همشهری آنلاین-حسن حسن زاده:«بهارک بیگناه» نقاش و هنرمند محله ده ونک، 2 سال است که داوطلبانه به کودکان معلول مرکز خیریه بچههای آسمان، نقاشی یاد میدهد. اکنون با نیت خیر او، نه تنها تعدادی از بچههای معلول آسایشگاه نقاشی یاد گرفتهاند بلکه با فروش تابلوهای نقاشی به زندگی امید دوباره پیدا کردهاند.
قصه یک آشنایی پرخیر و برکت
قصه آشنایی بانوی هنرمند محله دهونک با کودکان معلول به علاقه دوران کودکیاش برمیگردد؛ وقتی هنوز کودکی کم سن و سال بود و علاقه به نقاشی و طرح و رنگهایی که روی کاغذ سفید جان میگرفتند به دنیای کودکیاش جان میبخشید. همین علاقه زیاد زمینه تحصیل در رشته هنرهای سنتی در دانشگاه الزهرا(س) را فراهم کرد. حالا بیگناه، کارشناس ارشد هنرهای سنتی که نگارخانهای هم در محله دهونک برای نمایش آثار هنرمندان دارد آموزش نقاشی به کودکان معلول را هم به هنرهایش اضافه کردهاست.
او از آشنایی با کودکان معلول و تصمیمش برای آموزش نقاشی به آنها میگوید:« 2 سال پیش در محله دهونک، نگارخانهای برای نمایش آثار هنرمندان تأسیس کردم. محلی برای نمایش هنرهای تجسمی، نقاشی، خط، نقاشی-خط و... همان روزهای نخست شروع فعالیت نگارخانه بود که یک گروه عکاس برای نمایش آثارشان با من تماس گرفتند. میخواستند عکسهای برگزیده خود را به نفع کودکان معلول مؤسسه خیریه بچههای آسمان بفروشند. تصمیم آنها باعث شد من هم در این کار خیر سهیم شوم تا تمام درآمد حاصل از فروش به کودکان معلول برسد. از اینجا بود که نخستین بار با کودکان معلول بچههای آسمان آشنا شدم. برای جشن تولد، اعیاد مختلف و به هر بهانه دیگری به آسایشگاه میرفتم تا کنار آنها باشم.» آشنایی با کودکان معلول، برای این بانوی هنرمند قدم اول یک راه پرخیر و برکت بود. او از آموزش نقاشی به بچههای آسایشگاه میگوید:« دل پاک و قلب دریایی آنها بود که باعث ایجاد یک ارتباط نزدیک و صمیمی شد. احساس کردم خیلی از آنها توانمندیهای نهفتهای دارند که کشف نشده است یا نیاز به پرورش دارد. علاقه یکی از بچههای آسایشگاه به نقاشی باعث شد تصمیم بگیرم هنرم را بیدریغ در اختیار آنها قرار بدهم.»
دستهای هنرمند گلی
2 سال از آشنایی بیگناه و بچههای معلول آسایشگاه میگذرد. تابلوهای نقاشی خوش و رنگ لعابی که به دیوارهای آسایشگاه جان بخشیده و لبخندهای از سر ذوق «گلی»، «ژیلا» و «شیما» که انگار به وقت نقاشی، غم و غصه را از یاد میبرند نتیجه زحمات این بانوی هنرمند است. دستهای گلی، دیگر بدون کمک او روی تابلو نقاشی طرح هنرمندانه میزنند اما بیگناه هنوز هم سر قولش به بچههای آسایشگاه مانده است.
او تمام 2سال گذشته به آنها نقاشی یاد داده تا زندگی را روی تابلوی سفید، زیباتر به تصویر بکشند. مربی جوان آخرین تابلوی گلی را که پر از رنگهای شاد و سرزنده است نشان میدهد و میگوید:« از میان بچههای آسایشگاه، گلی استعداد بیشتری داشت. با مداد نقاشی میکشید که البته با توجه به وضع جسمانیاش کمی سخت بود. نقاشیهایش رنگ نداشت. روز اول که علاقه او را به نقاشی دیدم از مسئولان آسایشگاه خواستم اجازه بدهند با او تمرین کنم. از رنگ آکریلیک استفاده کردم که هم کار کشیدن تابلو سریعتر تمام شود وهم دستهای گلی قدرت بیشتری پیدا کند.»
حالا دستهای گلی قدرت بیشتری پیدا کرده و نقاشیهایش هم در مراسم مختلف خیریه خوب میفروشد. مهمانها، داوطلبان و افراد خیری که برای ملاقات با کودکان معلول میآیند مشتری ثابت تابلوهای گلی هستند. آموزش نقاشی به گلی اما پایان کار این بانوی هنرمند با بچههای معلول نبود. او اکنون شاگردان بیشتری دارد. میگوید:« بعد از گلی، ژیلا و شیما هم به نقاشی علاقه مند شدند. آنها هم مثل گلی با رنگ آکریلیک کار میکنند و میخواهند یک روز به زیبایی گلی نقاشی بکشند.»
این راه ادامه دارد
حرفها که به اینجا میرسد بیگناه تابلویی را که این روزها شیما مشغول کشیدن آن است نشان میدهد و میگوید:« با ابراز علاقه آنها احساس شرمندگی میکنم. با خودم میگویم نکند جایی برایشان کم گذاشته باشم. با وجود این حتی در بدترین وضع کاری و مشغله روزمره هم خودم را به آنها میرسانم تا با هم نقاشی تمرین کنیم و آنها لبخند بزنند.» حتی هنرمندان جوان و بااستعدادی که آثارشان را در نگارخانه بیگناه به نمایش میگذارند هم در این نیت خیر با او همراه میشوند. مربی جوان میگوید:«برخی هنرمندان وقتی از ماجرای کودکان معلول باخبر میشوند سراغ آنها میروند و با کمک نقدی یا فروش آثارشان به نفع بچههای معلول در این کار خیر سهیم میشوند.»
نظر شما