وبه جنگلهای شمال کشور پناه برد تا زندگی پنهانی را آغاز کند، اما پس از 6 ماه، وقتی با تصور اینکه آبها از آسیاب افتاده به شهری بیابانی در جنوب کشور سفر کرد، به دام پلیس افتاد.
« من آدم کش نیستم، این قتل یک اتفاق تلخ بود، بعد از این جنایت عذاب وجدان یک لحظه هم رهایم نکرد ولی ترس از دستگیری باعث شد به جنگلهای شمال کشور فرار کنم.»
اینها نخستین اعترافات متهم به قتلی است که روز گذشته وقتی مقابل قاضی حسین اصغرزاده بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی قرار گرفت، بیان کرد.
او متهم است 27 آبان ماه سال قبل در جریان نزاع مرگباری در شرق تهران مرد جوانی را با ضربات چاقو به قتل رسانده است. مرد جوان در حالی که پس از دستگیری از ارتکاب این جنایت اظهار پشیمانی میکرد در تشریح ماجرای فرارش به بازپرس اصغرزاده گفت: نمیدانم چطور شد که آن اتفاق افتاد.
پس از جنایت از ترس دستگیری و زندان آواره شهرهای مختلف شدم و بعد از چند روز به جنگلهای تالش رسیدم، در حال قدم زدن در جنگل بودم که به کلبه جنگلیای برخوردم که بهنظر میرسید سالهاست دیگر کسی در آنجا زندگی نمیکند. تصمیم گرفتم در این کلبه مخفی شوم، این بود که کمی آنجا را مرتب کردم و با خرید لوازمی جزئی به آنجا رفته و زندگی 6 ماههام را در جنگل و دور از مردم آغاز کردم.
در این مدت مجبور بودم سختیهای زیادی را تحمل کنم چرا که زندگی در جنگل بدون هیچ امکاناتی آنقدر سخت و دشوار بود که هر روز آن به اندازه یک سال برایم میگذشت، برای تهیه غذا هر چند وقت یکبار از جنگل پایین میآمدم و با تهیه لوازمی که نیاز داشتم به کلبه مخروبه بازمی گشتم.
این در حالی بود که کابوس جنایت یک لحظه هم رهایم نمیکرد و همیشه ماجرای نزاع مرگبار مقابل چشمانم بود. سرانجام پس از گذشت 6 ماه در حالی که دیگر تحمل این زندگی و کابوسهای شبانه را نداشتم با تصور اینکه آبها از آسیاب افتاده، جنگل را رها کرده و راهی جنوب کشور شدم.
تصور میکردم میتوانم زندگی پنهانیام را در عسلویه ادامه بدهم و به همین خاطر غافل از اینکه عکس من در اختیار همه واحدهای گشت پلیس در سراسر کشور بود، به این شهر رفتم.اما صبح 26 فروردین ماه، ماموران پلیس عسلویه که عکس من در اختیارشان بود به من مظنون شده و مرا مورد بازجویی قرار دادند، سعی داشتم با دادن مشخصات جعلی آنها را گمراه کنم، اما ماموران مرا به اداره پلیس برده و با بررسی عکس متهمان فراری متوجه شدند من به اتهام قتل تحت تعقیب هستم. به این ترتیب مرا بازداشت کرده و به پلیس تهران تحویل دادند.
پس از اظهارات متهم، حسین اصغرزاده- بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی- برای وی قرار بازداشت صادر کرد و مرد جوان برای تحقیقات تکمیلی در اختیار پلیس جنایی پایتخت قرار گرفت.