مجموع نظرات: ۰
شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۶
۰ نفر

موسیقی نواحی استان گیلان دو کانون اصلی کاملاً متفاوت، یکی منطقه دیلمان در شرق و دیگری منطقه تالش در غرب دارد که در نواحی مرکزی استان با هم ترکیب شده‌اند.

ناصر وحدتی

همشهری‌آنلاین– محمدرضا ربیعیان: استان گیلان مناطق سرسبز شمال غربیِ رشته‌کوه البرز و بخش غربی کرانه‌های جنوبی دریای خزر را در بر می‌گیرد و از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان زنجان و قزوین، و از شرق به استان مازندران می‌رسد. این استان از دو منطقه جلگه‌ای و کوهستانی تشکیل می‌شود. غربی‌ترین شهر این استان آستارا و شرقی‌ترین آن رودسر است که هر دو در کناره دریای خزر واقع شده‌اند. بر اساس یک تقسیم‌بندی نسبتاً قدیمی و تاریخی، گیلان به طور کلی به دو منطقه گیلان بیه ‌پیش و گیلان بیه ‌پس تقسیم می‌شد که بخش شرقی سفیدرود، اعم از جلگه‌ای و کوهستانی، در محدوده گیلان بیه پیش و بخش غربی آن در محدوده گیلان بیه پس قرار داشت و تالش هم شمال غربی گیلان و بخش‌هایی از استان اردبیل و جمهوری آذربایجان را شامل می‌شد.

موسیقی نواحی این استان که تصویرگر زندگی مردمانی جنگل‌نشین و طبیعت‌گراست و بیشتر در مایه‌های شور و دشتی و به‌ندرت در چهارگاه و شوشتری اجرا می‌شود، سرشار از تصاویرِ زمین‌های سبز و حاصل‌خیز، جنگل‌، مزرعه و شالیزار است. اما به گفته محمدرضا درویشی، «فرهنگ و موسیقی گیلان به سببِ موقعیتِ جغرافیاییِ منطقه، آسیب‌های جبران‌ناپذیری متحمل شده و این ضایعه موجب شده است که امروزه در سرتاسر استان گیلان فقط تعداد انگشت‌شماری از خوانندگان و نوازندگانِ اصیل و قدیمی باقی بمانند و بسیاری از سنت‌ها و آیین‌ها و نیز بسیاری از نغمه‌ها به دست فراموشی سپرده شوند».

موسیقی گیلان از جنبه‌های گوناگون تحت تأثیر موسیقی اقوامِ هم‌جوار قرار گرفته است. حضور اقوامی چون ترک‌ها، کردها، اصفهانی‌ها و لُر و مهاجران قفقازی در محدوده جغرافیایی گیلان بر گستره این تأثیر افزوده است. موسیقی مردم دیلمان که یکی از ارکان‌ موسیقی گیلکی است، خود متشکل از فرهنگ مردم کُرد، تات و لُر است که به این منطقه مهاجرت کرده‌ بودند و موسیقی آنها امروزه همان موسیقی دیلمانی و گیلکی است.

علاوه‌ بر این، بسیاری از نغمه‌ها در مناطق شرقی گیلان بیه پیش و غرب مازندران بین حالت‌ها و ویژگی‌های موسیقی تبری و گیلکی معلقند. تنکابن و نواحی اطراف آنْ محل تلاقی دو فرهنگ موسیقاییِ تبری و دیلمانی است. از این منطقه بسیاری از منظومه‌های مشهور مازندرانی و ریزمقام‌هایی مانند کِمَرسَری از طریق چارواداران از نواحی کوهپایه‌ای و کوهستانی به مناطقی مانند اِشکِوَر، دیلمان و سیاهکل منتقل شده‌اند.

بعضی پژوهشگران میان موسیقی شرق و غرب گیلان تفاوت قائل شده‌اند و موسیقی آوازی را بیشتر در کوهپایه‌های شرقی یافته‌اند و آهنگ‌ها و موسیقی‌سازی را در گیلان میانه و غربی، در حالی که هر دو نوع در هر دو منطقه آمیخته‌اند و مجموعه‌ای واحد تلقی می‌شوند. نکته‌ای که هست این است که شعرهای موسیقی آوازی (که به صورت سینه به سینه از گذشته به امروز رسیده‌اند) در مناطق گوناگون گیلان، از نظر گویش و زبان، به قدری با هم تفاوت دارند که فهم آنها حتی برای ساکنانِ مناطقِ هم‌جوار هم سخت است. این آوازها با لهجه‌ها و گویش‌های تالشی (ساکنان غرب، شمال غرب و جنوب غرب گیلان)، گالشی (ساکنان کوهپایه‌ها)، کُرمانجی (عمارلویی‌ها)، تاتی (اهالی رودبار)، ایلی (کولی‌ها) و کردی (گاومیش‌بان‌ها) اجرا می‌شود.

با این همه، از منظری کلی و فارغ از خرده‌فرهنگ‌ها و تاثیرپذیری‌ها، می‌توان موسیقی نواحیِ استان گیلان را از نظر قومی، زبانی و فرهنگی، به دو بخش گیلکی (گیلی) و تالشی تقسیم کرد. موسیقی این دو منطقه که تفاوت‌های بسیاری با یکدیگر دارند، در برخی از مناطق مرکزی استان با ‌هم ادغام شده‌اند.

موسیقی گیلکی (گیلی)

موسیقی این منطقه در دو بخش کوهستانی و جلگه‌ای به سه گروه کلیِ آوازها، قطعاتِ‌ سازی، و منظومه‌ها و ترانه‌ها تقسیم می‌شود. بیشتر این نغمه‌ها در مایه‌های شور و دشتی است و با شیوه کار و زندگیِ سنتی مردم یعنی دام‌پروری، کشاورزی و صیدِ ماهی پیوندی ناگسستنی دارد.

آوازها. این نغمه‌ها در تمام مناطق گیل‌نشین، به‌ویژه مناطق کوهستانی و کوهپایه‌ای، رواج دارند و مهم‌ترین بخش از موسیقی گیلکی‌اند. بیشتر ریزمقام‌های سازی و آوازی (منظومه‌های موسیقایی، ترانه‌ها و قطعات) بر مبنای این نغمه‌ها شکل‌ گرفته‌اند که با تفاوت‌هایی در برخی حالات و یا گویش‌های منطقه‌ای، در سرتاسر این خطه متداولند و گاهی اسامی گوناگونی دارند. این آوازها عبارتند از:

گالشی: گالش در زبان گیلکی یعنی دامدار و به چوپان‌هایی اطلاق می‌شود که در مناطق کوهستانی گاو و گوسفند پرورش می‌دهند. آوازهای گالشی بیشتر در وصف زندگی و احوال و آرزوهای این افراد است.

چارواداری: چاروادار یعنی کسی که با اسب و قاطر بار و مسافر حمل می‌کند. این آواز در بیان رنج‌ها و مشقت‌ها و آرزوهای این گروه است که معمولاً دور از خانه و خانواده زندگی می‌کنند.

غربتی (غریبی یا دیلمانی): از آوازهای بسیار مشهور و متداول گیلکی، به‌ویژه در دیلمان، است که در رنج هجران و غم ناکامی خوانده می‌شود. متن این آواز اکثراً شعرهای فائز دشتستانی و فهلویات فارسی است که مضامینی غنایی و حِکمی دارند.

غم‌انگیز: آوازی اندوه‌بار است که در فراق خوانده می‌شود. این آواز دو فرم نزدیک به هم دارد که دومی به غم‌انگیزِ شکسته مشهور است. شعرهای غم‌انگیز عموماً دوبیتی‌های عامیانه گیلکی است.

گیلکی: از نظر فرم، مایه و حالت، به غم‌انگیز شباهت دارد و از آوازهای بسیار رایج جلگه‌نشینان است. مضمون شعرها غنایی و عاشقانه است.

آب‌کناری: این آوازها که به دشتی هم مشهورند، در مناطق جلگه‌ای و ساحلیِ گیلان رواج دارند و جزو آوازهای قدیمیِ گیلکی‌اند. آب‌کناری با شکل‌ها و حالت‌های مختلف به موسیقی سازی هم راه پیدا کرده است.

شرف‌شاهی: این آواز که بعدها به موسیقی چوپانی راه یافته، به خاطر استفاده از اشعار دینی و حکیمانه شرف‌شاه دولایی، شاعر و عارف قرن هشتم هجری، به این نام مشهور است. شرف‌شاه را پدر شعر گیلکی می‌دانند.

امیرخوانی: برگرفته از امیری‌های مازندران، با فرم و ساختاری ملهم از امیری‌های طالقان است. متن آنها عیناً از شعرهای منسوب به امیر پازواری گرفته شده، اما لهجه‌شان گیلکی است.

گارِه‌سَری: یعنی در کنار گهواره، و آواز مادرانی است که برای خواباندن کودکشان می‌خوانند. شعرهای گاره‌سری بداهه یا بومی است.

این آوازها بدون ساز یا با همراهی نیِ چوپانی (لُلِه) یا کمانچه اجرا می‌شده‌اند.

قطعاتِ سازی. شاخص‌ترین سازهای گیلان در حال حاضر لُلِه (نی چوپانی)، نی‌لبک، سرنا، کرنا، نقاره و دایره است. کمانچه نیز تا چند دهه پیش از سازهای اصلی بود که دیگر منسوخ شده است. کمانچه‌های گیلان در دو نوع پنج‌وتره و شش‌وتره متداول بود.

شماری از قطعات موسیقیِ آوازی به موسیقیِ سازی این ناحیه راه یافته‌اند، مانند اجرای غربتی با نیِ چوپانی، آوازهای شرف‌شاهی و آب‌کناری با نیِ چوپانی یا سرنا. اما موسیقیِ سازیِ گیلکی قطعات مخصوص به خود نیز دارد که با نمونه‌های آوازی متفاوتند. گروهی از قطعات را چوپانان با نی می‌نوازند و به موسیقی و زندگیِ چوپانی تعلق دارند، مثل گوسَن دوخوان (گوسَن دُمال، نرآبخور)، گوسَن هَگَردان و وَلگَه‌سَری. گروهی هم در مراسم‌ها، عروسی‌ها و جشن‌ها با سرنا و نقاره اجرا می‌شوند، مثل آروس‌بُرون، کُشتی مُقام (کشتی‌نِما)، لافَن‌بازی (طناب‌بازی)، ورزاجَنگ و گَلَن‌کِشی. امروزه بعضی قطعاتِ سازی را، هم با سرنا و هم با لُلِه می‌نوازند و علاوه بر اینها، بسیاری از منظومه‌های آوازی نیز به موسیقی سازی، به‌ویژه چوپانی، راه یافته‌اند.

عنوان و وصفِ برخی قطعات لُلِه که چوپانان می‌نوازند چنین است: وَلگِه‌سری (هنگام اُتراق در کوهپایه‌های جنگلی)، گوسَن ‌دوخوان (برای فراخواندن گوسفندان و گردآوردن آنها در یک محل)، ماره‌ماره (برای آرامش گوسفندان)، گوسن‌هَگردان (هنگام برگرداندن رمه از چرا)، گَله‌رِی (هنگام فراغت رمه)، وَلگ‌ریزون (هنگام پاییز و برگ‌ریزان)، شرف‌شاهی و امیرخوانی (که بیشتر در شرق گیلان رایج است).

برخی از قطعات مراسمی هم که با سرنا و نقاره (و گاه دایره) نواخته می‌شوند عبارتند از:

جلویی (پیش‌نوازی): قطعه‌ای است که سرنانوازان پیش از شروع اجرای قطعات ریتمیک برای فضاسازی می‌نوازند.

زرد ملیجه: به معنای گنجشک زرد است و در موسیقی گیلان به قطعه‌ای شاد و پرتحرک گفته می‌شود که در جشن‌ها با سرنا و نقاره اجرا می‌کنند.

رقص مِقام: نوعی رقص بومی و زنانه است.

قاسم‌آبادی: آهنگ نوعی رقص جمعی زنانه در مناطق شرقی گیلان است.

لزگی: آهنگی برگرفته از موسیقی مهاجران قفقازی است که هنگام اجرای نوعی رقص بومی و زنانه نواخته می‌شود.

مجسمه (شاتوری): قطعه‌ای است مربوط به رقصی که رقصندگان به تناوب و با حالت‌هایی خاص، ساکن می‌ایستند و با آغاز دوباره آهنگ به حرکات موزون خود ادامه می‌دهند.

آروس‌بُرون (جلویی): قطعه‌ای شاد و پرتحرک است که هنگام بردن عروس به خانه داماد نواخته می‌شود.

دورون: در عروسی، هنگام جمع کردن شاباش اجرا می‌شود.

خرس هَگَردان (خرس بانی): قطعه‌ای شاد است که لوطی عنتری‌ها هنگام اجرای نمایش‌های مضحک و زمان رقصاندن خرس دست‌آموز می‌نواختند.

بَرُم‌دار: برم یا برم‌دار چوب بلندی است که گیلک‌ها هنگام کُشتی بومی (لوچو یا کشتی گیله‌مردی) پارچه‌های اهدایی را بر آن می‌آویزند تا پس از پیروزی کشتی‌گیران برنده، به عنوان جایزه به آنها داده شود و در موسیقی گیلکی، قطعه‌ای است که هنگام اهدای جوایز به قهرمان نواخته می‌شود.

کُشتی‌نِما: در آغاز کُشتی بومی، برای تحریک و تهییج کشتی‌گیران و حاضران نواخته می‌شود.

ورزاجنگ: قطعه وجدآوری است که هنگام آغاز مراسم گاوبازی نواخته می‌شود.

در منطقه دیلمان دو نوع رقص رایج است؛ یکی رقص مردان که به رقص پا معروف است و موسیقی آنْ آهنگ دیلمانِ دادو، و دیگری رقص بانوان که موسیقی آنْ آهنگ ولگه‌سری است. رقص قاسم‌آبادی هم در نواحی شرق گیلان رواج دارد. رقص مردان بیشتر جلوه‌های حماسی دارد و رقص بانوان نمادی از حرکت آنها هنگام کار در شالیزار است. فریدون پوررضا نیز از رقص منسوخ‌شده‌ای به نام رقص چراغ نام می‌بَرد.

منظومه‌ها و ترانه‌ها. در گیلان منظومه‌های آوازی زیادی وجود دارد که زَرَنگیس، هیبته، حیدرخان، ولی‌خان، شوکتِی، رعنا، صبوری و کاکوئِی از این جمله‌اند و با وجود متاخربودنشان، سنت‌های قدیمیِ نقل در آنها رعایت شده است. بعضی از منظومه‌ها، مثل عزیز و نگار و طالبا، هم با تغییراتی در مایگی و برخی حالت‌ها، تحریرها و تزئینات نغمه، از موسیقی نواحی هم‌جوار برداشت شده‌اند. منظومه‌های قدیمی گیلکی بیشتر جنبه‌های تراژیک و غنایی دارند و نمونه‌های متاخری مثل حیدرخان و هیبته هم حماسی‌اند. اما همگی آشکارا بازتابِ شیوه زندگی، نوع کار، روابط اجتماعی و آرزوهای مردمانی است که در کوهستان‌ها و جلگه‌ها روزگار گذرانده‌اند. یک ویژگی منحصر به فرد نقل‌های نسبتاً قدیمی‌تر گیلکی حضور گسترده طنز و هجو در آنها است که در نقل‌های موسیقایی نواحی ایران کمتر دیده شده و در کنار موضوعات سنتی، مسائل سیاسی و اجتماعی هم مطرح می‌شوند.

ترانه‌های بسیاری با مضامینی متنوع در میان زنان و مردانِ این ناحیه رواج دارد که انواع عواطف انسانی در آنها متبلور است و با وجود غنایی بودن، مضمون آنها جنبه‌های گوناگونی از هجو، طنز، حماسه و کار را در بر می‌گیرد. دسته‌ای از ترانه‌ها بازتابِ شرایط کار در شالیزارها و مزارعند که برخی را فقط زنان می‌خوانند و برخی هم به صورت سوال و جوابند یا گاهی زنان و مردان با هم اجرا می‌کنند. از نمونه‌های مشهور ترانه‌های گیلکی می‌توان به اَهه بگو، دِه گو ته منم، سیا اَبران، عروس گولِی، حلیمه‌جان، لیلی و مجنون، عَزَب لاکو و حیرون حیرونه اشاره کرد. گاره‌سری‌ها یا لالایی‌ها را هم که انواعی دارد، فقط زنان می‌خوانند که گاهی ریتم تند و ملودی پرتحرکی دارند.

موسیقی آیینی و مناسبتی. نوروزخوانی یا نوروزه‌خونی از دیگر آوازهایی است که تا چند دهه پیش، در نواحی مختلف گیلان رواج داشت. بخشی از نوروزخوانی‌های رایج در این منطقه در مایه دشتی و متأثر از مایگی موسیقی گیلان است. تعداد دیگری از نغمه‌های نوروزی که توسط نوروزخوانان غیربومی به این منطقه آورده شده‌اند، در پرده‌های متفاوتی مانند چهارگاه و همایون هستند. نوروزخوانی‌ها بدون ساز اجرا می‌شوند، اما هنگام اجرا همیشه یک نفر همخوان در قسمت ترجیع یا گوشواره‌ها، نوروزخوان اصلی را همراهی می‌کند. نوروزخوانی‌های گیلکی از نظر مضمون و کارکرد، تفاوت چندانی با نوروزخوانی‌های سایر نواحی البرز ندارند.

ترانه‌های کار در شالیزار، آیین پهلوانی در کشتی گیله‌مردی، آیین‌های سور مثل بردن عروس به خانه داماد، خرده‌نمایش‌های مربوط به پیشواز بهار (عروس گولِی، رابچِری یا آهویی و تُکَم‌گردانی) و آوازها و مراسم مذهبی مثل چاووش‌خوانی، سحرخوانی، تعزیه، شهادت‌خوانی، نقاره‌زنی در ماه رمضان، سینه‌زنی و نوحه‌خوانی گوشه‌هایی از جنبه‌های آیینی و مناسبتی موسیقی گیلکی است.

در سده اخیر، هنر شبیه‌خوانی نیز باعث ورود تعداد قابل توجهی از نغمه‌های موسیقی ردیف دستگاهی به منطقه شده است. در عین حال، تعدادی از نغمه‌های گیلکی هم به موسیقی تعزیه راه یافته و از این طریق ماندگار شده‌اند که از میان آنها می‌توان به برخی آوازهای دیلمی مانند غریبی اشاره کرد که در چوپان‌خوانی‌ها اجرا می‌شوند. علاوه بر این، بسیاری از گوشه‌های موسیقی ردیف دستگاهی در تعزیه گیلان ویژگی‌های بومی گرفته‌اند.

چاووشی یا چاووش‌خوانی در موسیقی آیینی و مذهبی گیلان از نظر شعر، موسیقی و اجرای مراسم، با همه نواحی ایران تفاوت اساسی دارد. چاووش‌خوانی گیلان عمدتاً در روز عاشورا و چهل وهشتمین  روز شهادت امام حسین (ع) و بر اساس مراسم ویژه‌ای با همراهی گروه کَرنانوازان اجرا می‌شود. کرنای گیلان بلندترین و قدیمی‌ترین ساز بادی نواحی ایران است. در قدیم از آن برای خبررسانی استفاده می‌کردند، اما امروزه فقط در عزاداری و گاه تعزیه کاربرد دارد. یک سرکرناچی (سرگروه) با کرنای خود صدایی (شبیه "الهی" یا "کریما") تولید می‌کند و واگیرها (کرناچی‌ها) که تعدادشان گاهی به ده نفر می‌رسد، ریتم شعر را با دو یا سه صدای کرنا اجرا می‌کنند و چاووش‌خوان که شهادت‌خوان هم نامیده می‌شود، اشعاری را در بیان حقایق و حوادث صحرای کربلا با آوازی محزون می‌خواند. فرم نغمه در کَرنانوازی با آواز چاووش‌خوان منطبق نیست و بیشتر برای فضاسازی در آواز از آن استفاده می‌شود. ملودی چاووش‌خوانی گیلان در مایه دشتی است.

موسیقی تالشی

موسیقی تالش از نظر فرم و ساختار با موسیقی گیلکی تفاوت دارد. اساس این موسیقی آوازهایی است که مقام‌های موسیقی این منطقه را تشکیل می‌دهد. این آوازها که "دَستون" نام دارند، از نظر مایگی بیشتر در شور و ابوعطا قرار گرفته‌اند و در تمام اجراها آغازشان از فراز به فرود است. بر محور دستون‌ها مجموعه‌ای از "هوا"ها و "پرده"‌ها، آوازها و ریزمقامات سازی و آوازی، شامل منظومه‌های موسیقایی، ترانه‌ها، لالایی‌ها، موسیقی آیینی و مذهبی، و قطعات سازی شکل گرفته‌اند.

این مجموعه به دلیل ویژگی‌های قومی و اقلیمی، برعکس موسیقی سایر نواحی البرز شمالی و جنوبی، بکرتر مانده‌اند. با این همه، تاثیر موسیقی گیلکی، به‌ویژه گیلان بیه پس، در تعدادی قطعات سازی مربوط به لَلَه (نی چوپانی تالش) و سرنا دیده می‌شود. در بخش آوازی هم برخی گونه‌های موسیقی عرفانی و مذهبی از طریق صوفیان ترک‌نژاد و کردهای مهاجر وارد این منطقه شد که در گذر زمان، این آوازها با ویژگی‌های اصلیِ موسیقی تالشی انطباق یافتند و جزئی از ریزمقاماتِ اصیلِ تالش شدند. علاوه بر اینها، به دلیل همسایه بودن تالش و خلخال و رفت و آمد عاشیق‌های آذربایجانی، موسیقی آذربایجانی هم بر موسیقی تالشی تاثیر گذاشته است.

در مجموع، موسیقی تالشی را به سه دسته می‌توان تقسیم کرد: دَستون‌ها، هواها (پرده‌ها)، و ترانه‌ها و ریزمقام‌های سازی و آوازی.

دَستون‌ها. دستون‌ها آوازهایی‌اند که اساس موسیقی تالش را تشکیل می‌دهند. این آوازها را عموماً مردان می‌خوانند و بسته به هر نقطه‌ای از منطقه، حال و هوای متفاوتی پیدا می‌کنند و سبک‌های متعددی دارند. یعنی همراه با تغییر لهجه در نواحی تالش، شیوه بیانیِ دستون‌ها هم دچار تغییر می‌شوند. شاخص‌ترین سبک‌های دستونِ تالشی سبکِ اسالمی، سبک تالش‌دولایی، سبک شاندرمنی، سبک ماسالی و سبک کرگان‌رودی هستند. این سبک‌ها در بنیادها (ساختار و فواصل) با هم مشترکند و در تحریرها و تزئینات آوازی و سقف صوتی و فرودها با هم تفاوت دارند. سبک اسالمی و تالش‌دولایی، به ترتیب، از بقیه اصیل‌ترند و سبک ماسالی به خاطر همجواری با مناطق گیل‌نشین، تا حدودی به آواز گالشی گیلان نزدیک می‌شود. شعر دستون‌های تالشی بیشتر مبتنی بر دوبیتی است و وزن آزاد دارد که خوانندگان دستون با اضافه کردن هجاهایی کلام را با موسیقی منطبق می‌کنند.

هواها (پرده‌ها). نغمه‌های سازیِ بی‌کلامْ گسترده‌ترین بخش موسیقی تالشی‌اند که هوا یا پرده نام دارند و از نظر ساختار، برداشتی از دستون‌ها هستند. اصلی‌ترین سازی که این موسیقی را اجرا می‌کند لَلَه (نی چوپانی) است. به گفته صاحب‌نظران، در گذشته موسیقی تالشی بیش از صد هوا (پرده) داشته، اما امروزه فقط تعداد کمی از آنها در یادها باقی مانده و اجرا می‌شود. پاییزه‌هوا، کیجه‌پرده، ریه‌پرده، دوشه‌هوا، گیشتیه‌هوا، شتره‌زنگ، ورزاجنگ، کُشتی‌هوا، گیله‌پهلوی و سیاووش تعدادی از این هواها است.

ترانه‌ها و ریزمقام‌های سازی و آوازی. ترانه‌ها و ریزمقام‌های سازی و آوازی متنوعند و هر کدام در مناسبت خاص خودش اجرا می‌شود. این بخش از موسیقی تالشی، بسته به موضوع و مضمون، به گونه‌های آیینی، وصفی، عاشقانه، حماسی، عرفانی، مذهبی و ترانه‌های کار تقسیم می‌شوند. در موسیقی تالشی تعدادی منظومه وجود دارد که بعضی از آنها مثل مموبه (محمودبه) یا لدوبه و گَنزون گره شهرت فراوانی دارند و حماسی‌اند. شماری از منظومه‌ها هم مثل عزیز و نگار به تالشی برگردانده شده و خوانده شده‌اند.

ترانه‌های هیار هیار (هی یار هی یار)، مبارک با (مبارک باد)، بندون بندون، آمان آمان، شکرم جان و سیاریحون بزمی هستند و آمانه لیله، آفتار ساسره، کوکو بُخونو و کاره بشیمون نَه‌نه آوازهای کارند که زنان در کشتزارها به صورت گروهی یا سوال و جواب بدون همراهی ساز اجرا می‌کنند. ترانه‌های گسگری بازار و بِرِن بِرِن را هم بیشتر مردم به فراخور حال می‌خوانند.

منظومه‌های عرفانی-مذهبی مثل ساقی‌نامه‌ و مولودی‌نامه و قطعاتی مثل باباطاهری و زیارت‌نامه‌ها به اهل تصوف تعلق دارند و درویشان قادریه و نقشبندیه در عیدها و مراسم مذهبی آنها را بدون همراهی ساز به صورت گروهی اجرا می‌کنند.

آیین نوروزخوانی در تالش هم در استقبال از بهار اجرا می‌شد. لالایی‌ها هم بخش دیگری از موسیقی این نواحی است که مثل هر جای دیگریْ آنها را زنان می‌خوانند.

سازهای موسیقی تالشی، به شکل محسوسی، محدود و کم‌تعدادند. لَلَه یا نی چوپانی رایج‌ترین ساز این منطقه است و لَبک (نی‌لبک) اصالتی کمتر از لَلَه دارد. زُرنا (سرنا) و نقاره معمولاً در نواحی شرقی و جنوب شرقی ماسال که محل تلاقی دو فرهنگ گیلکی و تالشی است، رواج دارد. دف نسبتاً از دُور خارج شده و تمبوره، تنها ساز زهی مضرابیِ منطقه، هم چند دهه است که منسوخ شده‌. تمبوره تالشی کوچک‌ترین ساز زهی مضرابیِ موسیقی نواحی ایران بوده است.

منابع:
آشنایی با موسیقی نواحی ایران، کتاب اول، هوشنگ جاوید، سوره مهر، چاپ دوم: ۱۳۹۳؛

از نجوای سنت تا غوغای پاپ، محمود خوشنام، تهران، فرهنگ جاوید، چاپ اول: ۱۳۹۷؛

کوچ (بررسی موسیقی نواحی ایران)، جهانگیر نصری اشرفی، سوره مهر، تهران، چاپ اول: ۱۳۸۶؛

کد خبر 489074

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha