شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۷ - ۰۵:۵۶
۰ نفر

مهنوش صالحی: انسان آغازین از آن چه در جهان پیرامون خویش می‌دید، پدیده‌های درونی و ذهنی و مایه‌های آفرینش اسطوره‌ای و خدایان خویش را می‌ساخته است.

 همچنین اندیشه‌ها و آزمون‌های روانی خویش را با پدیده‌های جهان می‌آمیخته و از این طریق، فرایند خلق را آغاز کرده است.

به همین شکل در کودکان نیز مهم‌ترین شکل اندیشه نمادین، تخیل است. شکل تخیلات ما در رؤیا یا بیداری تجلی می‌یابد و وجود بازی‌تخیلی یا تجسمی که نقش آن در اندیشه کودک اساسی است نشان می‌دهد که اندیشه نمادین، منحصر به ناخودآگاه نیست.

 اشخاص و حوادث قصه‌ها و اساطیر علاوه بر نمایش ناخودآگاهی فرد، پدیده‌های کهن را نشان می‌دهند و به زبان رمز از وجوب و ضرورت پختگی و تجدید حیات درونی که به یمن جذب ناخودآگاهی فردی و جمعی در شخصیت آدمی امکان‌پذیر می‌شود سخن می‌گویند.

افسانه‌‌ها با بخش خودآگاهی ذهن آدمی مرتبط می‌شوند و امیال و خواسته‌های ضروری انسان را مطرح می‌کنند و در عین حال بر اثر تداعی، مفاهیم نهفته در ضمیر ناخودآگاه را به سطح آگاهی می‌کشانند و باعث پیوند این 2 می‌شوند.

اسطوره‌ها و افسانه‌ها با زبان اشارات و نمادها سخن می‌گویند. پدیده‌های روانی در محتوای افسانه‌ها به شکل نماد تجسم می‌یابد و در نتیجه کارآیی ذهن افزایش می‌یابد.کلی‌ترین نمادها در افسانه‌های عامیانه شکل می‌گیرند.

قصه‌هایی که به طور خلاصه از نقشه‌ای فریبکارانه برای نابودی و از میان برداشتن دیگری و تعقیب و گریز قهرمان‌ها به وجود می‌آیند و از این طریق، نکات پندآموز مورد نظر به کودک منتقل می‌شود.

به عنوان نمونه در قصه نمادین 3 خوک، خطری که خوک‌ها را تهدید می‌کند از دنیای واقعی نشأت می‌گیرد و گرگ نماد آن است، اما رهایی از آن به تدبیر و هوشمندی فرد بستگی دارد. 3 بچه خوک می‌خواهند خانه بسازند و در آن زندگی کنند.کوچک‌ترین خوک خانه خویش را با  بی دقتی و از ساقه علف خشک می‌سازد. دومی تیرک به کار می‌برد.

هر 2 لانه‌های خود را سریع و با حداقل تلاش بنا می‌کنند و در نتیجه باقی روز را به بازی می‌گذرانند، اما خوک سوم و مسن‌ترین آنها خانه‌ای از آجر می‌سازد. گرگ که قصد خوردن خوک‌ها را دارد، خانه‌ 2 خوک را ویران می‌کند و آن2 را می‌خورد پس از آن نزد خوک سوم می‌رود و سعی می‌کند او را بفریبد و از خانه بیرون آورد، اما موفق نمی‌شود. پس سعی می‌کند وارد خانه شود و بالاخره از دودکش به دورن آب جوش می‌افتد و به غذای پخته برای خوک تبدیل می‌شود.

در این داستان، خوک‌ها با کنش‌هایی که انجام می‌دهند (نوع خانه‌ای که می‌سازند و علاقه شدید به بازی) نمادین می‌شوند و گرگ نماد خطری است که خوک‌ها را تهدید می‌کند، اما خوک سوم با تدبیر و هوشمندی از این خطر می‌گریزد.افسانه‌های کهن با شگردهای خاصی که ویژه آنهاست مخاطب را از دنیای مادی فراتر می‌برد و با جهان ناخودآگاه پیوند می‌دهند. کلیات و کلی‌گویی دنیای افسانه را از واقعیت ملموس دور می‌سازد و عروج می‌دهد.

فضای حاکم بر این قصه‌ها (جادو، شانس و اقبال...) ذهن را با نیرویی فراتر مرتبط می‌سازد و تخیل و واقعیت در هم می‌آمیزد.تمامی این شگردها ساختاری را می‌آفرینند که با طرز فکر کودک و تجربه او از جهان منطبق است و مفاهیم انتزاعی و اساسی را به طور غیر مستقیم و هماهنگ با ناخودآگاه مخاطب عرضه می‌کند. افسانه‌ها و اساطیر با خلاقیت کودک رابطه‌ای مستقیم دارد و او را برای زندگی آماده می‌سازند.

بنابراین،‌داستان‌های کودکانه، برای کودکان، چیزی فراتر از سرگیری یا حتی راهی برای تشویق به مطالعه‌اند. این قصه‌ها با عمیق‌ترین لایه‌های وجودی شخصیت کودک مرتبطند و انتخاب درست آن‌ها، امری ضروری و حساس است.

کد خبر 49161

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز