در وهله نخست صاحبان اطلاعات علمی، نوابغ و فرهیختگانی هستندکه زندگی خود را صرف جریان تحقیق و تفکر و تولید دانش میکنند. این گروه همواره در طول تاریخ، سعی در ایجاد شبکههایی بهمنظور یافتن یکدیگر و روشهایی جهت ثبت نتایج حاصل از تحقیقات و پژوهشهای خود بهمنظور انتقال آن به سایرین داشته و به فراخور هر عصر، روشی را برای این مهم یافتهاند.
انقلاب انفورماتیک و نشر الکترونیک نیز شبکههای ارتباطی و روشهای ثبت بینظیری را در اختیار صاحبان اطلاعات علمی قرارداده و ضرورت ایجاد روشهایی جهت سنجش و ارزشگذاری دادهها و مستندات علمی را فراهم آورده است. به این ترتیب مفاهیم اولیه علمسنجی شکل گرفته و در مدت زمان کوتاهی علوم جدیدی نظیر اطلاعرسانی و کتابداری تاسیس گردیدند.
برای قیاس و سنجش علم تولید شده توسط هر فرد و تعیین نقش هر جامعه در ایجاد و بسط دانش، موارد زیادی از قبیل مجموعه تحقیقات، میزان پژوهشهای کاربردی، تعداد کتب چاپ شده، تعداد مجلات علمی بررسی شده، میزان ثبت اختراعات، تعداد مراکز رشد فناوری، کنفرانسها، مجلات علمی و بسیاری شاخصهای دیگر در نظر گرفته شد.
با اینهمه امروزه مهمترین شاخصهای تولید علم را دو شاخص، یکی تعداد مقالات علمی نمایه شده و دیگری تعداد استنادها و ارجاعات علمی انجام شده به هر مقاله در نظر گرفتهاند. تعداد مقالات نمایه شده بیانگر رشد کمی تولیدات علمی و استنادهای انجام شده به هر مقاله گواه میزان اثربخشی مقاله مذکور یا به عبارتی دیگر بیانگر سطح کیفی آن مقاله است.
توجه بخش خصوصی به نشر دادههای علمی و سرمایهگذاریهای کلان در این زمینه، انحصار مراکز آکادمیک و انجمنهای علمی را نسبت به دادههای علمی از بین برد و به جای آن دیدگاه نسبتا تجاری مالکین اطلاعات علمی را جایگزین کرد. به این طریق انواع و اقسام ناشرین و شرکتهای بزرگ بینالمللی تجاری ایجاد شدند که کارشان ثبت و نشر مقالات و مستندات تولید شده توسط دانشگران تمامی کشورها در یکی از انواع بیشمار مجلات و نشریات گوناگونشان است.
امروزه برخی از ناشرین تجاری علمی بهمنظورحفظ دیدگاههای مالی و سودجویی خود، از هر طریق اخلاقی یا غیراخلاقی بهدنبال چاپ و نشر مقالات و دادههای علمی نویسندگان و اندیشمندان جهان هستند. بهعنوان نمونه ژورنال «Molecules» با دریافت 500 دلار از هر نویسنده حاضر به چاپ هر نوشتهای است؛ برخی نشریات پزشکی عربی هم در ازای دریافت 2000 ریال سعودی آماده چاپ مقالات هستند و برخی مجلات نسبتا معروف علمی به واسطه صلاحدیدهای فروش منطقهای خود در کشوری مانند چین حاضر به قبول مقالاتی زیر استاندارد تعریف شده از نویسندگان چینی هستند.
مسئله آمیخته شدن دیدگاههای تجاری و نشر دادههای علمی، خود مشکل بزرگی برای تولید علم شده است به طوری که امروزه صاحبان اطلاعات علمی کم و بیش نقش مؤثر و تعیینکننده خود را از دست داده و تا حدود زیادی بازیچه رقابت بین مالکین اطلاعات علمی شدهاند.
آنچه گفته شد از مهمترین محورهایی است که دغدغه نوشتار حاضر قرار گرفته و سعی شده با هرچه عینی کردن مثالها با توسل به آمار و اطلاعات گوشهای از واقعیتهای حال حاضر فضای علمی کشور و برخی از نهادهای علمی به بررسی گذاشته شود.
متولیان آموزش و تحقیقات کشور با توجه به مشکلات سالهای جنگ و با شروع دوره بازسازی، از طریق تاسیس انواع متنوعی از دانشگاهها و دورههای مختلف شبانه و روزانه، به ویژه با دایر شدن دورههاى دکترا در بسیاری از رشتههای دانشگاهی، قبل از هر چیز به سراغ خرید انواع پایگاههای اطلاعرسانی و ژورنالهای الکترونیک علمی از ناشرین و شرکتهای تجاری ارائه دهنده این منابع رفتند.
بدین ترتیب پای انواع شرکتهای ارائه دهنده منابع علمی و ناشرین الکترونیک تجاری از قبیل «Elsevier»،«Springer»، «Proquest»،«Wiley»، «Blackwell» به کشور باز شد.
پس از گذشت چند سال از رخنه این شرکتها به کشور و تثبیت آن نزد دانشگاهیان، به کندی امکان دسترسی به نشریات الکترونیک برخی از مراکز و انجمنهای معتبر علمی جهانی نظیر 1IEEE و 2ACS و 3JHUP و 4AIAA و 5APA و 6ACM و... نیز برای دانشگاهیان فراهم آمد که این دسته دوم دارای ماهیت و هویتی آکادمیک و علمی بودند.
دیدگاه مالی و سودجویانه ناشرین و شرکتهای تجاری از یکسو و تشویق بیرویه افراد به انتشار مقاله در نشریات بینالمللی، گرو گرفتن ارتقاء شغلی و منوط کردن ارتقاء مالی افراد به تعداد مقالات چاپ شده و تأکید بیش از حد بربالا بردن آمار مقالات به هرشکل و قیمت ممکن، باعث شد که در برخی موارد همه هم و غم دانشگاهیان مصروف بالابردن آمار ثبت مقالاتشان در نشریات بینالمللی علمی بدون در نظر گرفتن نتایج کاربردی آن برای مملکت شود. در این بین شرکتهای فوق نیز بیکار نمانده و از انواع راهها پذیرای خیل اندیشمندان تشنه تولید مقاله شدند.
به این ترتیب روند ارائه مقالات به مجامع بینالمللی، بهجای توجه به مطرح شدن در نشریات وابسته به انجمنهای علمی جهان، به سمت شرکتهای تجاری ارائهدهنده منابع علمی و متأسفانه نشریات بینالمللى کم اهمیتترگرایش یافت.
هر چند بسیاری از مقالات ارائه شده در سطح بینالمللی از شایستگی علمی کاملی برخوردار بوده و هستند و درخشش آنها در جهان باعث سرافرازی کشور در سطح بینالمللی شده است و آمار ارجاعات علمی (Citations) سایر دانشمندان در سراسر دنیا به این مقالات مبین اهمیت آنهاست؛ اما روی سخن این نوشته بیشتر متوجه روند غالب در زمینه تولید و ارائه مقالات برای نشریات بینالمللی کم اهمیت است.
بالا رفتن آمار مقالات کشور در بین نشریات بینالمللی، ضرورت دسترسی به شبکه و سیستمی برای بررسی و ثبت نتایج این مسابقه را فراهم آورد. به این ترتیب و به راهنمائی کارگزاران داخلی، همان ناشرین تجاری- علمی، ضرورت دسترسی کشور به پایگاههای نمایهسازی چون مؤسسه اطلاعات علمی ISI درگوش متولیان آموزش و تحقیقات کشور خوانده شد.
ISI یا مؤسسه اطلاعات علمی «Institute for Scientific Information» واقع در فیلادلفیای آمریکا یک مؤسسه غیرانتفاعی است که حدود پنجاه سال است توسط بخش خصوصی آن کشور اداره میشود. مهمترین وظیفه این سازمان فهرست نویسی از مقالات و سایر دادههای علمی منتشر شده در منابع و مجلاتی است که خود، آنها را ارزشیابی کرده و به رسمیت بشناسد.
از اینطریق ISI امکان ارائه آمارهای تحلیلی متنوع و قیاس کردن فعالیتهای علمی مراکز گوناگون و حتی کشورها را نسبت به یکدیگر فراهم آورده است. این مؤسسه بهعنوان یکی از مؤسساتی که در زمینه نمایهسازی علوم فعالیت مینماید، به مدد مبنا قرار گرفتن نتایج بررسیها و اطلاعات آماری آن، نزد کلیه مسئولین و پژوهشگران کشورکاملا شناخته شده است.
ISI به مدد بانک اطلاعاتی خود حدود 9000 مجله در 167 مقوله از علوم محض را تحت عنوان SCI، حدود 1700 مجله را در54مقوله از علوم اجتماعی تحتعنوان SSCI و حدود 1000 مجله در 30 مقوله از هنر و علوم انسانی را تحت عنوان A & HSCI - بدون در نظر گرفتن نشریات تکرار شده در هر مقوله- نمایهسازی کرده و از این طریق به محققان این امکان را میدهد که از پیشینه تحقیقاتی موضوعات مختلف و نیز از آخرین تحولات و پیشرفتهای علمی دانشگاهها، کشورها و رشتهها سریعا مطلع شوند.
طبق تعریف مقرر است که هر مجله پیش از آنکه از سوی ISI انتخاب یا رد شود، مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. در این خصوص فاکتورهای زیادی اعم از کیفی و کمی در ارزیابی مجلات برای تحت پذیرش قرار گرفتن در ISI دخیل هستند.
قبل از هر چیز مواردی از قبیل بینالمللی بودن و مقام علمی هیأت تحریریه، هیأت داوران و نویسندگان مجله مورد بررسی قرار میگیرد، سپس رعایت مقررات و استانداردهای بینالمللی نشر و نحوه ارائه مقاله بررسی خواهد شد. در این مرحله مواردی از قبیل مدت زمان نشر مجله در بازههای مشخص زمانی، داشتن عناوین، چکیده، کلید واژگان مقالات به زبان انگلیسی، فرایند داوری شخصی و دادههای مورد استناد مقاله همگی منظور میشوند.
براساس برخی آمارهای ارائه شده توسط ISIرتبه علمی ایران، طی یک بازه زمانی 10 ساله از اول ژانویه 1996 لغایت 30ژوئن 2006 از نظر تعداد مقالات ارائه شده رتبه 42 دنیا و از نظر تعداد ارجاعات نمایه شده رتبه 49 و از نظر نسبت ارجاعات به مقالات در رتبه 135 دنیا قرار میگیرد. چنانچه آمار مذکور در بازه زمانی اول ژانویه 1997 لغایت 30 ژوئن 2007 بررسی شوند، کشور از نظر تعداد مقالات ارائه شده در رتبه 41 دنیا و از نظر تعداد ارجاعات نمایه شده در رتبه 48 و از نظر نسبت ارجاعات به مقالات در رتبه 133 دنیا قرار میگیرد.7
این در حالی است که رتبه علمی ایران از لحاظ میزان کل تولیدات علمی نمایه شده در سال 2006 میلادی با دو پله صعود نسبت به سال 2005 و پشت سر گذاشتن کشورهای آرژانتین و مجارستان به جایگاه سی و هفتم دنیا ارتقاء یافته است.8
با اینهمه متأسفانه هیچیک از دانشگاههای ایران در فهرست 500 دانشگاه برتر دنیا در سال 2005، 2006، 2007 یا حتی 100 دانشگاه برتر آسیا قرار ندارند.
بهمنظور بررسی مختصات و ویژگیهای مؤسسه اطلاعات علمی ISI و تحلیل روند ممیزیها و داوریهای انجام شده جهت پذیرش و نمایهسازی مقالات در این مؤسسه، تحقیقی توسط گروهی از دانشگاهیان مقطع دکتری دانشگاه صنعتی شریف انجام شد. برای این منظور ابتدا از طریق برنامهای موسوم به «Paper Generator» که توسط تعدادی از دانشجویان رشته نرم افزار دانشگاهMIT تهیه شده است، مقالهای تولید شد.
برنامه Paper Generator بهترتیبی تهیه شده است که با وارد کردن اسم هر شخص و زدن دکمهای بلافاصله مقالهای بهصورت خودکار به نام آن فرد تولید میشود. مقاله تولیدی ظاهری منطبق بر اصول و استانداردهای بینالمللی نشر دارد و عنوان آن در یکی از زمینههای علوم کامپیوتری یا ریاضیات است.
هر چند جملات مقاله تولید شده در نگاه نخست به لحاظ کلیات گرامری زبان انگلیسی صحیح بهنظر میرسند، لیکن بدون داشتن اطلاعات فنی در زمینه ریاضیات یا کامپیوتر و تنها با اندکی دقت بر متن مقاله و مداقه بر چکیده آن بلافاصله مشخص میشود که این جملات در ترکیب خود هیچ مفهومی را دنبال نکرده و کاملا فاقد معنی هستند.
گروه تحقیق پس از تولید چنین مقالهای آن را به نام نویسندهای فرضی به ثبت رساند و پس از طی کردن دقیق تمامی مراحل ارائه و ثبت مقاله، آن را برای مجله «Applied Mathematics and Computation» یا AMC ارسال کردند.
مجله AMC از مجلات بهخصوصی است که توسط ناشر معروف Elsevier به چاپ میرسد و در سالهای اخیر بسیار مورد توجه و مقبولیت اساتید و دانشجویان کشور قرارگرفته است.
متأسفانه و در کمال تعجب، گروه تحقیق شاهد پذیرش مقاله مذکور در مجله AMC بعد از گذشت 20 روز از زمان ارسال آن شد. از همه مهمتر آنکه گروه داوران ویراستاران و ممیزهای مجله AMCو همینطور تمام دستاندرکاران روند پیچیده پذیرش و ارزیابی مؤسسه اطلاعات علمی ISI ( طبق تعریف) هیچ ایراد علمی یا غیرعلمی از مقاله مذکور نگرفته بودند و آن را برای استفاده در گنجینه دانش بشری از طریق پایگاه «Sciencedirect» در اختیار بشریت قرار دادند! 9
مقاله مذکور پس از آنکه بیش از شش ماه از طریق پایگاه مذکور قابل دریافت بود و بعد از آنکه گروه تحقیق از طریق پایگاه اطلاعرسانی دانشگاه شریف مطلب را به اطلاع عموم رساندند، با اطلاع و گزارش شرکت داخلی ارائهکننده پایگاه «Sciencedirect» و «Elsevier» و «ISI» به ناشرین فوق، متن مقاله را از روی پایگاههای فوق پاک کردند.
توجه به این نکته ضروری است که اصولا ماهیت ISI ماهیتی صد در صد علمی نیست، لذا از نظر این شرکت ضرورتی ندارد که تمامی مجلات آن دارای ارزش علمی قابل توجهی باشند. مضافا اینکه درخصوص عملکرد ناشرین تجاری _ همانگونه که اشاره شد_ همواره احتمال دخالت برخی ملاحظات مالی و تجاری نیز وجود دارد. لذا از ابتدا استناد تام به چنین اطلاعاتی و محور قرار دادن چنین مبنایی برای کشور کاملا غلط بوده است.
به این ترتیب راهی را که برخی متولیان آموزشعالی و تحقیقات کشور به خیال خود برای تقویت بنیان علمی کشور برگزیده و بر آن اصرار ورزیدهاند و متأسفانه هنوز هم میورزند، راهی درست برای رسیدن به سر منزل مقصود نبوده است.
اینکه محققی بتواند بدون داشتن مدرکی موجه در زبان انگلیسی و آموزشهای نگارشی لازم و بدون حضور در سمینارهای بینالمللی، در عرض مدتی کمتر از یک سال با 18 دانشگاه و مرکز تحقیقاتی دنیا همکاری کند و 38 مقاله درباره 9 مقوله (Category) مختلف از علوم را در 12 مجله علمی سراسر دنیا منتشر کند نه تنها عجیب نیست بلکه دقیقا منطبق بر خطمشی ارائه شده دو دهه اخیر مدیران اجرایی وزارت علوم است؛ فرایندی که از یک سو مسئله تحقیق را از ابتدا تا مرحله نتیجهگیرى و انتشار آن منوط به فواید مادى حاصل از تحقیق براى «محقق» کرد و از سویی دیگر تعداد مقالات هر فرد را بهعنوان معیار مهمی برای استخدامها و ارتقای اعضای هیأتهای علمی مشخص کرد.
روشن است در چنین شرایطی آهنگ تولید علم در دانشگاهها به سمت انجام تحقیقاتی نظری و غیرکاربردی و انتشار مقالاتی تزئینی بهمنظور بالا بردن آمار مقالات ایرانی در مجلات کم اهمیت عضو ISI سوق یافته و از ارائه مقاله به انجمنهای تخصصی علمی و مراجع معتبر علمی و حتی جنبش اصلی تولید علم در دنیا جدا بماند.
متأسفانه عدمآگاهى و توجه برخی مسئولان به مسئله استناد یا ارجاع بهخود هرچند منجر به پیشرفت ظاهری کشور در مجامع بینالمللی شد، لیکن خود از منظری دیگر اعتبار علمی کشور را مخدوش کرد.
اصولاً ارجاعات علمی انجام شده به مقالات یک پژوهشگر یا نویسنده را عامل مهمی در ارزش آن مقاله میدانند. این مسئله علیالخصوص در مورد رشتههای علوم پایه، مهندسی، پزشکی، دامپزشکی و کشاورزی که شیوه آموزش و پژوهش در آنها در همه جای دنیا سرشتی تقریباً هماهنگ و یکسان دارد صادق است چرا که به راحتی از طریق تعداد ارجاعات انجام شده به هر مقاله میزان اهمیت آن مقاله مشخص میشود.
مسلم است که آمار ارجاعات برون مرزی، شاخص و سنجه دنیا پسندی برای تشخیص کیفیت و اهمیت مقالات علمی هر فرد یا کشور بوده و مشخص است که بالا بودن آمار « ارجاع بهخود» سندی است بر این که ما همچنان در تولید علم راههای نرفتهای داریم.
بررسی آماری میزان ارجاعات انجام شده به مقالات کشور مبین نکات مهمی است. طبق آخرین آمارهای انتشار یافته درسال ۱۹۹۹ تعداد استنادهای صاحبان مقالات چاپ شده ایرانى به مقاله هاى خودشان حدود ۵۲ درصد بوده است بهترتیبی که بعد از اوکراین، ایران بهعنوان دومین کشور از لحاظ ارجاع بهخود مشخص شده است. در حالی که این آمار براى نویسندگان و استادان آلمانى 30 درصد، فرانسوى 29 درصد، عربستانى 28 درصد و آمریکایى 22 درصد است. 10
از سویی دیگر، نکته قابل تامل اینکه میزان استناد نویسندگان و متفکران سایر کشورها به مقالات ایرانی در سالهای اخیر سیر نزولی تأسف باری را نمایش میدهد. در این خصوص نسبت استناد به مقالات نویسندگان و استادان ایرانى از میزان 71/10 درصد درسال ۱۹۷۹ به تدریج کاهش یافته و به 0/12 درصد در سال ۲۰۰۱ رسیده است.11
چنین امری نمایش دهنده این نکته است که تشویقهاى مادى صرفاً به کمیت تولید مقالهها افزوده و دقیقا از کیفیت آنها کاسته است. آمار بالای ارجاع بهخود در کشور، نشانه عدمارتباط با علم جهانی و پنهان ماندن زوایای مهم کیفی در راهها و روشهای تولید علم است که بیرون آمدن از آن بازنگریای اساسی در نگاه سیاست گذاران علمی کشور طلب میکند.
پانوشتها:
1. IEEE: Institute of Electrical and Electronics Engineers
2. ACS: American Chemical Society
JHUP: Johns Hopkins University Press.3
4. AIAA: American Institute of Aeronautics and Astronautics
5. APA: American Psychological Association
6. ACM: Association for Computing Machinery
7. دکتر یعقوب فتحاللهی، معاون پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس، مورخ 13/12/85 ایسنا.
8. دکتر یعقوب فتحاللهی، معاون پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس، مورخ 21/06/85 ایسنا و 03/05/1386 کرسی نیوز.
9. متن مذکور از طریق این آدرس قابل مشاهده است.
متن اطلاعیه گروه تحقیق و اصل مقاله منتشر شده از طریق پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه شریف را اینجا ببینید.
11 و 10. ساختار معرفتی علم در ایران، گفتوگو با دکترمحمد نبی سربلوکی، روزنامه ایران
1384/7/25.