این انتقادها در زمینههای تغییرات دولت، سیاست خارجی ، نابسامانیهای اقتصادی و... است.
ابهام در تغییر وزیران
روزنامه جامجم در گزارشی تحلیلی درباره کنار گذاشته شدن برخی وزیران مینویسد: سؤالاتی که در خصوص علل تغییر دانش جعفری و پورمحمدی و حتی وزرای پیشین مطرح است، سؤالاتی است که نه تنها برای سیاسیون کشور بیجواب مانده، بلکه افکار عمومی را نیز مشغول خود کرده است.
تغییر داود دانش جعفری وزیر امور اقتصادی و دارایی که قبل از تشکیل دولت نهم به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیته اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام ایجاد کرده که چرا محمود احمدینژاد بعد از گذشت مدتی از دولت خود و درگیری با مسائل اقتصادی قصد خداحافظی با دانش خبری را دارد.
از طرف دیگر خداحافظی محموداحمدینژاد با مصطفیپور محمدی وزیر کشور به عنوان مدیری موفق در اداره و کنترل مرزهای شرقی و حتی مرزهای آبی و خاکی کشور یا تجربه موفق وی در برگزاری انتخاباتهایی چون شوراهای اسلامی، شهر و روستا و مجلس هشتم شورای اسلامی دلیل بهتری برای تغییر وی بعد از اقدامات مهم و موثر این وزیر را میطلبد.
مقایسه دولت خاتمی با احمدینژاد
روزنامه ایران در مقالهای با اشاره به انتقادات وارد شده به احمدی نژاد در مورد تغییرات کابینه به مدیریت دولتهای قبلی اشاره کرده و مینویسد: در دولت موسوم به سازندگى، تیم نسبتاً یکدستى با مدیریتى غیرمنعطف، نخستین دولت بعد از جنگ را تجربه کردند و بهدلیل عدمتجربه قبلى و نیز یکدستى کابینه، تغییر وزیران از نظر خواص و عوام بهعنوان امرى پذیرفته نشده بود و حتى شاید تصور دست زدن به چنین کارى براى مدیریت اجرایى، دشوار یا محال مینمود.
اما ماجراى دولت موسوم به دوم خرداد یا اصلاحات به کلى با دولت هاى تحت ریاست آقاى هاشمیو احمدى نژاد تفاوت دارد. این دو دولت، اگرچه یکى براساس نسخه هاى بانک جهانى، صندوق بینالمللى پول، یونسکو و... و دیگرى براساس نسخه هاى ملى و بومیو اسلامى، دستگاه اجرایى کشور را مدیریت کرده و میکنند، اما در هر حال رؤساى آن با قواعد و لوازم اداره دولت آشنا و در امر مدیریت توانمند بودهاند.
لیکن در دولت دوم خرداد، این اعضاى هیأت دولت نبودند که مدیریت میشدند، بلکه مسئولان ارشد این دولت بودند که از سوى بعضى اعضاى حزبى و سیاسى درون و بیرون از دولت، مدیریت میشدند؛ هرچند رئیس دولت گاهى در مقام تئورى، از افراط کارى برخى همکاران خود گلایه میکرد و به همین دلیل نیز صحنه گردانان اصلى دولت دوم خرداد او را از قطار اصلاحات پیاده کردند. براستى آیا رئیسجمهورى که اداره میکند با رئیسجمهورى که اداره میشود، قابل مقایسه اند؟
روزنامه ایران میافزاید: بهنظر میرسد مقایسهکنندگان بیش از آنکه درد تغییر وزیران را داشته باشند، درصدد لاپوشانى این واقعیت تلخ هستند که عده اى استحاله شده فرهنگى و تندرو سیاسى، هشت سال به نام یک نفر، مملکت را به سویى هدایت کردند که اگر درایت و مدیریت و مقاومت خواص طرفدار حق نبود، خسارت هاى جبران ناپذیرى به دستاوردهاى سترگ انقلاب اسلامیوارد میشد.
آیا دولتى که بدون تغییرات، فعالیت صلح آمیز هستهاى را متوقف میکند با دولتى که در ضمن تغییرات و جابهجایى همکارانش، روند این فعالیت را به نقطه افتخار ملى میرساند، دو الگوى مشابه و مقایسه پذیرند؟
انتقاد از اقتصاد، دلیل حضوردر انتخابات
روزنامه دنیای اقتصاد اظهارات اسحق جهانگیزی وزیر صنایع دولت خاتمی را منتشر کرد که درباره مسائل اقتصادی گفته است: اصلاحطلبان بهترین شیوه اصلاحات را انتخابات میدانند و معتقدند که هیچ راه دیگری جز انتخابات برای اصلاح مشکلات وجود ندارد و مردم تنها از طریق صندوق رأی است که میتوانند حرف خود را بزنند.
وی «وضعیت فعلی کشور به ویژه از بعد اقتصادی را یکی دیگر از مسائلی که ضرورت حضور اصلاحطلبان در مرحله اول و به ویژه دوم انتخابات را مضاعف میکند» عنوان کرد و گفت: به نظر میرسد نیازمند سیاستهای عالمانه و مدبرانه دیگری هستیم که بتوانیم از درآمدهای نفت برای پیشرفت کشور استفاده صحیح کرده و مانع تورم شویم.
وی با بیان این که «این سیاست اصلاحطلبان هیچ تغییری نکرده است»، ادامه داد: از لحاظ بینالمللی نیز یک دغدغه جدی برای اصلاحطلبان وجود دارد. در این فضای بینالمللی براساس سیاستهای مقاومت و دیپلماسی فعال و قوی، مانع فشارهای جدی بر کشور و باعث ارتقای جایگاه و موقعیت ایران در فضای بینالمللی شویم.
مقایسه برلوسکونی و احمدینژاد
روزنامه اعتمادملی در سرمقاله خود با اشاره به روی کار آمدن برلوسکونی در ایتالیا و شعارهای وی نوشته است:برلوسکونی در اولین اظهارات پس از موفقیت، وظیفه اولیه وحیاتی خود و دولت آتی ایتالیا را حل دو بحران عنوان نموده است؛ جلوگیری از ورشکستگی شرکت هواپیمایی «آلیتالیا» و حل بحران زباله در شهر ناپل!سیلویو برلوسکونی از چهرههای جنجالی، ثروتمند و بسیار بانفوذ ایتالیا است.
او صاحب شبکههای عمده رسانهای ایتالیا و دارای چندین شبکه ماهوارهای بینالمللی میباشد؛ مالک کارخانههای پردرآمد و صاحب باشگاه تراز اول فوتبال آسمیلان است. در کنار این عوامل، وی یکی از نزدیکترین سیاستمداران به کاخ سفید است به گونهای که در جریان حمله آمریکا به عراق، ایتالیا در کنار اسپانیا جزو معدود کشورهای اروپایی بود که نیرو به عراق اعزام نمود.
در عرصه بینالمللی نیز باید او را جزو سیاستمداران صاحب سبک و بانفوذ در جهان حساب نمود. با این همه امکانات، ثروت، روابط گسترده بینالمللی و شبکههای ماهوارهای اولین اولویتهای نخستوزیر آتی ایتالیا نه داشتن طرحی نوین برای اقتصاد جهان و نه ارائه الگوی مدیریتی جدیدیی برای اداره جهان است.
این سیاستمدار کهنهکنار که محتملا چنانچه رئیسجمهور محترم اسلامی ایران بپذیرند، سابقهای به مراتب بیشتر از ایشان در سیاست و دستی درکاسه قدرتهای جهانی دارند، نه تنها چنین اولویتهایی برای خود تعیین نکرده بلکه صریحا اعلام نموده است مسئله اصلی من حل بحران زباله در شهر ناپل است که ماههای مدیدی است شهروندان ایتالیایی را آزار میدهد.
ماموریت دوم جناب برلوسکونی نجات شرکت هواپیمایی «آلیتالیا» است که در خطر ورشکستگی قرار دارد. وقتی اظهارات نخستوزیر ایتالیا را با سخنان رئیس جمهور ایران مقایسه میکنیم متوجه یک نکته میشویم؛ یا آنها کار کشورداری نمیدانند یا ما با قواعد آشنا نیستیم.
اعتماد ملی میافزاید: کشور ایران با مشکلات عدیده ای روبهرو است، تمام این مشکلات نیز از دل دولت نهم برنیامده است، در منصفانهترین تحلیل، دولت نهم شرایط را خرابتر کرده است اما در حدوث شماری از آنها بیگناه است.
اما مردم ایران در انتخابات نهم رئیس جمهوری برای ایران انتخاب کردهاند که سرزمینی است با وسعت یک میلیون و 648هزار و 195 کیلومتر مربع! نه کاری با افغانستان داشتهاند نه پاکستان. نه مسئول تورم بنگلادش هستیم نه نقدینگی بورکینافاسو، پس معلوم نیست در حالیکه نمیتوان فهرست گرفتاریهای مردم را حتی به دلیل فراوانی و گستردگی آن به عدد بیان کرد چرا رئیسجمهور ایران تصور میکند مسئول حل مشکلات همه جهان است؟
شعارزدگی در سیاست خارجی
روزنامه کارگزاران نیز در مقالهای به قلم احمد پورنجاتی به انتقاد از دولت پرداخته و آورده است: هیچکس نیز پاسخگو نیست و اگر لازم باشد به جای همه آنان، شخص وزیرشان سینه سپر میکند و یکتنه بار امانت «سانسور» را برعهده میگیرد.
در عرصه سیاست خارجی، شعارزدگی و گندهگوییهایی بیحاصل در کنار برخی رفتارهای نازل و مغایر شأن ملت و نظام، همچون قضایای حضور در دانشگاه کلمبیا و اجلاس کذایی شورای همکاری خلیجفارس و اجلاس اخیر اتحادیه عرب که جملگی سرانجام جز اهانت به ایران نداشت، و نیز پارهای شیوههای پنهانکارانه در دیپلماسی و در یک کلام تغییر خزنده و تدریجی سیاست نه شرقی، نه غربی به ویژه به بهانه مسائل مربوط به انرژی هستهای، تمامی دستاوردهای تلاش چندین ساله نظام را برای تنشزدایی و تعامل مثبت با جهان به مخاطره افکنده است و البته پیامدهای این راهبرد نادرست، بر دیگر عرصههای مدیریت کشور به ویژه در زمینههای اقتصادی سایه افکنده است.
در عرصه سیاست داخلی نیز راهبرد «منوپلی سیاسی» با استفاده از تاکتیکهای گوناگون، از حذف و خانهنشین کردن تا پروندهسازی و تخریب شخصیت رقیبان سیاسی و فضاسازیهای سیاسی و روانگردان رسانهای برای یکدست کردن حاکمیت و مزاحمزدایی از عرصه قدرت به بهانههای مسخره و واهی در جریان است.
ناآشنایی با مراودات جهانی
روزنامه سرمایه در مقالهای به قلم صفایی فراهانی معاون وزیر اقتصاد در دولت خاتمی به عهدشکنی ترکمنستان در خرید گاز ایران پرداخته و نوشته است:ناآشنایی دولت نهم با اصول مراودات بینالمللی و عدم توجه به آنچه که تحتعنوان روابط اقتصادی و بینالمللی شناخته میشود، در زمینه مذاکرات یا در زمینه اظهارنظرها و حفاظت حقوق و منافع ایران، مشکلات عدیدهای را نصیب ما کرده است.
از جمله، میتوان به منافع ایران در دریای خزر اشاره کرد. درست است که ایران دارنده دومین ذخایر گازی دنیاست اما این به آن معنی نیست که نسبت به وضعیت گاز موجود در منطقه بیتفاوت باشیم.
دولت روسیه با وجود آنکه اولین دارنده ذخایر گاز دنیاست، اما کماکان از کشورهای منطقه گاز وارد میکند و گاز خودش را صادر میکند. ما در ایران این فرصتها را زیاد از دست دادهایم؛ زمانی که کشورهای حاشیه دریای خزر از شوروی سابق جدا شدند و به نوعی به دنبال استقلال بودند، ایران میتوانست به جهت امتیاز همسایه بودنش با این کشورها، با ایجاد مبادلات تجاری مختلف، از این فرصت طلایی استفاده کند و خود را به عنوان یک کشور تاثیرگذار در منطقه تثبیت کند اما اینگونه نشد.
قطع صادرات گاز ترکمنستان به ایران نیز با وجود آن که در شرایطی صورت گرفت که ایران به شدت با کمبود گاز در زمستان مواجه شده بود و از این بابت کشور به شدت دچار مشکل شد، اما شرایط به گونهای پیش رفت که ترکمنستان راغب به قطع صادرات گاز به ایران شد و در این میان ایران تلاشی جدی برای کسب حق خود براساس قرارداد موجود نکرد.
در واقع دولت نهم به دلیل ضعف در شناخت روابط بینالملل، ناچار به کوتاه آمدن در احقاق حق خود است اما اگر اقدامی آگاهانه برای پافشاری بر حق خود انجام میداد نه تنها در مذاکرات فیمابین بلکه در دادگاههای بینالمللی نیز میتوانست از حق خود دفاع لازم را انجام دهد.
بنزین آزاد، با برنامه یا بیبرنامه؟
روزنامه حزبالله موضوع تداوم عرضه بنزین آزاد را در سرمقاله خود آورده و نوشته است تمسک به دلایلی نظیر اثر معکوس تورمی فروش قیمت آزاد بدون ذکر آمار همچنین طرح موضوعاتی همچون رضایت مردمی از نحوه عرضه بنزین آزاد و قیمت آن بیآن که نیازی به ارائه دلیل دیده شود موضوعی است که از همین ابتدا شک و تردید درباره موفقیت این طرح را دوچندان میکند.
بر کسی پوشیده نیست که مدت زمان کوتاه اجرای طرح فروش بنزین آزاد 400 تومانی برای موضعگیری درباره میزان موفقیت این طرح کافی نیست چرا که در طول مدت اجرای این طرح به جز کاهش قیمت بازار سیاه بنزین به 300 تومان اثرات مثبت یا منفی خاص دیگری به چشم نیامد.
روشن است که این کاهش قیمت هم به معنی قیمت واقعی بنزین نیست بلکه عرضه 400 تومانی بنزین موجب شد که فروشندگان بازار سیاه یارانههای دریافتی خود را به قیمت کمتری بفروشند!