پولک نداره، پس ماهی نیست. دم نداره، پس گربه نیست. تیغ نداره، پس جوجه تیغی هم نیست. شاخ و برگ نداره، پس درخت نیست.
خوب من کی ام؟ من یه کله دارم که مو رویش را پوشانده و دو تا چشم و دو تا گوش و یک دماغ و یه دهان دارم. یک تنه دارم که دو تا دست و دو تا پا داره و هر کدام از دست و پاهایم هم پنج تا انگشت داره.
آهان فهمیدم من یک آدمم. نه خیلی قد بلند و نه خیلی قد کوتاه. چون خدا خواسته که من آدم باشم، پس منم این شکلی شدم.
گیسهایم هنوز سفید نشده، دندان مصنوعی هم ندارم و با عصا هم راه نمیرم ، پس پیر نیستم.
شبها جایم رو خیس نمیکنم و پستونک هم نمیخورم، پس بچه نینی هم نیستم. جوونم نه؟ هنوز کو تا جوانی.
آها، فهمیدم. من یه نوجوونم. حالا من رو شناختی. من یک نوجوونم، یک نوجوون این شکلی!
تصویرگری از هما حسینیان ، تهران