بیتردید از سال ۱۹۸۹ که سازمان ملل متحد پیماننامه حقوق کودکان را تصویب و هرگونه سوءاستفاده و بهرهکشی اقتصادی از کودکان را ممنوع کرد انجمنهای بسیاری برای حمایت از این کودکان فعال شدند و مقالهها و گزارشهای مختلفی در رسانهها منتشر شده است اما هنوز نه تنها در ایران بلکه در خیلی از کشورهای اروپایی کودکان بسیاری مجبورند برای گذران زندگی کار کنند. متأسفانه آمار دقیقی از کودکانکار وجود ندارد. برخی کارشناسان تعداد آنها در تهران را ۱۳ هزار نفر تخمین میزنند که این رقم جدای از کودکانی است که در کارگاههای زیرزمینی توسط کارفرماها با حقوق کم به کار گرفته میشوند. کودکانی که بازی و شادی حق آنها است. آنها حق دارند خوب بپوشند و خوب بخورند و خوب زندگی کنند، اما انگار جز کارکردن، حق دیگری ندارند. پیداکردنشان کار سختی نیست. کافی است نگاهی به دوروبرمان بیندازیم تا آنها را ببینیم. کودکانی که به دلایل مختلف مجبور شدهاند نیمکتهای کلاس درس را رها کنند و وارد بازار مکاره کار شوند؛ همانهایی که پشت چراغ قرمز گل میفروشند و برای فروش فالهایشان التماس میکنند. زباله جمع میکنند، گدایی میکنند و خیلی کارهای دیگر که اگر انجام ندهند چرخ زندگیشان نمیچرخد. به قول معروف خیلی زودتر از موعد نانآور خانه شدهاند. کارشناسان مسائل کودک معتقدند، کار در سنین پایین نه تنها آزادی و حقوق کودکان را از بین میبرد، بلکه رشد جسمی و ذهنی او را کند میکندو این معضل برای همه یک زنگ خطر است، چراکه آنها هم عضوی از همین جامعهاند.
پیشگیری یا کنترل پدیده اجتماعی کودکانکار نیازمند ابزارهای ویژهای است که دستگاههای اجرایی، سازمانهای غیردولتی و خیریهای، نقش تأثیرگذاری بر آن دارند و در سالهای اخیر تلاشهای گستردهای برای حمایت از این کودکان انجام شده است اما به نظر میرسد برخی نگاهها و رفتارهای غیرکارشناسانه گروههای حمایتی دولتی از این کودکان شرایط را برای آنها دشوارتر کرده و در آینده سرخوردگی بیشتری نصیبشان کند. چه لزومی دارد در هر برنامه فرهنگی که بیشتر برای پر کردن بولتنکاری اجرا میشود پای کودکانکار به میان بیاید؛ فرقی ندارد روز کودک باشد یا روز حفظ محیطزیست و صدها مناسبت دیگر، کودکانکار باید جورش را بکشند. چنانچه همین هفته در یکی از مناطق غربی پایتخت از کودکانکار برای نظافت و کوچههای منطقه استفاده شده و این نهایت بیمهری در حق کودکانی است که خودشان کار کردن در کودکی را تجربه کردهاند. در حالی که ایجاد و گسترش مراکز شبه خانواده برای کودکانی که خانواده ندارند، آموزشهای فنی و حرفهای، ارائه خدمات مددکاری، حمایت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و... وظیفه نهادهای دولتی و غیردولتی حامی کودکان است.
نظر شما