دو سال قبل بازی او در «کافه ستاره» مورد توجه و تحسین مردم و منتقدان قرار گرفت و برای آن نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن شد.او امسال هم برای «کنعان» نامزد بهترین بازیگر زن نقش مکمل شد. این بازیگر که با مجموعه تلویزیونی تاریخی «سربداران» به تماشاگران معرفی شد، تا به حال در فیلمهایی مثل «گمشده»، «حریم مهرورزی»، «بگذار زندگی کنم»، «شنگول و منگول»، «دو فیلم با یک بلیط»، «اتل متل توتوله»، «خواهران غریب»و «محاکمه» بازی کرده است. به بهانه عید نوروز گفتوگوی سینمایی «دوچرخه» به صحبت با این هنرمند اختصاص دارد.
با رویا تیموریان در « کافه ستاره»
- عید برای شما چه معنی و مفهومی دارد؟
با تکیه به دانش استادانی که نسل به نسل دیدگاههای خودشان را به نسلهای بعدی تا به امروز منتقل کردهاند، من هم عید را به فال نیک میگیرم. جهان در کار عید شدن و نو شدن است و همیشه سعی میکنم در زندگی فراموش نکنم که من هم جزئی از این حرکت هستم. خودم را جدای از بقیه نمیبینم و همیشه این عید شدن و تازه شدن را در سطح خودم تجربه میکنم.
- عید چه ویژگی دارد که شما را جذب میکند؟
همه ما از این تحول و تولد دوباره لذت میبریم. در عین حال عید و بهار در خودش یک پیام هم دارد و به ما میگوید این جهان به کار نو شدن است. غافل نباش، پوست بینداز و بیدار و نو شو. خیلی خوب است که همه ما قالبهای کهنه و شاید پوسیده را کنار بگذاریم و تازه و نو شویم. در همین حال، تلاش میکنیم که نو فکر کنیم و تجربههای تلخ را تکرار نکنیم.
- چه چیز عید و بهار را بیشتر دوست دارید؟
چه چیزش را دوست ندارم؟ عید و بهار به قول حافظ مجمع خوبی و لطف است. تمام زیباییهایی را که آدمها در پندار خودشان دارند، در بهار و عید تجلی پیدا میکند. به همین دلیل است که بهار و عید را خیلی دوست دارم.
- در دوران کودکی و نوجوانی عیدها برای شما چگونه بود؟
دید و بازدیدهایش را خیلی دوست داشتم. چند تا دید و بازدید داشتم که جاودانه هستند و هیچ وقت آنها را فراموش نمیکنم. یکی از آنها دیدار با آقای داود پیرنیا (هنرمند دنیای موسیقی) بود که پدرم مرا با خودش برده بود. آن زمان متوجه نشدم که او چه شخصیت بزرگی است. بعدها که متوجه این موضوع شدم خیلی خوشحال بودم که توانستهام این انسان بزرگ و عزیز را از نزدیک ملاقات کنم. آن دور هم
جمع شدنهای فامیل را خیلی دوست داشتم. این روزها دیگر خبری از آنجور دور هم جمع شدنها نیست. فاصلههای مکانی و روحی زیاد شده و کمتر فرصتی پیش میآید که همه دور هم جمع شویم. از طرف دیگر زندگی آدمها آنقدر تند شده که به کارهای لازم نمیپردازیم. در این حرکت تند دچار روزمرگی شده ایم و اسمش را گذاشتهایم زندگی؛ از اصل خودمان دور افتادهایم. در این تکرار و ریتم تند از حقیقت زندگی دور شدهایم.
- حقیقت زندگی برای شما چیست و چه معنیای میدهد؟
حقیقت زندگی لبخند گرم و بامحبت پدربزرگ و مادربزرگ است. عواطف انسانی، مهرورزی، انسان بودن و به درد همدیگر خوردن است. عید این فرصت را ایجاد میکند که دوباره به هم نزدیک شویم و آن لبخندها را تکرار و تجربه کنیم.
- آن روزها چه چیز عید را بیشتر دوست داشتید؟
لباسهای نو و پول لای قرآن که از پدر عیدی میگرفتم. لباسها را بزرگترها برایمان انتخاب میکردند و همه ما شوق آن را داشتیم که عید بشود تا بتوانیم آنها را بپوشیم.
- حالا که از عیدی بگیر به عیدی بده تبدیل شدهاید، چه جور عیدی میدهید؟
کتاب را خیلی دوست دارم. کتاب چیزی است که میتوان آن را به همه هدیه کرد. هدیه خوبی است و سن و سال نمیشناسد؛ مخاطب آن از بچه تا بزرگسال و پیر است.
- چه جور کتابی هدیه میدهید؟
نکته مهم این است که این کتاب را میخواهم به چه کسی بدهم. سلیقه او برایم اهمیت دارد و این که از خواندن و داشتن آن لذت ببرد. با توجه به سلیقه خودم خرید نمیکنم، چون قرار نیست آن کتاب را به خودم عیدی بدهم.
- دوست دارید چه چیزی به شما عیدی بدهند؟
دوست دارم به من هم کتاب عیدی بدهند.
- حالا که سالها از ایام کودکی و نوجوانی گذشته، عیدها در مقایسه با آن دوران تغییری هم کرده است؟
خیر، مثل گذشته است. علت دقیقش را شاید نتوانم بگویم، ولی میتوان اینطور گفت که من یک جورهایی کودک صفت هستم. اصلاً احساس نمیکنم که بزرگ شدهام. هنوز مثل آن دوران از فرا رسیدن عید لذت میبرم و آن احساس شعف و خوشحالی را دوباره تجربه میکنم. آن شوق قدیمی هنوز در من زنده است. از دوران کودکی، هیچوقت در لحظه تحویل سال خواب نبودم. احساس میکنم همه ما باید آن روحیه دوران کودکی و نوجوانی را حفظ کنیم.
- از کار جدیدتان برایمان بگویید که از قرار به عید مربوط میشود.
در طول این سالها با مردم برخوردها زیادی داشتهام. آنها ضمن ابراز محبت نسبت به کارهایم از من می پرسیدند چرا نیستی و کاری از تو نمیبینیم؟ همیشه توضیح میدادم حضور دارم و سالی دو سه تا فیلم بازی میکنم. متوجه شدم چون کار تلویزیونی نمیکنم، این سؤال مطرح میشود. به صورت طبیعی، وقتی در کارهای تلویزیونی حضور ندارم، با آن طیف گسترده و میلیونی این رسانه در ارتباط نیستم. امسال مجموعه «اساماس از دیار باقی» را دارم. این کار در زمینه طنز است که با حال و هوای عید همخوانی دارد و در عین حال، نگاهی هم به مسائل معنوی دارد.
- چه نقشی در مجموعه دارید؟
یک زن خیلی ساده، ملموس، خانهدار، صمیمی و صادق. از آن شخصیتهایی است که همه خانمها آن را درک میکنند.
- چه عاملی باعث شد این کار را قبول کنید؟
هشت سال بود که کار تلویزیونی نکرده بودم. برای ارتباط نزدیکتر با تماشاگران و مردم گفتم این مجموعه را بازی کنم تا بتوانم عید امسال یک جوری توقع مردم خوبمان را برآورده کنم. مردم همیشه به من محبت داشتهاند و مدیون آنها هستم. احساس کردم با این کار میتوانم شادشان کنم و قطرهای از محبت بیکران آنها را جبران کنم.
- در جشنواره فیلم فجر هم با «کنعان» حضور داشتید؛ اتفاقاً فیلم منتخب تماشاگران هم شد.
«کنعان» را خیلی دوست دارم. در کارنامه کاریام فیلم ویژهای است. به نظرم نقشی که در فیلم دارم نو است و در طول این سالها چنین نقشی را روی پرده سینما نداشتهایم. پرداخت این شخصیت هم خوب است. در سینمای ایران که نقشها خیلی متفاوت نیستند و ما در این باره در یک دایره بسته حرکت میکنیم، برایم مهم بود که در یک نقش تازه بازی کنم.
افسانه بایگان در کنار بهرام رادان در«کنعان»- عکسها از علی نیکرفتار