشکیل مفاهیم، مستلزم استفاده از روش استقرایی است. در عین حال، باید توجه داشت که استقرا، زمینه قیاس را فراهم میکند. مطالعه موارد، وسیله تعمیم مفاهیم کلی است.
تشکیل مفاهیم کلی و تطبیق آنها بر موارد نیز در رشد عقلانی کودکان و نوجوانان تاثیر فراوان دارد. علاوه بر آشنایی به روش استقرایی و قیاسی باید کودکان را با روش حل مسئله نیز آشنا کرد.
اندیشیدن به معنای برخورد با موقعیت ناهنجار، غیرعادی و پیچیده است. در فرایند اندیشیدن، فرد پس از برخورد با چنین موقعیتی درصدد مشخص کردن مسئله یا مسائل موجود در موقعیت برمیآید و آنها را به صورت روشن و واضح بیان میکند.
پس از بیان مسئله باید برای پیداکردن راهحل یا راهحلها اقدام و در این زمینه نیز باید اطلاعات مرتبط با مسئله را جمعآوری کرد. در اینجاست که فرد اندیشمند از تجربیات شخصی، آرا و تجربیات دیگران و قدرت تخیل خود استفاده میکرده و نسبت به حل مسئله اقدام میکند.
کودکان و نوجوانان را نیز میتوان با این روش ـ یعنی روش حل مسئله ـ آشناکرد. بدون تردید باید سطح تجربیات و رشد کودکان و نوجوانان را هم در نظر گرفت.
جنبه دیگر کار فیلسوفان ـ که در آموزش کودکان و نوجوانان باید مورد توجه مربیان باشد ـ خصوصیات فکری آنها یا روح فلسفی است.
خصوصیات روح فلسفی را میتوان تحت عناوینی چون تردید منطقی، کنجکاوی، ژرفاندیشی، دید گسترده، سعه صدر، ترقیطلبی، وحدت شخصیت و طرفداری از ارزشهای انسانی مورد بررسی قرار داد. پارهای از این خصوصیات را میتوان از طریق فعالیتهای کودکان و نوجوانان در نحوه تفکر آنها به وجود آورد یا تقویت کرد.
کودکان کنجکاو هستند. آنها سؤال طرح میکنند و میل دارند امور را به طور عمیق مطالعه کنند. آنها علاقه به درک ارتباط امور دارند. کودکان علاقه دارند خود به حل مسئله خویشتن اقدام کنند. کودکان و نوجوانان میل دارند از تجربیات پدر و مادر و خواهران و برادران بزرگتر از خود استفاده کنند. آنها بهتدریج یاد میگیرند که در برخی امور تردید کنند.
کودکان و نوجوانان در جریان رشد در زمینههای مختلف با مسائلی روبهرو میشوند؛ برای مثال، چرا بعضی افراد دروغ میگویند؟ چرا برخی افراد از آزار رساندن به دیگران لذت میبرند؟ چرا در برخورد با اندک ناملایمات عصبانی میشویم؟ چرا از کنترل عواطف خود عاجزیم؟ چرا در سازگاری با جمع دچار اشکال هستیم؟ چرا از درک امور ساده عاجزیم؟ چرا از نیروی تفکر در زندگی استفاده نمیکنیم؟ چرا قدرت پیشبینی نداریم؟ چرا در حل مسائل، عاقلانه عمل نمیکنیم؟ چرا با دیگران همکاری نمیکنیم؟ طرح این پرسشها زمینهای را فراهم میکند تا مربیان از فرصتهای مناسب استفاده کرده و برخی خصوصیات روح فلسفی را در کودکان و نوجوانان تقویت کنند.
بهنظر ما در فرایند رشد، مربیان میتوانند با استفاده از فعالیتهای خاص، روش معین و ویژگیهای فکری فیلسوفان به آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان بپردازند
منابع:
1 - شریعتمداری، علی، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، انتشارات امیرکبیر، چاپ بیست و دوم، 1383.
2 - شریعتمداری، علی، روانشناسی تربیتی، انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم، 1380.
3 - شریعتمداری، علی، فلسفه - مسائل فلسفی، مکتبهای فلسفی، مبانی علوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، 1376.
4 - s, Idn Rabertson, Types of thinking, 1999, Rautlege. New York
پینوشتها:
1 - نگارنده برای فلسفه بهعنوان آنچه فیلسوفان انجام میدهند، جنبههای مختلفی را در کتاب «فلسفه: مسائل فلسفی، مکتبهای فلسفی و مبانی علوم» ذکر کرده است. این جنبهها بهصورتهای گوناگون در کار فیلسوفان مشاهده میشوند.