چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۵:۳۳
۰ نفر

دکتر دهقان: عدالت‌ از آن دست مفاهیمی است که از آغاز پیدایی تفکر فلسفی، سرلوحه تاملات فیلسوفانه قرار گرفت.

به همین دلیل‌ که از نخستین فیلسوفان یونان گرفته تا به امروز از عدالت تعریف‌ها و برداشت‌های گوناگونی صورت گرفته است؛ تعریف‌هایی که گاه چنان از در تضاد و گاه تقابل با یکدیگر درآمده‌اند که عده‌ای را بر آن داشته تا به این صرافت بیفتند که اصولا بر سر چنین مفهومی هیچ گاه توافق فکری نخواهد شد.

با این حال، عدالت در وجه دینی آن، همواره مورد توجه ادیان و دین‌داران بوده است. در این میان اسلام به عدالت نگاه خاصی دارد و این نگاه را می‌توان چه در قرآن و چه در سنت پیامبر(ص) به وضوح مشاهده کرد.

مطلب حاضر با عنایت به بحث عدالت در اسلام به این نکته می‌پردازد که در نظام کیفری اسلام، از آنجایی که جرم، مجرم و بزه دیده 3 ضلع مثلث کیفری به شمار می‌روند، غالب مقررات کیفری به سمت حقوق بزه دیده است، لذا عدالت ترمیمی تنها جزء اصول برنامه‌های عدالت کیفری در اسلام است.

 از سوی دیگر، به موازات این عدالت ترمیمی، اسلام با توسل به داده‌های اخلاقی از بزه دیده می‌خواهد به اصلاح خود بپردازد. از این رو در کنار این عدالت ترمیمی، عدالت بازپرورانه در اسلام نیز مورد توجه است.

عدالت را می‌توان از 2 منظر درون دینی و برون دینی مورد بررسی قرار داد. عدالت از منظر درون دینی نیز خود در 2شاخه عدالت در قرآن و عدالت در سنت نبوی قابل بحث است .

 عدالت در قرآن کریم

ریشه اصلی طرح‌های علمی و عملی مسئله عدالت در جامعه اسلامی را در درجه اول باید در قرآن مجید جست وجو کرد که بذر اندیشه عدل را در دل‌‌ها کاشت و آبیاری کرد و دغدغه آن را چه از نظر فکری و فلسفی و چه از نظر عملی و اجتماعی در روح‌ها ایجاد کرد.

قرآن مسئله عدل و ظلم را در ابعاد گوناگون و در زمینه‌های مختلف مطرح ساخته تا جایی که عدالت یکی از اصول اعتقادی قاطبه مسلمانان قرار گرفته است. در قرآن هر کدام از واژه‌های عدل و قسط بیش از 20 بار ذکر شده است.

دقت در آموزه‌های قرآنی نشان می‌دهد عدل و قسط دو اصل کلی و فرمان عام الهی برای همه انسان ها در همه زمان ها و مکان ها هستند و بر لزوم عدالت در تمام شئون زندگی فردی،  اجتماعی، اقتصادی ، قضایی و سیاسی تاکید شده است و در این راه هیچ استثنایی را برنمی‌تابد. تنها حد عدالت خود عدالت است لذا حتی نسبت به دشمنان نیز رعایت عدالت تاکید شده است: و لایجر منکم شنان قوم علی الاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی(مائده/8).

در آیات فراوانی قرآن کریم از خداوند نفی ظلم و ستم کرده و آن را به عنوان یک اصل بنیادین اعتقادی به شمار آورده است؛ چنانچه اجرای عدالت به عنوان فلسفه بعثت در نبوت عامه معرفی شده و آمده است: ما پیامبران را با کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم قیام به قسط نمایند(حدید/ 24).

در نبوت خاصه نیز قرآن کریم از قول پیامبر اکرم می‌فرماید: امرت لاعدل بینکم، مامور شدم تا در میان شما به عدالت و دادگری رفتار کنم(شوری/  15). در آیه دیگری فرمود: قل امر ربی بالقسط(اعراف/ 29).

اگر آیات یادشده را در کنار بیان رسول خدا قرار بدهیم که فرمود:‌ شیبتنی سوره هود لمکان (فاستقم کما امرت) سوره هود مرا پیر کرده  به خاطر این فرمان که در اجرای ماموریتی که بر عهده‌ات نهاده شد استقامت کن( هود/ 112). این نشان می‌دهد اجرای عدالت در جامعه از سنگین‌ترین و مشکل‌زاترین برنامه‌ها است. بی‌جهت نیست که در مورد حضرت علی(ع) آمده است:‌ قتل فی محرابه لشده عدله( شهید مطهری، بیست گفتار/ ص 19) چون در اجرای عدالت نرمش نشان نمی‌داد، همین امر موجب شهادت او شده است.

در آیه دیگری قرآن به‌‌عنوان یک دستور‌العمل کلی و جاویدان فرمود:  ان الله یأمر بالعدل و الاحسان(نحل/9) با توجه به اینکه فعل مضارع دلالت بر استمرار و دوام دارد معنای آیه چنین می‌شود: خداوند همواره و در همه حال به عدالت و نیک‌ورزی فرمان می‌دهد.
نه‌تنها اجرای عدالت در همه حال لازم است بلکه در تمام زمینه‌ها از سخن گفتن تا ادای شهادت و تا انجام قضاوت و...  به‌اجرای عدالت فرمان داده شده است.

مثلاً آنجا که می‌فرماید: به هنگام سخن گفتن عدالت را در نظر داشته باشید حتی اگر نسبت به نزدیکانتان باشد: اذا قلتم فاعدلوا و لو کان ذا قربی(انعام/ 152) به هنگام تنظیم سند و نوشتن مدرک عدالت را رعایت کنید: ولیکتب بینکم کاتب بالعدل(بقره/ 282) کسی که دستور تنظیم سند را می‌دهد در اظهاراتش باید عدالت را رعایت نماید: فلیملل ولیه بالعدل(بقره/ 282) جالب است قرآن کریم پس از بیان یک حکم مفصل در مورد تنظیم اسناد، در مورد علت و فلسفه احکام ذکر شده می‌فرماید:‌ این کار پیش خداوند به عدالت نزدیک‌تر است.

شهود راحت‌تر می‌توانند شهادت بدهند و روابط اجتماعی دچار تزلزل و تردید نخواهد شد. ذلکم اقسط عندالله و اقوم للشهاده و ادنی الا ترتابوا.  شهود باید عادل بوده و به‌‌طور عادلانه به ادای شهادت بپردازند(بقره/282).

به هنگام داوری و قضاوت در میان مردم (اعم از مسلمان و غیر مسلمان) به عدالت رفتار کنید: اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل(نساء/58). در مقام میانجیگری و انجام صلح و سازش در میان مؤمنان عدالت را مد نظر داشته باشید: فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل(حجرات/9).

از نگاه سلبی و آسیب‌شناسی اجرای عدالت، قرآن کریم با شیوه بسیار جالبی به دو عامل اصلی (حب  و بغض)  به عنوان اسباب انحراف از عدالت اشاره کرده است، اولاً می‌فرماید: مبادا اختلافات و دشمنی‌ها موجب عدول از عدالت‌گردد؛ عدالت را حتی در مورد دشمنان خود نیز اجرا کنید  که به تقوا نزدیک‌تر است: و لا یجر منکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی (مائده/8) در واقع در این آیه دشمنی و تضاد منافع را از عوامل عدول از عدالت می‌داند و لذا از آن نهی کرده است.

ثانیاً تأکید می‌کند:‌ مبادا روابط و قرابت‌ها و منافع شخصی و گروهی موجب  گردد عدالت را زیر پا بگذارید: یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداءلله و لو علی انفسکم او الو ‌الدین و الا قربین ان یکن غنیاً او فقیرا فالله أولی بهما فلا تتبعوا الهوی أن تعدلوا: پیوسته قیام به قسط نمایید اگرچه به ضرر خودتان یا والدین و بستگانتان باشد و به هنگام اجرای عدالت از تمایلات نفسانی و خواهش‌های دل فرمان نبرید ( نساء / 135).

از مجموع آیاتی که در خصوص عدالت و قسط نازل شده نتایج زیر قابل استنتاج است:
1 - عدل به مثابه رفتار و گفتار فردی و اجتماعی است که انسان ها به اجرای آن ماموریت یافته‌اند.

2 - عدل اساس و مبنای تمام امور محسوب می‌گردد.

3 - عدل به مثابه ملکه و خصلت افراد و گروه‌ها به شمار می‌رود.

4 - عدل به معنای وجودشناسی و تکوینی است که بنیان خلقت و آفرینش وجود و خلقت بشر را تشکیل می‌دهد.

5 - عدل یک واقعیت عینی است که انسان ها به اجرای آن مامور شده‌اند و احکام اسلامی نیز باید با آن انطباق داشته باشد.

6 - عدل مفهومی است که اجرای آن توسط تمام انسان ها، اعم از افراد و جامعه قابل تحقق است و از این جهت اجرای آن لزوما متوقف بر قدرت نیست.

7 - عدل غایت و حد هر امری است اما خود دارای حد و غایتی نیست و لذا غایت عدالت خود عدالت است.

8 - عدل یا درون سیستمی است و یا برون‌سیستمی،‌عدل برون‌سیستمی مبنا و اساس قوانین شرعی محسوب می‌شود و عدل درون‌سیستمی عبارت از اجرای قوانین نسبت به تمام انسان ها است.

9 - دو واژه عدل و قسط در قرآن به صورت بسیار ظریفی اشاره به عدل در امور مادی و معنوی دارد. واژه عدل در واقع مفهوم عامی است که ناظر بر روابط میان انسان ها و حتی رعایت حقوق حیوانات و روابط انسان با نظام خلقت و عالم طبیعت است؛ اما واژه قسط بیشتر ناظر بر مفهوم عدالت در حوزه اخلاقی و فرهنگی و امور معنوی میان افراد بشر است.

10 - واژه احسان در کنار عدل تلویحا اشاره به انصاف دارد که همان عدل تلطیف‌یافته است، یا به عبارت دقیق‌تر، در عدالت شخص مامور می‌شود بیش از حق خود اقدام نکند و در احسان ماموریت می‌یابد که  حتی به اندازه حق خود هم اقدام نکند بلکه با احسان رفتار کند. چنانچه در آیه 187 سوره بقره، خداوند ابتدا قصاص را جعل فرمود که همان عدالت است اما در ادامه دستور به عفو و گذشت داد که دعوت به احسان محسوب می‌شود.

در واقع در این آیه، پیش از آنکه به ترمیم خسارت اولیاء دم بپردازد در صدد احیای یک رابطه انسانی و عاطفی میان طرفین است و لذا از قاتل به عنوان برادر اولیای دم یاد می‌کند.

‌ عدالت در سنت نبوی

در سنت و منابع روایی، اعم از گفتار و رفتار پیامبر اکرم(ص) تأکید زیادی بر مسئله عدالت شده است تا جایی که می‌توان ادعا کرد هیچ موضوعی در روایات به اندازه عدالت مورداشاره و تأکید واقع نشده است. به‌هر تقدیر عدالت در سنت، هم با رویکرد کلامی، هم اخلاقی و هم سیاسی-اجتماعی مورد بحث واقع شده است.

علاوه بر این، از دیدگاه سنت موضوع عدالت نه‌تنها به لحاظ نظری و مفهومی موردبحث قرار گرفته است، بلکه از جهت عملی و کاربردی نیز راهبردهای اجرای عدالت و پیامدهای منفی بی‌عدالتی در عرصه سیاست و اجتماع تعیین شده است که ذیلاً به برخی از محورهای آن اشاره می‌شود:

1 - عدالت فلسفه نبوت عامه و خاصه است: دراین رابطه ضمن وجود آیات فراوان که قبلاً اشاره شد، رسول خدا همواره در مناجات‌هایش از خداوند طلب می‌کرد که بتواند به عدالت رفتار کند. و اعوذ بک‌اللهم ان اَظلم او اُظلم او اعتدی او یعتدی علی.

روزی یک عرب صحرانورد خدمت رسول خدا آمده و با درخواست سهمی بیشتر با عصبانیت اظهار داشت: عدالت را به‌کار بند یا محمد(ص). پیامبر(ص) تبسمی کرد و فرمود: من یعدل ان انا لم اعدل؟  اگر من عدالت نورزم پس چه کسی عدالت می‌ورزد؟ بر همین اساس است که امام علی(ع) می‌فرماید: سیره و فرمان رسول خدا همواره بر عدل استوار بود.

2 - عدالت‌خواهی جزو آرمان‌های اصلی مهدویت (عج) است: بزرگترین آرمان بشریت که هیچ پیامبری تاکنون موفق نشده آن را در تمام ابعاد محقق کند و در راه آن تلاش‌های فراوانی صورت گرفته است، عدالت کامل و مطلق است. در واقع با قیام و انقلاب مهدی(عج) جهان مملو از عدل و قسط می‌شود. چنانچه پیامبر فرمود: خداوند مردی از عترت مرا برمی‌انگیزد و او زمین را پر از عدل و قسط خواهد نمود آنگونه که از ظلم و ستم پر شده است.

محمدبن مسلم از امام باقر(ع) پرسید: و ما کانت سیره رسول‌الله(ص)؟ (روش رسول‌الله چگونه بود؟) امام فرمودند: ابطل ما کان فی الجاهلیه و استقبل الناس بالعدل و کذلک القائم (عج) اذا قام یبطل ما فی الهدنه مما... کان فی ایدی الناس یستقبل بهم العدل: پیامبر اکرم(ص) آنچه را که در جاهلیت بود باطل و با مردم با عدالت رفتار کرد و امام زمان (عج) هم این چنین خواهند بود. زمانی که به پا می‌خیزند براساس عدالت با مردم مواجه می‌شوند و امور غیرعادلانه زمان خویش را باطل می‌کنند.

3 - عدالت مهدوی فصل الخطاب عدالتگری است: رسول خدا در وصف آن عدالت‌گستر فرمودند: فهو امام تقی نقی هاد مهدی اول العدل و اخره

4 - بی‌عدالتی عامل فروپاشی حکومت‌ها است: پیامبر(ص) فرمود: الملک یبقی مع‌الکفر و لایبقی مع‌الظلم حضرت علی(ع) نیز در این خصوص فرمود: اعدل تدم لک القدره:ثبات و پایداری دولت‌ها در گرو به پا داشتن قواعد عدل است.

5 - شرط غلبه بر دشمن عدالت فراگیر است: پیامبر(ص) در این باره فرمود: من عم عدله نصر علی عدوه هرکس عدالتش را توسعه دهد و شامل همه طبقات گردد و تنها طبقات بالا را در عدالت شریک نگرداند، چنین شخصی در زمامداری‌اش بر دشمنان پیروز خواهد شد؛ چرا که همین طبقات پایین هستند که در سختی‌ها و ناملایمات در میدان حضور دارند. لذا وقتی سعد وقاص به رسول خدا(ص) در مورد تقسیم مساوی بیت‌‌المال اعتراض کرد، حضرت فرمود: آیا جز آن است که شما با کمک همین طبقات پایین به پیروزی رسیده‌اید؟

6 - عدالت چوب‌خط سنجش حاکمیت است: ان شئتم انباتکم عن‌الاماره (ماهی) اولها ملامه و ثانیها فدامه و ثالثها عذاب یوم القیامه الا من عدل.

عدالت یک پدیده عینی است نه انتزاعی: عدل یک واقعیت عینی است که توسط عقل قابل کشف و فهم است و لذا آیات و روایاتی که دستور به اجرا و رعایت عدالت داده‌اند جنبه ارشادی دارند؛ چنانچه  آیه قرآن می‌فرماید: ان‌الله یأمر بالعدل و الاحسان و أیتاء ذی‌القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون(نحل/90).

خداوند در این آیه پس از فرمان به اجرای عدل و احسان، مصادیق عدل و ضدش را بیان کرده و در پایان هم آن را به‌عنوان موعظه و تذکر بازگو نموده است. چنان‌که می‌دانیم وعظ و تذکر در جایی است که چیزی را انسان قبلاً بداند که از یادش رفته و یا به آن عمل نمی‌کند لذا به او یادآوری و نصیحت می‌کنند و این جنبه ارشادی دارد. در آیه دیگر آمده است: فادع و استقم کما أمرت و لا تتبع أهواء هم و قل آمنت بما أنزل‌الله من کتاب و أمرت لأعدل بینکم (شوری/ 15).

در این آیه ضمن آنکه عدالت هم‌سنگ ایمان به کتاب خدا قرار گرفت، یادآوری شد که پیامبر به مردم بگوید من آمدم تا عدالت را در میان شما اجرا کنم. این سخن درصورتی می‌تواند مطابق با مقتضای حال باشد که مفهوم عدالت برای مردم کاملاً روشن باشد.

جالب آنکه آیه نگفته که‌ای پیامبر تو بگو آنچه من انجام می‌دهم عدالت است، بلکه بگو من مأمور هستم عدالت را اجرا کنم؛ آنچه عدالت است من اجرا می‌کنم که بر این اساس، عدالت ضمن آنکه یک واقعیت قابل‌فهم برای عموم بوده فرادینی نیز است. بنا بر این عدالت به این معنا نیست که عقلا و یا اراده عمومی یک ملت یا همه بشر بر آن توافق کرده باشد؛ بلکه آن است که عقل هرکس آن را می‌فهمد و به آن فرمان می‌دهد.

نکته مهم این است که ایمان به خدا شرط اساسی برای اجرای عدالت است. به همین دلیل ابتدا ایمان به خدا و سپس اجرای عدالت آمده و استقامت به‌عنوان دست‌مایه مهمی برای نیل به این هدف ذکر شده است.

عدالت بدون دستور شارع نیز قابل فهم است چنانچه در آیه 90 سوره نحل پس از فرمان به اجرای عدالت، آن را تذکر می‌داند و معنای تذکر و یادآوری نیز مشخص است. در روایت هم داریم که امام می‌فرماید: لا یعدل الا من یحسن العدل: کسی به عدالت رفتار نمی‌کند مگر آنکه آن را خوب بشناسد. پیداست این امر برای اهمیت عدالت و درک آن است. البته ممکن است از قبیل «اتقوالله حق تقاته» هم باشد؛ یعنی عدالت اجرا نمی‌شود مگر کسی که آن را خوب اجرا کند یا آنکه عدالت را اجرا نمی‌کند مگر کسی که به آن اعتقاد داشته و آن را یک ارزش بداند.

عدالت همچنین یک مفهوم مطلق است نه نسبی؛ لذا شامل همه‌کس و همه‌جا و هر زمان می‌شود. پیامبر اکرم(ص) خطاب به حضرت علی(ع) می‌فرماید: ما کرهته لنفسک فاکرهه لغیرک و ما احببته لنفسک فاحبه لاخیک. در این روایت رسول خدا(ص) یک حکم کلی و قانون عام ارائه می‌کند و آن این که، کاری بکن که هرکس دوست داشته باشد آن را انجام دهد و از کاری پرهیز کن که هیچ‌کس به انجام آن رغبت نداشته باشد خواه به نفع خودت باشد، یا نباشد.بر این اساس، همه انسان‌ها از عدالت بهره می‌گیرند و فاصله طبقاتی، زن و یا مرد بودن، سیاه و سفید بودن و ...  نقشی در گستره عدالت اسلامی ندارد.

چنانچه وقتی سعدبن ابی‌وقاص به هنگام تقسیم غنایم توسط رسول خدا(ص) به پیامبر(ص) اعتراض کرد که چرا به اشراف و طبقات بالا و افراد طبقات پایین به یک اندازه غنایم داده شد؟ رسول خدا(ص) در پاسخ ضمن دفاع از عملکرد خود فرمود: آیا جز آن است که شما به کمک همین طبقات پایین توانستید بر دشمن غلبه نمایید؟

3 - عدالت هم فضیلت ذاتی به‌شمار می‌رود و هم دارای منافع مادی و معنوی است: عدالت از دیدگاه اسلامی در عین آنکه یک فضیلت ذاتی محسوب می‌شود، در عین حال همواره به نفع بشر نیز است؛ فواید فردی و اجتماعی، دینی و دنیوی فراوانی بر عدالت مترتب است؛ چنان‌که به قسمتی از فواید و ضرورت‌های آن  پیش تر در بررسی عدالت از دیدگاه متون اسلامی اشاره شد. بنا بر این، دیدگاه اسلامی در مورد عدالت نه از الگوی غایتگرانه تبعیت می‌کند و نه منفعت‌گرایانه.

عدالت  فرادینی

در این که آیا عدالت دینی و درون‌قانونی است و یا فرادینی و فراقانونی، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد و حسب مورد آثاری بر آن مترتب است:  دیدگاه اول معتقد است عدالت درون‌قانونی و درون‌دینی است؛ به این معنا که هرچه قانون و یا دین دستور داد باید به اجرا درآید و این یعنی عدالت.

پاسکال حکیم فرانسوی می‌گوید: اشخاص نمی‌توانند درباره معنای عدالت با هم توافق کنند؛ پس عاقلانه‌تر این است که به جای کاوش درباره وجود و چگونگی حقوق عام و تغییر ناپذیر، به قواعد موجود و واقعی توجه کنند. به‌نظر این حکیم، عرف، به همان دلیل که مرسوم شده با عدالت نیز همگام است.

وی در قسمت دیگری از سخنانش می‌گوید: خطرناک است به مردم گفته شود که قوانین عادلانه نیست؛ زیرا آنها فقط به خاطر این از قوانین اطاعت می‌کنند که آن را درست و عادلانه می‌پندارند پس باید به مردم گفت که از قوانین تنها به این دلیل که قانون است اطاعت کنند. به این وسیله از هر فساد و فتنه‌ای پیشگیری می‌شود و این است معنای درست عدالت.
از دیدگاه هابز نیز عدالت درون قانونی است. به‌نظر هابز هر دستوری که دولت صادر کند و  هر قانونی که دراختیار مردم قرار گیرد باید از آن تبعیت کرد و تبعیت از آن نیز یعنی عدالت. 

بنا بر این، عدالت عبارت است از: تبعیت از فرمان قانون و دولت. در میان فرقه‌های اسلامی نیز اشاعره چنین اعتقادی دارند. به‌نظر این گروه عدالت آن چیزی است که شارع به آن دستور داده باشد. بنا بر این چیزی ورای دستور شارع به‌عنوان عدالت وجود ندارد: کلما حسنه‌الشارع فهو حسن.

نتیجه طبیعی این دیدگاه این است که چنین دریافتی از عدالت اساساً مستمسکی در دست حکومت‌های استبدادی و ستمگر قرار داده و تمام نهضت‌های آزادی‌بخش و اصلاح‌گرایانه را محکوم می‌داند زیرا به‌نظر طرفداران این دیدگاه «هر چه آن خسرو کند شیرین بود.»

دیدگاه دوم (برعکس دیدگاه نخست) معتقد است که عدالت همواره فراقانونی و فرادینی است و حقیقتی است که دستورات شرعی و قوانین بشری باید خود را با آن هماهنگ کنند. به‌طور کلی طرفداران مکتب تحققی حقوقی چنین نظریه‌ای دارند.

منتسکیو می‌گوید: پیش از آنکه انسان قوانین را وضع کند، روابط عادلانه‌ای براساس قوانین [طبیعی] بین موجودات امکان‌پذیر بوده و وجود این روابط موجب وضع قوانین شده است. حال اگر بگوییم به جز قوانین واقعی و نخستین که امر و نهی می‌کند هیچ امر عادلانه یا ظالمانه دیگر وجود ندارد مثل این است که بگوییم قبل از ترسیم دایره تمام شعاع‌های آن مساوی هستند.

اسپنسر هم می‌گوید: عدالت غیر از احساسات به چیز دیگری آمیخته است که عبارت از حقوق طبیعی افراد بشر است.

دیدگاه سوم تلفیقی است. با این توضیح که عدالت یا صوری است و یا ماهوی. به موجب عدالت صوری اگر قاعده‌ای بر همه موقعیت‌ها و اشخاص که موضوع آن قرار می‌گیرند، یکسان حکومت کند و تبعیض روا ندارد عادلانه است. خواه مفاد آن درست باشد یا نادرست. اینکه می‌گویند ظلم یکسان عدالت است ناظر به همین معنای «صوری» از عدالت است. عدالت به این معنی مترادف با برابری است.

برابر دانستن افراد در شرایط برابر. بنابراین، هدف عدالت صوری تأمین بی‌طرفی و مراعات ظواهر و تشریفاتی است که رعایت آنها در سیستم حقوقی خاص لازم تلقی شده است؛ اما براساس عدالت ماهوی، کافی نیست که با افراد در شرایط برابر به‌صورت برابر برخورد شود بلکه باید دید که آیا خود آن قانون عادلانه است؟ بنابراین، عدالت صوری از درستی تصمیم دادگاه سخن می‌گوید که محک آن قانون است، اما عدالت ماهوی از درستی قانونی که ملاک تصمیم قرار گرفته است بحث می‌کند.

به بیان دیگر به موجب عدالت ماهوی عدالت واقعیتی است که وجود خارجی داشته و وجدان همه بشر آن را درک می‌کند و قوانین بشری و حتی احکام شرعی باید منطبق بر عدالت باشد. بر این اساس، آنجا که سخن از عدالت ماهوی است بحث از عدالت بحث برون‌دینی است؛ یعنی احکام شرعی باید منطبق بر عدالت باشد چون تمام احکام تابع ملاکاتی‌‌اند که عادلانه بودن فصل‌الخطاب آن به‌شمار می‌رود. آیاتی که به اجرای عدالت فرمان می‌دهند، ناظر به این جهت هستند.

 اما اگر منظور از عدالت، عدالت صوری باشد، بحث از عدالت درون‌دینی خواهد بود و تمام تصمیمات و احکام باید منطبق با احکام شرعی باشد. آیه شریفه «من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون» و نظایر آن، ناظر به عدالت صوری هستند.

اثر این بحث در دو جا ظاهر می‌شود:اولا عدالت ماهوی مربوط به مقام تقنین و تشریع است که برعهده شارع مقدس است که با معیار عدالت به جعل حکم می‌پردازد؛ درحالی‌که عدالت صوری مربوط به مقام اجرا و برعهده قاضی و مجریان امور است که باید بر طبق قوانین و بدون تبعیض به اجرای آن بپردازند.

ثانیا از آنجایی که در عدالت ماهوی فرض بر وجود عینی عدالت است لذا کشف آن توسط عقل بشر امکان‌پذیر است. بر همین اساس، هرگاه عقل قطعی بشر به این نتیجه برسد که حکمی از احکام شرعی مخالف عدالت است آن حکم یا از اول شرعی نبوده و یا پس از این به‌دلیل تغییر ملاک شرعی نخواهد بود؛ زیرا شارع حکم غیرعادلانه ندارد.

البته این اثر درصورتی قابل قبول است که ما در مباحث قبلی پذیرفته باشیم که عدالت یک واقعیت عینی و حقیقی است؛ اما اگر طبق مبنای برخی قائل شویم عدالت یک مفهوم انتزاعی و اعتباری است و یا همانند اشاعره بگوییم احکام شرعی تابع ملاک نیست بلکه خود فی‌نفسه ملاک است (کلما حسنه الشارع فهو حسن...) در این صورت تقسیم‌بندی عدالت به ماهوی و صوری و آثار این تقسیم‌بندی وجهی نخواهد داشت. اما همانگونه که پیشتر بیان شد حقیقت این است که اولا احکام شرعی تابع ملاکات هستند، ثانیا عدالت یک مفهوم واقعی و عینی است که قابل استکشاف عقلی است.

شهید مطهری در این خصوص می‌گوید: اصل عدالت از مقیاس‌های اسلام است که باید دید چه چیزی بر آن منطبق می‌شود. عدالت در سلسله علل احکام است، نه در سلسله معلولات، نه این‌که آنچه دین گفته عدل است بلکه آنچه عدل است دین می‌گوید.

 ایشان در جای دیگر اظهار می‌دارند: از نظر فقه اسلامی، به‌ویژه فقه شیعه، اگر ثابت شود که عدل ایجاب می‌کند فلان قانون باید چنین باشد نه چنان و اگر چنان باشد ظلم است و خلاف عدالت، ناچار باید بگوییم حکم شرع هم همین است؛ زیرا شرع اسلام طبق اصلی که خود تعلیم داده هرگز از محور عدالت و حقوق فطری و طبیعی خارج نمی‌شود.

کد خبر 49656

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز