همایش ملی آسیبشناسی مسائل جوانان با هدف تقویت احساس مسئولیت پیرامون شناسایی مسائل و آسیبهای جوانان، ارائه راهکار در ارتباط با این آسیبها و نیز تقویت تبادل نظر میان پژوهشگران حوزه آسیبها چهارم و پنجم اردیبهشت ماه در شیراز برپا شد.
بحران هویت، نیازها و انتظارات جوانان، جوان و رسانه، جوان و رفتارهای پرخطر، جوان، بیکاری و اشتغال، الگوهای حل مسائل جوانان، وضعیت سنجی آسیبهای موجود در دانشگاه و اعتیاد، محورهای این همایش را تشکیل میداد. گزارش زیر حاصل یافتههای برخی از پژوهشهای ارائه شده در این همایش است. گسترش روز افزون آسیبهای اجتماعی و حرکت پرشتاب جوانان در چنین مسیری نیاز به برخورد برنامهریزیشده و منطقی با این معضلات را بیش از پیش ضروری میسازد.
همایش ملی آسیبشناسی مسائل جوانان با هدف تقویت احساس مسئولیت پیرامون شناسایی مسائل و آسیبهای جوانان، ارائه راهکار در ارتباط با این آسیبها و نیز تقویت تبادل نظر میان پژوهشگران حوزه آسیبها چهارم و پنجم اردیبهشت ماه در شیراز برپا شد. بحران هویت، نیازها و انتظارات جوانان، جوان و رسانه، جوان و رفتارهای پرخطر، جوان، بیکاری و اشتغال، الگوهای حل مسائل جوانان، وضعیت سنجی آسیبهای موجود در دانشگاه و اعتیاد، محورهای این همایش را تشکیل میداد. گزارش زیر حاصل یافتههای برخی از پژوهشهای ارائه شده در این همایش است.
آگاهی جوانان از شرایط شخصی و اجتماعی بر چگونگی رفتار شهروندی و گرایش آنان به مشارکت در امور تاثیر عمده دارد. چنانچه خوی فردی شدن تقویت یابد، تحقق شهروندی و مشارکت فرد در امور مشکلتر میشود.
در تحقیقی که بین دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران انجام شده، این نتیجه بهدست آمده که استقبال دانشجویان از مشارکت در امور و تشکلهای فرهنگی - اجتماعی ضعیف است.
دکتر فرهنگ ارشاد، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در مقاله خود با عنوان نیازها، انتظارات و جنبههای آسیب شناختی جوانان در مورد علت ضعف مشارکت جوانان میگوید: این ضعف تنها بهصورت عضویت یا عضو نبودن نمایان نمیشود بلکه آنها هم که به عضویت چنین سازمانهایی درمی آیند، بخش اندکی همکاری فعال دارند و بقیه عضو عادی باقی میمانند.
این وضعیت مشارکت هر چند با ویژگیهای فرهنگی – اجتماعی دانشجویان رابطه معنی داری دارد، ولی عوامل فرافردی و حتی عوامل فرا دانشگاهی نقش مهمتری در این زمینه داشته است. مثلا احساس از خودبیگانگی اجتماعی در این مسئله مؤثر بوده است. همچنین در سطح روانشناسی اجتماعی، متغییر اعتماد اجتماعی عامل مؤثری در ضعف مشارکت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به شمار میرود.
در یک جمعبندی کلی باید گفت: جوانان امروز ایران در سطح قابل توجهی نسبت به فرایندهای سیاسی، احساس از خود بیگانگی میکنند و این روند به علت اختلالات موجود در فرایند جامعه پذیری سیاسی آنان تشدید شده است.
آنومی اقتصادی
یافتههای پژوهشهای انجام شده گویای آن است که از جمله مشکلات و آسیبهای دوران جوانی، احساس آنومی یا بیهنجاری ناشی از شرایط نابسامان در سطح کلان داخلی و خارجی است.
دکتر فرهنگ ارشاد در مورد این مسئله در مقاله خود تصریح میکند: نسبت قابل توجهی از جوانان در ارزیابی خود و تصور از هویت خویشتن، وضعیت نابسامان و آنومیک جامعه را در ذهن خود تصویر کرده و احساس میکنند، در حالتی از گسستگی بین خود و جامعه قرار دارند. این احساس آنومی که عمدتا اقتصادی است، متاثر از عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، نگرشها، حالات سردرگمی، بدبینی و بیاعتمادی در جوانان است.
وی با اشاره به پژوهشی که به سفارش وزارت کشور در مورد شیوع احساس آنومی در جوانان تهرانی صورت گرفته است، میگوید: تحقیق انجام شده روی نمونه 500نفری از جوانان تهرانی با میانگین سنی 21سال در سال 1380 بیانگر وضعیت آنومیک در 3حوزه نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
طبق یافتههای این پژوهش، گستردهترین دامنه نابهنجاری در جمعیت جوان ما مربوط به شرایط اقتصادی است. به عبارت روشنتر، عمدهترین نیاز و اساسیترین گفتمان بین ذهنی جوانان ما در ارتباط با نابسامانی اقتصادی – از عوامل بیرونی جوان – است، مانند نگرانی از بهدست آوردن شغل مناسب و نگهداری آن، کسب درآمد و تهیه امکانات یک زندگی آبرومند. در درجه دوم، نابهنجاری اجتماعی شامل رعایت نکردن حقوق متقابل، قانونشکنی و نامعلوم بودن الگوهای مطلوب جوانان و در درجه سوم، مسائل سیاسی مانند اثربخشی فعالیتهای سیاسی، اندیشه شایسته سالاری و... قرار داشتهاند.
دکتر ارشاد ادامه میدهد: تحقیق دیگری که در میان جوانان 15 تا 29 ساله ساکن تهران انجام شده، گویای این واقعیت است که احساس آنومی و بیهنجاری (بحران هویت) در جوانانی قویتر است که خانواده آنان متعلق به طبقه پایین جامعه بوده و با افزایش درآمد از احساس آنومی آنان کاسته میشود.
کجروی فرهنگی
سخنان برخی از مدیران و مسئولان کشور و ابراز نگرانی از گسترش رفتارهای مغایر با فرهنگ رسمی غالب در بین جوانان و برخوردهای قضائی و انتظامی با رفتارهایی که مغایر با این فرهنگ است، در قالب طرح امنیت اجتماعی از اوایل سال 1386 متبلور شد. از دیگر سو، برخی از اعتراضهای دانشجویان به مسائل فرهنگی در دانشگاهها از نوعی بیتوجهی به رعایت قوانین و هنجارهای فرهنگی رسمی کشور در بین جوانان خبر میدهد.
در پژوهشی که با موضوع کجروی فرهنگی در میان دانشجویان و دلالتهای آنان با عنوان جرم، سبک زندگی یا مقاومت روی 376 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی انجام و در همایش فوق ارائه شد، نشان میدهد، حدود 50درصد دانشجویان مورد تحقیق در برابر این عبارت که آیا به نظر شما با ظاهرشدن زنان با آرایش و حجاب نامناسب در اماکن عمومی نباید بهعنوان مجرم با آنها برخورد شود؟ پاسخ کاملا موافق اظهار داشته و کمتر از 30 درصد افراد پاسخ کاملا مخالف ابراز داشتهاند.
بقیه جامعه آماری در مورد این پرسش نظری نداشتهاند. براساس این پژوهش همچنین حدود 70 درصد دانشجویان همیشه و بیشتر اوقات به موسیقیهایی که براساس قوانین کشور غیرمجاز هستند، گوش میکنند. همچنین نیمی از دانشجویان مورد پرسش فیلمهایی را که براساس قوانین کشور غیرمجاز هستند، تماشا میکنند.
در پرسشهای انجام شده از افرادی که پوشش مطابق با هنجارهای مسلط جامعه را نداشته اند، برخی از این افراد اظهار داشتند که در خانوادههایی زندگی میکنند که این سبک پوشش را ناپسند نمیدانند و فرزندان خود را در انتخاب پوشش آزاد میگذارند. در نتیجه سبک پوشش آنان که متعارض با هنجارهای فرهنگی مسلط است با پاره فرهنگ خانوادگی و محیط نزدیک اجتماعی آنان کاملا همنواست.
مصاحبهشوندگان همچنین اذعان داشتند، اگر دولت کاری به کار آنان نداشت، شاید وضع پوشش سادهتر و بهنجارتری داشتند.
پژوهشگر این تحقیق در نتیجهگیری خود چنین تصریح میکند: به نظر میرسد، پاره فرهنگ ویژهای در بین جوانان دانشجو به ویژه آنانی که متعلق به پایگاههای بالای اجتماعی هستند، در حال شکل گیری است یا شکل گرفته است که هنجارهای آن با برخی از هنجارهای فرهنگ رسمی و سنتی غالب ناهمنواست. در زمینه دلالتهای اعتراضی و مقاومتی این هنجارشکنیهای فرهنگی، یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که اکثریت پاسخگویان ( اعم از همنوایان و غیرهمنوایان ) انجام چنین رفتارهایی را ناشی از تنوع طلبی و نوعی سبک زندگی میدانند، نه به خاطر مخالفت با حکومت و جامعه.
در عین حال یافتههای ارائه شده در این مقاله در مجموع حاکی از کم توفیقی مدیریت فرهنگی کشور برای تربیت نسلی است که با روشها، هنجارهای دینی و سنتی رسمی همنوا باشد.
60 درصد دانشجویان تقلب میکنند
براساس یک پژوهش دیگر که یافتههای آن در همایش ملی آسیب شناسی مسایل جوانان ارائه شد، 60 درصد دانشجویان مورد پرسش اظهار داشتند که به روشهای مختلف تقلب میکنند.
سعید معیدفر ،دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران با اشاره به یافتههای این پژوهش که روی 1500 دانشجو انجام شد، چنین اظهار میدارد که در حوزههای آموزشی و تحصیلی با آمارهای نگران کنندهای روبهرو هستیم.
وی ادامه داد: در نظرسنجی از دانشجویان نامبرده مواردی از قبیل تقلب در تکالیف درسی و امتحان و غیبت در کلاس از سوی نیمی از دانشجویان رفتاری بدون اشکال تلقی شده است.رئیس انجمن جامعه شناسی ایران با ابراز نگرانی از سلامت علمی دانشگاهها، اظهار داشت: مدرکگرایی به جای توجه به محتوا سبب شده که نگرشهای فوق، قبح تقلب و کم کاری دانشجویان را از میان برده و این امر سلامت علمی دانشگاهها را زیر سؤال میبرد.
آسیب شناسی مخاطبپنداری در ایران
واژه مخاطب (Audience) واژهای مربوط به دوران پیش از ارتباطات جمعی و حتی دوران ارتباطات شفاهی است.
در نیمه دوم قرن بیستم به تدریج واژههای دیگری مانند مقصد، گیرنده و رمز گشا که همگی حالت انفعالی کمتری داشتند، جایگزین واژه مخاطب شدند.
مصرفکننده، موجودی فعال و هدف گراست که تصمیم میگیرد، کدام بخش از محتوا، چه مقدار و با چه شیوهای پیام را مصرف کند. انگیزه مصرف او نیازهای ارتباطی اوست. مصرفکنندگان بیشتر در اطراف پیامی خاص شکل میگیرند، نه فرستندهای خاص.
موارد اشاره شده بخشی از سخنرانی مهدی محسنیانراد در این همایش با عنوان آسیب شناسی مخاطب پنداری در ایران، در حوزه رسانهها، جهانی شدن و عصر پس از دهکده جهانی است. بحث محسنیانراد چنین ادامه مییابد که عقب ماندگی مزمن کشورهای در حال توسعه سبب شد که موجودات مقابل رسانهها را کماکان همان مخاطبان میز خطابه و منبر (گیرندگان هدف ارسالکننده پیام که بهصورت انفعالی و نه فعال عمل میکنند ) فرض کنند و با مخاطبپنداری دچار غفلتی تاریخی شوند.
این مقاله با اشاره به شواهد موجود نشان میدهد، نگاه بخشی از دولتمردان ایران به ماهیت و کارکرد رسانههای کلاسیک و فناوریهای جدید ارتباطی در ایران را میتوان با اصطلاح مخاطب پنداری تبیین کرد.
در ادامه این مقاله آمده است: تجربه تلخ روحانیون ایران ازشرایط اجتماعی و نظام ارزشی حاکم بر رسانههای مدرن دوران پهلوی وپیروزی رسانههای سنتی چون منبروبهدنبال آن سخنرانیهای تکثیرشده روی نوارهای کاست، بر رسانههای دوران انقلاب، سبب شده که مخاطب پنداری در ایران، عمق و وسعت بیشتری نسبت به سایر کشورهای در حال توسعه بیابد؛ پدیدهای که بیشتر روانی – اجتماعی بود تا معرفتی. ضمن آنکه زمینههای تاریخی – اجتماعی نیز برای چنین ادراکی مهیا بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حذف بسیاری از تولیدات رادیو-تلویزیونی پیش از انقلاب از آنتنهای پخش صدا و سیمای جمهوری اسلامی و فقدان جایگزینی سریع آنها، این پدیده رخ داد که رادیو به تقلید منبر پرداخت و از تلویزیون به گونه رادیو بهره برداری شد و عملا ماهیت رادیو-تلویزیون از آنها گرفته شد.
در ادامه این مقاله با اشاره به محتوای برنامههای تلویزیون ایران در سال 1985 که بیشتر مباحث آن را سخنرانیها و خطابههای مذهبی- منبری تشکیل میداد، تلویزیون ایران را از نظر سهم برنامههای دینی در رده اول جهان برمی شمارد که پس از آن با فاصله زیادی کشور الجزایر قرار دارد.
دکتر محسنیانراد از سوی دیگر سهم برنامههای سرگرمکننده تلویزیون ایران را بسیار ناچیز دانسته و رتبه آن را در پایینترین رده کشورهای جهان عنوان میکند که در آن زمان این پدیده موجب شده تا گیرندگان پیام به ویژه جوانان برای سرگرم شدن به سوی نوارهای ویدئویی سوق یابند.
نگارنده سپس با اشاره به اینکه ایران یکی از جوانترین کشورهای جهان است و سهم جوانان در ایران بهعنوان مصرفکنندگان یا ارتباطگیران بالقوه رسانهها چشمگیر است، ادامه میدهد: مجموع مطالعات سالهای اخیر در ایران حاکی از 2 نتیجه کلی و قابل توجه است.
نخست کاهش مصرف تولیدات رادیو – تلویزیون بومی بهدلیل نارضایتی از محتوای آنها و دوم روی آوردن به مصرف رسانههای بیگانه.