همشهری آنلاین- مژگان مهرابی: در محدوده منطقه ۱۴ شهرداری تهران بنایی وجود دارد که زمان ساخت آن به دوره ایلخانیان برمی گردد. مسجد بقیه الله(عج) دولاب یا مسجد آقا شیخ علی که در یکی از کوچه های تو در توی دولاب قرار دارد. روی سردر آن تابلویی نصب شده که قدمت آن را سال ۶۹۰ هجری قمری نوشته اند.
«محمدعلی متبحری» شورایار محله دولاب درباره این مسجد می گوید: «مساحت این مسجد۲۵۰ مترمربع است. معماری منحصر به فردی دارد که نمونه آن را در شوش دانیال و اصفهان می توان دید.»
مسجد بقیه الله، گنبد و گلدسته ندارد. سقف آن گنبدی با طاق ضربی است. دیوارهای خشتی آن نه مزین به آیینه کاری است و نه کاشی های فیروزه ای، سیاهی رخ خود را با لایه ای از رنگ سفید پوشانده اند. این بنای تاریخی مهجور واقع شده و اگر تابلوی سردر آن نباشد کسی گمان نمی کند، این جا ساخته دست معماران ایلخانی است.
از سکه های زرکوب تا تنور نان
«حجت الاسلام حسین حاتمی» امام جماعت این مسجد از کم توجهی مسئولان فرهنگی به این بنای تاریخی گله می کند و می گوید: «چند سال پیش آقای مسجد جامعی برای بازدید به این مسجد آمدند و همان زمان قول دادند که مسئولان فرهنگی برای مرمت مسجد اقدام می کنند. از زمان مدت زیادی گذشته و هیچ کس حتی به این جا سر نزده است. حتی مسجد را حفاری کرده و از داخل زمین اشیاء قیمتی پیدا کردند. از میان خاک چند سکه زرکوب، پی سوز فیروزه ای رنگ و ظرف های سفالی به دست آمد. قدمت اشیاء به طبع نشان دهنده پیشینه مسجد بود. کارشناسان عمر این بنا را تا ۸۰۰ سال هم تخمین زدند. در گوشه ای از مسجد تنوری بود که نشان می داد آن را در زمان قحطی نان درست کرده اند.»
او در ادامه می افزاید: «دیوارهای مسجد در اثر نم به بیرون لم داده و در آستانه ریزش بود. از سوی دیگر فضای داخلی مسجد به دلیل وسایل گرمایشی دوده گرفته و سیاه شده بود. برای همین ناگزیر از معماران محلی برای مرمت و رنگ آمیزی مسجد کمک گرفتیم. در صورتی که این کار باید توسط کارشناسان معماری میراث فرهنگی انجام شود تا بنای تاریخی دست نخورده باقی بماند.
۲ مناره خشتی که فروریخت
«جواد متبحری» از قدیمی های دولاب و متولی تکیه چال ادامه می دهد: «گذشت زمان باعث آسیب رسیدن به این بنا شده است. مسجد در سال های دور ۲ مناره خشتی داشت که در اثر بارندگی فروریخت.» مسجد بقیه الله دولاب تا چند سال پیش حتی امام جماعت هم نداشت و هنگام نماز یکی از پیشکسوتان محله به عنوان پیش نماز اقامه نماز می کرد. جواد متبحری خاطره ای از دوران قدیم تعریف می کند: «زیرانداز مسجد حصیر بود. تابستان ها روی بام مسجد می رفتیم. پاتوق خوبی برای ما بچه ها بود. داخل مسجد فریاد می زدیم ۳ بار پژواک صدای خودمان را می شنیدیم. آن زمان که از بلندگو خبری نبود. حاج کاظم متبحری دایی مرحومم اذان می گفت. صدای بلند و رسایی داشت و صوت اذان او فضای دولاب را پر می کرد.»
نظر شما