که معتقد است: «اینکه به مردم بگوییم اگر x هزار تومان حقوق بگیرید، فقیر هستید، به جز آنکه از نظر روانی برای آنها مسئله ایجاد کند، چه فایدهای دارد؟»
مدتی است که سنت نو شدن در سال جدید دارد کار دستمان میدهد. مغازهها پر میشود از کالاهای تازه و ویترینهایی که سرگرم سرگیجه برچسبهای حراج پایان سالاند. ولی بسیاری از افراد باید دست در جیب نگه دارندو از کنار همه اینها بگذرند و یا میان انبوه کالاهای تازه، به خرید حداقلی، آن هم برای رفع نیازهای ضروری دلخوش باشند.
با وجود اینکه وزارت رفاه و تامین اجتماعی امسال از وظیفهاش در رابطه با اعلام آمار تازه از خط فقر در کشور طفره رفت، چند روز پیش کمیته مزد استان تهران، با پیش دستی خط فقر را ماهانه 600 هزار تومان ارزیابی کرد.
این در حالی است که مصری، وزیر رفاه و تعاون اجتماعی، حدود 5 ماه پیش ادعا کرد که تا پایان سال دیگر کسی زیر خط فقر شدید در کشور وجود نخواهد داشت.
بحران تامین معیشت
اقتصاددانان در تعریف خط فقر شدید که به قول وزیر رفاه قرار بود تا آخر امسال ریشهکن شود، اینگونه میگویند: «فقر مطلق به شرایطی گفته میشود که در آن هر فرد در تامین حداقل نیازهای پایه معیشت، که عدمتامین آنها وی را دچار مشکل میکند، ناتوان است.» در نتیجه خط فقر مطلق میزان درآمدی است که شخص با کمتر از آن نمیتواند احتیاجات اصلی خود را تامین کند.
بنا به آمارهای حدود 2 سال قبل وزارت رفاه، خط فقر برای خانوارهای 4 تا 6 نفره شهری 160 هزار تومان و برای خانوارهای روستایی با همین جمعیت، 130 هزار تومان برآورد شده بود؛ اما در سال 86، رشد قیمتها این رقم را به 600 هزار تومان رساند، در حالی که حقوق بسیاری از کارمندان و بازنشستگان، در این 2 سال تغییر قابلتوجهی نکرده است.
رشد بیسابقه قیمت مسکن و بالا رفتن اجارهها هم در این ماجرا بیتقصیر نبود؛ چراکه در کلانشهری چون تهران که اجاره بهای خانهای مناسب یک خانواده، چندصد هزار تومان هزینه برمیدارد، چطور میتوان ادعا کرد که کارمندی با حقوق ماهانه کمتر از 300 هزار تومان، به خط فقر شدید نزدیک نیست؟!
با این اوصاف، اثبات این فرضیه که بسیاری از خانوادههای ایرانی در سال جدید زیر خط فقر قرار میگیرند، چندان دشوار نیست؛ چون این روزها، بیشتر کارکنان دولت، حقوقی کمتر از 300 هزار تومان میگیرند و اقشار فرهنگی چون معلمان و روزنامهنگاران تا به دست آوردن درآمد کافی برای ساختن زندگی سالم فاصله زیادی دارند. این را معیارهای سازمان بهداشت جهانی که خط فقر را براساس توانایی در حفظ سلامت جسمی و روحی تعیین میکند، میگوید.
پاک کردن صورت مسئله
تعیین مرز دقیق فقر همیشه کار سادهای نیست. بسته به اینکه کدام مرجع چه شاخصهایی را ملاک قرار دهد، خط فقر متغیر است. گذشته از این، آمار نادرست و تفسیرهایی که برای توجیه این وضعیت انجام میگیرد، مشخص کردن خط فقر و تعداد واقعی فقرا در کشور را دشوارتر میکند.
امتناع نهادهای مسئولی چون وزارت رفاه اجتماعی از ارائه آمارها هم بر مشکل میافزاید، چرا که نتیجهاش تنها پاک کردن صورت مسئله از ذهنهایی است که هر روز و هر لحظه با آن درگیرند.
کلیترین تعریف فقر، ناتوانی در برآورده کردن نیازهای اولیه عنوان شده و در این میان دلایل بسیاری برای این معضل عنوان میشود. در این میان بیکاری جزء مهمترین دلیلهاست. البته داشتن کار هم به معنای فقیر نبودن نیست؛ چون وجود شغلهای فصلی یا کوتاهمدت و با درآمد کم بسیاری از شاغلان، این اجازه را به ما نمیدهد که داشتن کار را دلیلی بر تعادل وضعیت معیشتی خانوارها بدانیم.
گسترش فقر، تهدیدی برای سلامت
سازمان بهداشت جهانی، سلامت را توانایی در ایجاد رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی افراد معنا میکند، در حالی که این روزها بسیاری در تامین حداقل رفاه جسمانی هم درماندهاند، چه رسد به فراهم آوردن مقدمات برای حفظ سلامت روان که اصل قابل انکار جامعهای سالم است.از این گذشته، آفتی چون فقر، نرخ رشد آسیبهای اجتماعی چون بزهکاری، ایجاد مشاغل کاذب و... را بالا میبرد.
خط فقر روی نو بودن
اگر در روزهای شلوغی بازار، سری به نقاط پایینتر از مرکز شهر بزنیم، میبینیم همه چیز با تصورهای ما هماهنگ نیست. هنوز هم خانوادههای زیادی هستند که کمکم دارند بهدلیل ناتوانی در تامین حداقلها به گروه افراد زیر خط فقر وارد میشوند.این روزها خیابانها پر است از خانوادههایی که در تلاش برای یافتن احتیاجات هر سالهشان با قیمتهای مناسب ناکامند، اجناسی که گذشته از قیمتهای بالا کیفیت خوبی هم ندارند و حالا جای رسم هر ساله نو بودن را نگاههایی گرفته که تنها از کنار ویترینهای بیشمار مغازهها میگذرند، با پاکتهای خالی و جیبهای خالیتر.